یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
محمد قهرمان؛ صدای ماندگار خراسان در شعر محلی

خراسان‌رضوی - محمد قهرمان، شاعری از دیار تربت حیدریه و پیرو سبک هندی یا اصفهانی بود و به سبک شعرای قرن دهم و یازدهم شعر می‌سرود و اهالی شعر از او به عنوان شاعر لهجه‌ها یاد می‌کنند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرجانه حسین‌زاده: درست ۲۸ اردیبهشت‌ماه سال ۹۲ و هم‌زمان با روز بزرگداشت خیام بود که خبر فوت «محمد قهرمان» در رسانه‌ها پیچید و بعد در مقبره‌الشعرا در جوار آرامگاه فردوسی آرمید، شاعر و پژوهشگری که نامش با شعر محلی گره خورده بود، شاعری که در سرودن شعر جزو پیروان شیوه هندی یا اصفهانی بود و به سبک شعرای قرن دهم و یازدهم شعر می‌سرود. درگذشت او در سال ۱۳۹۲ پایان فصلی درخشان از شعر و لهجه در خراسان بود، اما آثارش همچنان یکی از منابع ارزشمند شناخت زبان، لهجه و سبک ادبی در ایران است.

محمد قهرمان، شاعر لهجه‌ها بود، شاعری که در شعرهایش نه فقط واژه، بلکه نغمه‌های روزگار کودکی‌اش را ثبت کرد، نغمه‌هایی که از دهان کولی‌های رهگذر و زن‌های روستایی و کودکان کوچه‌ها شنیده بود. او شعر را با لهجه آشتی داد و لهجه را از حاشیه بیرون کشید. قهرمان نه تنها در بازآفرینی سبک هندی در روزگار معاصر نقشی یگانه ایفا کرد، بلکه به شیوه‌ای کم‌نظیر، زبان مادری‌اش را پاس‌داشت، زبانی که پیش از آن‌که معیار شود، بومی بود، محلی بود، تربتی بود.

او شاعری بود که واژه‌ها را از فراموشی نجات داد، پژوهشگری بود که دیوان شاعران را از غبار زمان پاک کرد و انسانی که باور داشت لهجه، دروازه‌ای است به تاریخ و هویت ما. اگر امروز هنوز صدای خراسان بزرگ در شعر جاری است، اگر هنوز می‌توان لهجه تربت‌حیدریه را شنید و فهمید، سهم بزرگی از آن، از محمد قهرمان است. به مناسبت سالگرد او، به سراغ بهمن صباغ‌زاده، نویسنده و شاعر تربت‌حیدریه رفتیم تا درباره خصوصیات اشعار و آثار محمد قهرمان با او گفت‌وگو کنیم. او سخنان خود را با اهمیت «لهجه» شروع کرده که یکی از مهم‌ترین خصوصیات آثار محمد قهرمان بود و در این باره گفت: اولین خاصیتِ لهجه این است که به ما کمک می‌کند به درک متون قدیمی برسیم، در گذشته «فارسی دری» بسیار شبیه به آنچه امروز بر زبان مردم شهرستان‌های خراسان جاری است، بوده. لهجه‌هایی نظیر نیشابوری، سبزواری، تربت‌حیدریه و جام، تایباد و حتی هرات و سمرقند و دیگر شهرهایی که جزو همین خراسان‌بزرگ بودند، شباهت بسیاری به فارسی‌دریِ قرن دوم و سوم هجری دارند و این لهجه در دوره غزنویان از خراسان صادر می‌شد.

نویسنده کتاب «زلال زندگی» گفت: در آن ایام تمام کشور زبان خود را با این زبان کوک می‌کردند و سعی می‌کردند اگر قصیده‌ای می‌گویند، به سبک شاعرانِ خراسانی بگویند، بنابراین اولین خاصیتِ درک لهجه‌ها، درک متون نظم و نثر قدیم است.

وی افزود: قبل از قاجار همین فارسی دری که پیش از قرن دوم و سوم در فلات ایران گسترش پیدا کرد، بر سر زبان‌ها بود. شعر صائب تبریزی، کلیم کاشانی، کلیم همدانی یا کلیم تهرانی که مربوط به دوره صفویه است پر از اصطلاحات خراسانی است.

صباغ زاده با اشاره به دیگر خاصیت لهجه‌ها گفت: اهمیت لهجه در واژه‌سازی و واژه‌گزینی هم بسیار مهم است، اگر دغدغه‌ای برای پرهیز از واژگان بیگانه داشته باشیم، حرکت به سمت لهجه‌ها ضروری است چراکه اگر به لهجه‌ها مسلط باشیم، در مواجهه با خیلی از اتفاقات به لهجه رجوع می‌کنیم و به جای استفاده از کلمات بیگانه، از لهجه‌ها واژه‌ای را انتخاب می‌کنیم و آن را به زبان معیار تسری می‌دهیم.

محمد قهرمان؛ صدای ماندگار خراسان در شعر محلی

وی گفت: محمد قهرمان در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد، کودک تنهایی بود، او خانواده ثروتمندی داشت، آنان ملاک و از زمین‌داران تربت‌حیدریه بودند و از نظر اصل و نسب هم به خاندان قاجار برمی‌گشتند. نسب مرحوم قهرمان با ۷ واسطه به فتحعلی‌شاه قاجار و قهرمان میرزا می‌رسد.

علاقه قهرمان به لهجه تربتی از کودکی

این نویسنده و شاعر تربت حیدریه گفت: بعد از اینکه محمد قهرمان پدر و مادرش را از دست داد، نزد مادربزرگش که او را «نن‌آقا» صدا می‌زد و در روستای امیرآباد زندگی می‌کرد، رفت. او کودک تنهایی بود، فاصله سنی‌اش با برادران و خواهرانش زیاد بود و آن‌ها هرکدام دنبال درس و کار بودند، لذا وقتش را با هم‌سالانش می‌گذراند، من خیلی از هم‌سالان قهرمان را در سال‌های گذشته دیده و در مورد محمد قهرمان با آنان گپ و گفت بسیاری داشته‌ام. همه می‌گفتند او سر به سر بچه‌ها می‌گذاشت و با لهجه غلیظ تربتی با آنان شوخی می‌کرد.

صباغ‌زاده ادامه داد: هم‌سالان قهرمان در کودکی می‌گفتند که اگر رهگذری (به قول ما قرشمال یا کولی) از روستای امیرآباد رد می‌شد، قهرمان سعی می‌کرد پیشش برود و تصنیف تازه یا هر چیزی از او یاد بگیرد و این گونه قهرمان باب گفت‌وگو با غریبه‌ها را به قصد آموختن لهجه از آنان باز می‌کرد، این مربوط به ۱۰ سالگی او است.

اولین تجربه‌های سرودن شعر محمد قهرمان

این شاعر تربت حیدریه با بیان اینکه محمد قهرمان از همان سال شروع به یادداشت‌برداری از لهجه‌ها کرد، ادامه داد: لهجه برایش مهم بوده، او در همان حال و هوا شعرهایی هم می‌ساخته اما چون در سن کودکی سروده شده بودند خیلی وزن و قافیه ندارند اما سخنان منظوم زیبایی هستند مثلاً اهالی روستا را نام می‌برده و می‌گفته «هرکه اَتیش کنده میه و قه قه خنده مَیه بره به خانه فلانی» یا «هرکه اَتیش کاه مَیه و آه ناگاه مَیه برَه به خانَه فلانی» یا «هرکه اَتیش پیسته مَیه و دخترای دهن بَسته مَیه بره به خَنه فلانی»

هم‌کلاس شدن با اخوان ثالث

بهمن صباغ‌زاده با ذکر خاطراتی از سنین دبیرستان محمد قهرمان عنوان کرد: در آن ایام او شاعری را خوب فراگرفته بود، در مشهد می‌زیست و با مهدی اخوان ثالث هم‌کلاس بود. آن زمان از مهارت شعر و لهجه استفاده می‌کند تا به لهجه تربتی هم شعر بگوید.

حضور ملک‌الشعرای بهار در زندگی محمد قهرمان

این نویسنده با اشاره به حضور ملک‌الشعرای بهار در زندگی محمد قهرمان ادامه داد: «بهار» از اولین کسانی بود که محمد قهرمان را به شعر سرودن به لهجه تربتی تشویق کرد. آن زمان که «ملک الشعرا» بزرگ شعر خراسان بود، محمد قهرمان جوان ۲۰ ساله و مستعدی بود و این اقبال را پیدا می‌کند که با مهرداد بهار، فرزند ملک‌الشعرای بهار هم‌کلاس شود و به واسطه این دوستی به خدمت ملک الشعرا می‌رسد و شعر تربتی‌اش را برای ملک‌الشعرا می‌خواند و ملک‌الشعرا هم که در آن ایام از نفوذ رادیو و تلویزیون در برچیدنِ بساط لهجه احساس خطر می‌کرده، به محمد قهرمان جوان می‌گوید که «کار تو خدمت بزرگی است».

محمد قهرمان؛ صدای ماندگار خراسان در شعر محلی

بخش زیادی از ماندگاری لهجه تربتی را مدیون شعر قهرمان و دیگر شاعران هستیم

وی افزود: قهرمان می‌گفت از آن تاریخ به بعد و پس از شنیدن آن جمله از «بهار» دیگر لهجه برایش تفنن نبود و بعدها در خاطراتش گفته بود «سعی می‌کردم آنچه را می‌توانم از لهجه بردارم و به شعرم بیاورم»، او گمان می‌کرد اگر این کلمات در قالب شعر ریخته شود، باقی خواهند ماند و در غیر این صورت از میان ما خواهد رفت و این احساس خطر، کاملاً درست بوده، بخش زیادی از آنچه که در لهجه ما تربتی‌ها باقیمانده را امروز مدیون شعر محمد قهرمان، مهدی تهرانچی و محمدحسن سهیلی، محمد جهانشیری، اسفندیار جهانشیری و علی اکبر عباسی و دیگر کسانی هستیم که جا پای قهرمان گذاشتند و شعر محلی گفتند و لهجه را زنده نگه داشتند.

صباغ‌زاده «محمد قهرمان» را انسانی بزرگ دانست و گفت: در بررسی زندگی و آثار او باید چند حیطه را از یکدیگر تفکیک کنیم، در حیطه شاعری او به شیوه هندی علاقه داشت و اهتمام به زنده کردن مکتب اصفهانی و هندی در شعر داشت و خودش هم به همین شیوه شعر می‌سرود، شاعر مورد علاقه‌اش در این زمینه «صائب تبریزی» بود که کتاب «حاصل عمر» و «روی جاده ابریشم» حاصل این نگاه اوست.

او با اشاره به پژوهش‌های محمد قهرمان گفت: در حیطه پژوهش در سبک هندی دیوان بسیاری از شاعران را تصحیح کرد و به فتوای اهل فن و کسانی که اهل ادبیات هستند، قهرمان به سراغ تصحیح دیوان هر شاعری رفته بهترین کار را ارائه داده که نمونه اکمل آن تصحیح ۶ جلدی محمد قهرمان در دیوان «صائب تبریزی» است. تعداد شعرایی که سبک هندی داشتند و قهرمان دیوان آنان را تصحیح کرد، زیاد است نظیر «دانش مشهدی»، «سلیم تهرانی» و…

وی افزود: قهرمان همچنین گزیده‌های بسیاری از دیوان صائب تبریزی ارائه کرد همچنین گزیده‌ای از مجموع شاعران سبک هندی ارائه داد نظیر «صیادان خیال»، بر این اساس می‌توان او را از جمله بزرگ‌ترین پژوهشگران دانست.

صباغ‌زاده با اشاره به حیطه سوم زندگی محمد قهرمان ابراز کرد: «انجمن ادبی قهرمان» حیطه دیگری از زندگی اوست، او از جوانی در انجمن‌های ادبی مشهد نظیر انجمن فرخ، انجمن ادبی سرگرد نگارنده و.. رفت و آمد داشت. اما در حدود ۳۰ سالگی تصمیم گرفت با دوستان نزدیکش نظیر آقایان صاحبکار، بقا، گلشن معانی، قدسی، اخوان، شفیعی و.. هفته‌ای یکبار گردهم جمع شده و این گونه بنیاد «انجمن قهرمان» گذاشته شد که این انجمن ادبی بعد از درگذشت قهرمان هم همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

قهرمان و شعر محلی

وی با اشاره به حیطه شعر محلی قهرمان افزود: در این حیطه «قهرمان» شاخص می‌شود و اینجا دیگر مقایسه قهرمان با دیگران ممکن نیست، شعر محلی قهرمان کم‌نظیر است، او در شعر محلی و تربتی کاری کرده که دیگر شاعری کمتر می‌تواند وارد این وادی شود، شاعران تربت حیدریه در شعر محلی بسیار قوی هستند اما همه اذعان دارند که این نوع شعرِ محلی گفتن را از قهرمان آموخته‌اند.

صباغ‌زاده بیان کرد: قهرمان ارزش شعر محلی را درک کرد. در روزگاری که در رادیو افراد تنها با لهجه‌ها شوخی می‌کردند، قهرمان پرسوزترین عاشقانه‌ها و شعرهای حسی و عاطفی را در قالب لهجه ریخت، من از شعرهای معیار قهرمان، اشعار زیادی را حفظ نیستم اما شعرهای محلی او را حفظم.

پژوهش در گویش بخش مغفول زندگی اوست

وی در مورد بخش مغفولی از زندگی و آثار قهرمان گفت: پژوهش در گویش بخش مغفول زندگی اوست، او ۷۰ سال از لهجه تربت‌حیدریه یادداشت برداشت، او انسان بسیار منظم و دقیقی بود و احاطه زیادی به شعر داشت و سبک‌های ادبی را به خوبی می‌شناخت، با این میزان تسلط وارد لهجه شده بود و بعد از ۷۰ سال یادداشت‌برداری شروع به پژوهش کرد. یادداشت‌های او مربوط به دهه ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ بود یعنی زمانی که لهجه هنوز زنده بود و این لهجه‌ها می‌توانند اسباب پژوهش‌های بزرگ و بسیاری باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین