دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۸
ترس از اقتباس در سینمای ایران

به نظر می‌رسد در سینمای ایران یک نوع ترس از اقتباس ریشه دوانده است. نظریه سینما مؤلف سال‌هاست که دیگر اعتبار خود را در سینما از دست داده است اما گویا در ایران هنوز هم کارگردانانی هستند که علاقه‌مندند فیلم‌نامه‌های فیلم‌های‌شان را خودشان بنویسند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مریم محمدی: در جشنواره چهل و یکم شاهد فیلم‌هایی هستیم که از روی چند داستان یا یک اتفاق اقتباس شده‌اند اما کارگردان و نویسنده فیلم‌نامه جرئت بیان این مطلب را ندارد و در تیتراژ فیلم عنوان اقتباس آورده نمی‌شود.
فیلم‌هایی چون استاد و ده رقمی که گاه اقتباس از روی داستان‌های معروف و واقعی هستند نامی از اقتباس برده نمی‌شود.

به نظر می‌رسد در سینمای ایران یک نوع ترس از اقتباس ریشه دوانده است. نظریه سینما مؤلف سال‌هاست که دیگر اعتبار خود را در سینما از دست داده است اما گویا در ایران هنوز هم کارگردانانی هستند که علاقه‌مندند فیلم‌نامه‌های فیلم‌های‌شان را خودشان بنویسند. از این روست که وقتی نام فیلم‌نامه اقتباسی به میان می‌آید فیلم‌سازان سینمای ایران یا لااقل فیلمسازان مولف سینمایی ایران از آن فرار می‌کنند. آنها دوست دارند فیلم‌هایی بر اساس فیلم‌نامه های خودشان بسازند. برای همین است که وقتی فیلم‌شان را از چند منبع اقتباس می‌کنند جسارت نوشتن نام منابع یا یکی از اصلی‌ترین منابع را در تیتراژ فیلم ندارند.

جریان سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی سالهاست که در جشنواره فیلم فجر به واقع یک جریان متغیر است. در سالهایی که فیلم‌هایی با فیلمنامه‌های اقتباسی ساخته شده است سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی بر شانه یکی از فیلمنامه نویسان خوش اقبال اقتباسی می‌نشیند. در سال‌هایی که فیلم‌هایی با فیلم‌نامه اقتباسی ساخته نشده این جایزه تعریفی نداشته و جای آن خالی است.

اینکه سینمای ایران و بضاعت آن برای تخصیص جایزه سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی چقدر است؟ اینکه اگر جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه‌اقتباسی برای همیشه تعریف شود بر تعداد فیلم‌نامه های اقتباسی سینمای ایران تأثیر گذاشته و کیفیت فیلم‌نامه‌ها بهتر می‌شوند یا نه؟ سؤالات تأمل برانگیزی است که پاسخ‌گویی به آنها کار چندان ساده‌ای نیست. ساخت فیلم‌نامه اقتباسی گاهی بستگی به علاقه فیلم‌سازان برای ساختن فیلم از روی فیلمنامه اقتباسی دارد.

گاهی کثر شأن یک فیلم‌ساز مؤلف است که از روی فیلم‌نامه شخص دیگری خواه اقتباسی یا اورجینال فیلم بسازد. گاهی مسائل حقوقی مانند کپی رایت یا در ایران حق تألیف نویسنده بازدارنده است. در ایران با این گستردگی غنای ادبی در ادبیات و فرهنگ عامه گاهی مسئله کم‌سوادی و عدم اشراف به متون ادبی نیز علت کم‌کاری در این زمینه است. مورد دیگر سختی اشراف به حیطه‌های مختلف و پژوهش و تحقیق بر روی آثار حوزه‌های دیگر است. مشکلات و پیچیدگی‌های ساخت را هم باید به این موارد اضافه کرد. مثلا چرا تا به حال از روی داستان‌های شاهنامه فیلم خوبی ساخته نشده است؟ اینجا دیگر مسئله حق تألیف و نخواستن نیست. مشکل سختی کار و عدم اشراف است.

اقتباس در عین سادگی مبحثی پیچیده است. متأسفانه یا خوشبختانه مسئله کپی رایت در ایران مسئله تعریف شده‌ای نیست بنابراین گاهی ذکر عنوان فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم‌هایی که داستان خود را از آن‌ها یا فیلم‌های خارجی گرفته‌اند به نظر بدون اشکال می‌آید اما فیلم‌نامه‌نویسان و فیلم‌سازان حتی از آوردن نام فیلمی که از روی آن ایده گرفته‌اند ابا دارند. انگار نوشتن فیلم‌نامه اورجینال‌ شأن بیشتری برایشان دارد تا فیلم‌نامه اقتباسی.

اینکه درک کنیم نوشتن فیلم‌نامه اقتباسی خود نوعی تخصص است. این کار به مراتب از نوشتن فیلم‌نامه اورجینال کار سخت‌تری است و شأن فیلم‌نامه نویس را پایین نمی‌آورد. جا افتادن این مطلب برای نویسندگان و فیلمسازان زمان بر است. گاهی هم دلمان می‌خواهد همه‌چیز را به خودمان نسبت‌ دهیم یا بگوییم اولین بار این ایده به ذهن من رسیده است که از نوشتن عنوان اقتباس در تیتراژ فیلم‌هایمان پرهیز می‌کنیم.

اگر به اقتباس درست به دید یک تخصص سخت نگاه می‌کردیم و برایش شأنی جداگانه درنظر می‌گرفتیم شاید امروز پاشنه آشیل سینمای ما فیلم‌نامه نبود. ما هم مانند کشورهای پیشرو در صنعت سینما تعداد مساوی فیلم‌نامه اقتباسی و اورجینال در جشنواره‌هایمان داشتیم. شاید سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی مدت‌ها بود که بر شانه فیلم‌نامه‌نویسی کشورمان لانه گذاشته بود و حالا جای خالیش اینقدر به چشم نمی‌آمد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها