به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، محمدجعفر یاحقی، عصر شنبه در نشست ادبی «از حماسه فردوسی تا ترانههای خیام» در سالن آمفیتئاتر دانشگاه سجاد مشهد بیان کرد: منظور از ایران، مفهومی بزرگ و به وسعت فرهنگ است، ایران جایی است که نوروز و سده و سنتها و آداب و رسوم ما را میشناسند. پیدا کردن این هویت یکی از نکات برجسته شاهنامه است.
این پژوهشگر و نویسنده خراسانی گفت: امروز روزی خوش است چراکه که میان دو روز بزرگ است، به تعبیر عربی بینالطلوعین است، ۲۵ اردیبهشت طلوع بزرگداشت فردوسی و ۲۸ اردیبهشت روز بزرگداشت خیام و این دو شاعر بینالمللی چقدر به یکدیگر نزدیک هستند، هر دو در یک مسیر حرکت میکنند.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: پس از تصویب ۲۵ فروردین به نام «روز بزرگداشت فردوسی» این سیامین سالی است که این روز را جشن میگیریم که بعدها روز پاسداشت زبان فارسی هم در تقویم به این روز اضافه شد و این دو بزرگداشت بسیار هم با یکدیگر تلفیق شدهاند. اگر فردوسی نبود زبان فارسی چیزی کسر داشت و اگر زبانفارسی نبود، شاید شاهنامهای هم وجود نداشت.
یاحقی با اشاره به لزوم توجه به شاهنامه گفت: تمام اهتمام فردوسی در قالب زبان فارسی شکل گرفت که بسیار برای ملت ایران و تمامیت فرهنگی ما ایرانیان ضرورت داشت.
فردوسی مادر ادبیات فارسی است
وی خیام را ادامه فردوسی دانست و گفت: این دو شاعر بزرگ بهم مرتبط هستند، البته تمام شاعرانِ زبان فارسی که بعد فردوسی زیستند به فردوسی توسی مرتبط هستند، فردوسی مادر ادبیات فارسی است.
یاحقی بیان کرد: خیام هم در افق فکری و هم در نگاه و تلقی زندگی، بسیار به فردوسی نزدیک است، من سالها قبل مقالهای با موضوع مشابهت و هماهنگی اندیشه خیام و فردوسی نوشتم و آنجا گفتم بسیاری از اندیشههای ناب خیام که منحصراً خیامی هستند، در شاهنامه مطرح شدهاند، البته هر کدام با زبان و تلقی خود آن را مطرح کردند.
عضو رسمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: سرگذشت رباعیات خیام معلوم نیست اما معلوم است که این اندیشههای فکری متعلق به خیام است و آنقدر گسترش پیدا کرده که به تمام صحنه شعر فارسی از قصیده و غزل و دیگر انواع ادبی کشیده شدهاند، اندیشههایی نظیرِ احترام، فرصت، اعتراض به زیستن و ناروشن بودن پایان کار و اغتنام فرصت و… این معانی به ذهن هر انسانی میآید اما در اشعار خیام بسیار برجسته شدهاند.
مدیرعامل خردسرای فردوسی مشهد بیان کرد: خیلی از شاعران دیگر هم مدیون فردوسی هستند اما غالباً از آنان ذکری به میان نمیآید، چراکه آنان طوری پیش رفتند که این اندیشهها به نام خودشان رقم خورد، میتوان گفت این اندیشهها در فضای زبان فارسی شناور هستند، به یکدیگر نزدیکند، من مقاله دیگری نوشتهام درباره نزدیکی اندیشههای رودکی و فردوسی، سال تولد فردوسی سال درگذشت رودکی است، انگار رسالت استمرار زبان فارسی که رودکی در آغاز به عهده گرفت، به فردوسی منتقل میشود و این درفش را فردوسی به دوش میگیرد.
وی افزود: عصر فردوسی و رودکی و عنصری و… عصر تکوین این اندیشههاست، آن ایام روزگاری بوده که مشکلات خاص فرهنگی برای ایران پیش آمده و سوالات بیپاسخ فلسفی بسیاری برای متفکران ایجاد شده است. بسیاری از این اندیشهها سوال بوده و هستند، یکی از مشکلات جامعه و جامعه دانشگاهی ما این است که کسی سوال ندارد، این یعنی همه، همه چیز را میدانند، در حالیکه آدمی که اندکی تامل داشته باشد، باید پر از پرسش و سوال باشد.
این شاهنامهپژوه نامآشنا گفت: روزگار سامانیان روزگار سوالانگیزی بوده، روزگار درخشش آموزههای ایرانی و انتقال آن به دوران جدید بوده لذا آن دوران، دورانِ مسئلهسازی بوده چراکه تجربیات گذشته که متعلق به قرنهای قبل از اسلام و آغاز آفرینش بوده، باید به دوران پس از اسلام منتقل می شد و در این انتقال سوال و چالش مطرح بود، لذا متفکران آن زمان نمیتوانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند، چراکه اگر سوالی میپرسیدند محل تعارض میشد لذا پاسخی برای سوالاتشان نمییافتند.
وی افزود: البته لازم نیست به سوالی پاسخ داده شود، نفسِ «سوال» مهم است. سوال، پاسخ خود را پیدا می کند، و پاسخ همیشه نسبی است، در هر زمان و جغرافیا و اندیشهای پاسخ یک سوال متفاوت است. لذا در آن چهارچوب تاریخی که هویت و ارزشها متلاشی شده بودند و داشت چیز دیگری تولید میشد
یاحقی ادامه داد: پس از پرسیدن این سوالها در شعر فارسی و سوالات متفکران آن زمان و تعارضی که بنیامیه با فرهنگ ایرانی داشتند برای کسانی که دل در گرو ایران داشتند، تحمل این گونه برخورد سخت بود، لذا متفکران آن ایام باید طوری سوالاتشان را مطرح میکردند که با وضع موجود تعارض زیادی نداشته باشد تا هم منجر به نابودی آنان نشود و هم بتوانند سوال اصلی را در اثرشان مطرح کنند، این بود که این سوالات در شعر و علم و فلسفه فارسی مطرح میشد.
وی تاکید کرد: در آن ایام فردوسی و رودکی با شیوه خود با این سوالات و مسائل برخورد کردند. فردوسی بسیاری از سوالات را در شاهنامه مطرح کرد، بدون اینکه تعارضی به وجود بیاورد. او طوری با مدارا سوال پرسید که تعارضی که سد راهش شود، پیش نیاید و در عین حال اندیشه و سوالاتش متفکرانه و ریشهدار بود.
جمعبندی دستاوردهای تاریخی ملت ایران، در شاهنامه
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: دستاوردهای تاریخی ملت ایران، در شاهنامه جمعبندی شدند چراکه همه سرگذشت و روایتها تا آن زمان، پراکنده در افواه و سینهها و.. بودند و این اطلاعات توسط شاهنامه نظم پیدا کردند و تبدیل به یک جهانبینی شدند و شاهنامه با این چشمانداز متولد شد، تقریباً تمام تجربیات ایران بزرگ که در آن ایام تقریباً تمام جهان را شامل میشد، در شاهنامه جمع شد.
او با اشاره به گسترش اندیشه و تجربیات ایرانیان بین دیگر ملتها گفت: حتی زمانی که ایران با تمدنهای دیگر همجوار بود، با آنان تعامل سازگار داشت بسیاری از اندیشههای ایرانی در زمان هخامنشیان به یونان و دیگر سرزمینها رفت و توسط این تعاملها بارور شد و تمام اینها به دوران اسلامی منتقل شد و شاهنامه گلوگاه این اندیشهها شد.
شاهنامه پر از پیام است
یاحقی با بیان اینکه در آن ایام متفکران با «مسئلههای» زیادی دست و پنجه نرم میکردند، گفت: ما متاسفانه در مطالعات ادبی گرفتار عالم هستیم، شاهنامه پر از مسئله و پیام و تجربه و نکته است، ما همه اینها را نادیده گرفته و به چهارچوبِ اسکلت داستان میپردازیم. آنها هم فقط به بخشهای کشت و کشتار و حماسی و فیزیکی مینگریم.
باید از پوسته بگذریم و به درونمایه برسیم، تمام برخوردهای فیزیکی، جنگها، برخوردها و تعارضات همه پر از تجربه و پیام و نکتههای ارزشی و اخلاقی است. بارِ همه این دریافتهای فکری و فلسفی در شاهنامه بر دوشِ همین چهارچوب داستانها است. تمام این کردارهای شاهنامه، کردارهای تئوریک هستند و پشت آنها فکر و اندیشه است اما ما فقط گرفتار خود قصهها شدهایم.
رسیدن به هویت مستقل از مهمترین دغدغههای شاهنامه است
وی افزود: یکی از مهمترین مسائلی که دغدغه شاهنامه است و حاصل تجربیات قرون گذشته ایرانیان بوده، ابراز هویت و رسیدن به هویت مستقل است که به آن هویت آریایی و امروز ایرانی میگوییم. منظور از ایران، مفهومی بزرگ و به وسعت فرهنگ است، ایران جایی است که نوروز و سده و سنت ها و آداب و رسوم ما را می شناسند. پیدا کردن این هویت یکی از نکات برجسته شاهنامه است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی عنوان کرد: در روزگاری که داشتیم فراموش میکردیم چه هستیم و چه هستیم و باید به چه چیزی فکر کنیم، او به این میاندیشید که چگونه میتوانم هویت و تاریخ و ایرانی بودن را به یاد بیاورم، تمام اینها در تار و پود و کردار پهلوانان شاهنامه نهفته است.
یاحقی عنوان کرد: این گونه است که یکی از ستونهای شاهنامه خرد و دانایی و توانایی میشود، اینها معدل کنشهای تاریخی قومی است که ما آن را ایران مینامیم و این کنشها در باورهای مردم تراوش پیدا کرده و در شاهنامه گردآمده و خلاصه آنها در مفهوم «ایرانیت» نهفته است.
وی گفت: این مفهوم ایرانیت در شاهنامه شناور است و هرکسی خود را در این مفهوم میبیند، این مفهوم به ما کمک میکند که ما را در مقابل غیر و دیگران خود را مستقل ببینیم. ما در شاهنامه مدام به این هویت بر میخوریم.
یا حقی با اشاره به اینکه برخی می گویند کلمه ایران بعد از قاجار به کار برده شده گفت: در شاهنامه ۸۵۰ بار اسم «ایران» به کار برده شده، این فکر ساده لوحی است، همه شاعران بزرگ نظیر حافظ و خیام و… بر گرد همین مفهوم «ایرانیت» و «هویت ایرانی» حرکت کردهاند، هرکدام بخشی از آن را به دست گرفته اند، اما فردوسی از تمام جوانب «هویت» پاسداری کرده است.
شاهنامه یک سرچشمه جوشان برای اندیشههای ایرانی است
یاحقی بیان کرد: شاهنامه یک منشأ و سرچشمه جوشان برای اندیشههای ایرانی است و تمام شاعرانی که به فارسی فکر میکنند از آن برخوردارند و از آن بهره میبرند، به عنوان مثال واژگانی که امروز استفاده میکنیم را مدیون شاهنامه هستیم، خدمتی که فردوسی به استمرار زبان فارسی کرد بی چون و چراست، او کلمات فارسی را در شاهنامه صیقل و تراش داد، اگر فردوسی نبود، امروز زبان فارسی سرنوشتی دیگر داشت چراکه تلاش و همدلی او برای زبان، کاری بزرگ بود.
ما امروز به شناخت فردوسی و زبان فارسی نیاز داریم اما متاسفانه ما نتوانستیم این رسالت را درست انجام دهیم این مهم باید رسالت تمام دغدغهمندان این حوزه باشد که با استفاده از ابزارهای نوین این ارزشها را به جای ارزشهای وارداتی حفظ کنند.
لزوم طرح پرسشهای جدید
حامد مهراد، نویسنده پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی نیز در بخش دیگری از این رویداد فرهنگی گفت: در آستانه ۳۰ سالگی برگزاری بزرگداشت فردوسی هستیم، از اولین روزی که «روز بزرگداشت فردوسی» در تقویم ایرانی درج شد، نزدیک به ۳۰ سال میگذرد و این مهم را باید قدردان پایمردی، درایت و تلاش محمدجعفر یاحقی باشیم.
وی گفت: ما نیاز به پرسشهای جدید داریم چراکه پرسشها اساساً مبنای تاریخی دارند و اگر ما امروز همچنان نیازمند فردوسی وخیام و بوستان و گلستان و… هستیم، علت این است که مسائل و پرسشهای مطرح شده در کتب این شاعران بزرگ هنوز تازه هستند.
شاهنامه با پرسش آغاز شده
وی با بیان اینکه فردوسی شاهنامه را با پرسش آغاز کرد، گفت: در شاهنامه نوشته شده «زِ هر کشوری موبَدی سالخَرد..بیاورد کاین نامه را یاد کرد / بپرسیدشان از کیانِ جهان.. و زان نامدارانِ فرخ مَهان / که گیتی به آغاز چون داشتند؟.. که ایدون به ما خوار بگذاشتند؟ / چگونه سَر آمد به نیک اختری؟ … بر ایشان همه روزِ کُندآوری»
نویسنده کتاب «۲۵ سال» بیان کرد: فردوسی فلسفه گرد آوردن شاهنامه را این گونه تبیین میکند که خودش به دنبال پاسخ این پرسش رفته. یا اینکه او این پرسش بزرگ را هم مطرح میکند که «اگر مرگ داد است، بیداد چیست؟»
مهراد ادامه داد: چیزی که به عنوان خیامانههای فارسی میشناسیم در شاهنامه هم مطرح شده، مضمون پرسشها فرق میکند، اما ادب مبتنی بر پرسش، یکی است، نظیرِ «زاهدان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند.. خود به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند… پرسشی دارم ز دانشمند مجلس، بازپرس… توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟»
مواجهه نو با جهان مبتنی بر پرسشهای نو است
وی با اشاره به اینکه مواجهه نو با جهان مبتنی بر پرسشهای نو است، اما پرسشی که به حیرت منجر نشود یا محرک تردید نشود، به جهل و لااُبالیگری خواهد رسید و این درسی است که از خیام میگیریم، اینکه ما را به شگفتی میبرد، در اروپا میگویند «دانش با شگفتی آغاز می شود» و خیام میپرسد «این کوزه گر دهر چنین جام لطیف، می سازد و باز بر زمین می زندش؟»
این استاد زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: این پرسش خیام بعد از ۹۰۰ سال هنوز ما را به حیرت وا میدارد، هنوز هیچکس نظیر او با پوزخند به مرگ نگاه نکرده است.
این شاهنامهپژوه ادامه داد: این پرسشها هنوز در میان ما هستند و ما را با مواجهه نو با جهان درگیر میکنند، این مسئله به سعدی هم رسیده چراکه میگوید: «گل همین پنج روز و شش باشد».
به گزارش ایبنا؛ خوانش بخشهایی از داستان بیژن و گزاران با نقالی سروش سمیعی و ضرب باستانی و زورخانهای مرشد مهدی ارغوانی زینتبخش این رویداد فرهنگی بود.
نظر شما