شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۷
داستانی درهم تنیده از  زندگی، مبارزات انقلابی و جنگِ یک راوی صادق

«یحیی»، روایت زندگی و مبارزات انقلابی و جنگ را در کنار هم به مخاطب عرضه می‌کند و چون صداقت را سرلوحه روایتش قرار داده، مخاطب نیز با خوانش آن به‌راحتی جذب می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ناصر ملایی: کتاب «یحیی» روایتی مستند از زندگی سیدیحیی رحیم صفوی از ابتدا تا پایان عملیات «الی بیت‌المقدس» در خردادماه سال 1361 است که محمدعلی آقامیرزایی به‌عنوان محقق و نویسنده، کتاب را در 400 صفحه به رشته تحریر درآورده و انتشارات مرز و بوم آن را به چاپ رسانده است.

رحیم‌صفوی بین سال‌های 1364 تا 1365 فرمانده نیروی زمینی سپاه بوده ‌است. او سپس بین سال‌های 1367 تا 1376 قائم‌مقام فرمانده کل سپاه بود و در 1376 به فرماندهی کل سپاه پاسداران رسید و 10 سال فرماندهی این ارگان نظامی را برعهده داشت و هم‌اکنون دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا است.
 
شاید از سردار صفوی به‌عنوان کسی که بیشتر سال‌های عمرش را در کارهای مرتبط با مبارزه و نظامی‌گری گذرانده، انتظار داشته باشیم ریز به ریز روایت‌هایش در همین راستا باشد، اما اغراق نیست اگر بگوییم در بعضی‌ روایت‌ها، مخاطب یکباره بدون این‌که متوجه باشد با شادی‌ها و غصه‌های راوی در زندگی شخصی‌ او همراه می‌شود.

از سوی دیگر، ممکن است همه روایان هم‌لباس سردار صفوی به‌خاطر جایگاه خاص نظامی خودشان صلاح ندانند برخی رخدادهای زندگی شخصی‌شان را روایت کنند و یا اصلا ضرورتی برای انجام این کار نمی‌بینند، اما یحیی سعی کرده بدون این‌که به حاشیه برود، زندگی خودش را خیلی ساده روایت کند؛ روایت‌هایی که صداقت اولین ویژگی‌ آن‌ها است. «یک‌بار وقتی رفتم به خواهرم ماه‌ منیر سر بزنم، گفت: یحیی به فکر این زن هم باش. همیشه رعایت تو را می‌کند. این جاروبرقی را می‌بینی؟ جاروی جهاز مهرشاد است. تازه فهمیدم چرا به من فروخت. قبل از عید که برای جلسه رفته بودی تهران و زنگ زدی خودش را برساند تهران، پول نداشت. خجالت کشیده بود از سپاه هم پول بگیرد. انگار آنجا توی یک گلدان پول ریخته‌اند که هر کسی می‌خواهد به‌جای حقوق بردارد. از پدر و مادرش هم نگرفته بود که به غرور تو برنخورد. آمده بود به بابا سر بزند که گفتم می‌خواهم جاروبرقی بخرم. از خدا خواسته گفت مال من را بردار. هنوز از تو کارتون درنیاورده‌ام. رفت و همان روز برایم آورد و پولش را گرفت. عصر هم آمد تهران پیش تو... »

البته نوع روایت براساس پرسش‌های مطرح شده انجام می‌شود، بنابراین نباید از نقش محقق و نویسنده اثر هم غافل شد که با بهره‌گیری و چینش درست و اصولی حوادث مختلف و روایت‌ها براساس شناخت ذائقه مخاطب از تاریخ شفاهی جنگ، روایت راوی را برای مخاطب جذاب کرده است. به بیان بهتر، می‌توان گفت مرور این برش کوتاه از زندگی سردار صفوی در کتاب «یحیی» و بخش‌های دیگر، مخاطب را با یک ریل‌گذاری جدید در حرکت تاریخ شفاهی که توسط نویسنده انجام شده، مواجه می‌کند.

نویسنده بدون این‌که دخل و تصرفی در نوع روایت‌ها کرده باشد، تنها با جابجا کردن اِلمان‌های استنادی در اثر، ضمن حفظ صددرصد استناد، به‌خوبی توانسته صدای یحیی را به گوش مخاطبان برساند و این هنری است که به وضوح در کتاب یحیی دیده می‌شود.

نویسنده باید تولیدکننده‌ای باشد که در تولید یک محصول مطلوب و عامه‌پسند از تمام مواد اولیه به اندازه کافی استفاده کند. محمدعلی آقامیرزایی نیز در این اثر بدون این‌که روایت‌ها را دچار پیچیدگی کند با بهره‌گیری از تجربه قلم‌فرسایی خود، ضمن حفظ لحن راوی، لغات را به‌خوبی به محاوره نزدیک کرده است تا مخاطبان خاص و عام فهم درست و واقعی از روایت‌ها به‌دست بیاورند.      

در کنار موارد ذکر شده، هر فصل کتاب «یحیی»، شروع و پایان‌بندی مطلوبی دارد و خط روایت ایجاد شده سعی کرده است در خوانش کتاب، محصول خوبی به مخاطب بدهد، چون مثل یک قصه خواننده را با خودش همراه می‌کند. «یحیی»، روایت زندگی و مبارزات انقلابی و جنگ را در کنار هم به مخاطب عرضه می‌کند و چون صداقت را سرلوحه روایتش قرار داده، مخاطب نیز با خوانش آن به‌راحتی جذب می‌شود. از  دیگر سو، نویسنده هم خط سیری را در پیش گرفته تا نتیجه‌گیری را به خود مخاطب واگذار کند.

«یحیی» روایت تعهد یک فرمانده در دفاع از کشور و مسئولیت‌های زندگی شخصی اوست و البته همیشه دفاع از کشور را همیشه بر زندگی شخصی‌اش ترجیح داده است، اما این دلیل نمی‌شود از دلبستگی‌های زندگی غافل شود. «تا چای آماده شود، رفتم اتاق حمزه. خوابیده بود و لب‌هایش توی خواب می‌جنبید. خم شدم و بوسیدمش و به‌صورتش دست کشیدم. دست کوچکش را آرام از زیر پتو بیرون آوردم و نوازش کردم. دلم می‌خواست بیدار بود و بغلش می‌کردم...» این جملات از زبان کسی روایت می‌شود که شب و روز در میان آتش و دود از کشورش دفاع می‌کند.

مخاطب با خوانش این روایت خیلی راحت وارد دنیای یک فرمانده جنگ می‌شود؛ روایتی که با تصویرسازی ذهنی، او را با خودش همراه می‌کند. با فرمانده می‌خندد، می‌جنگد، زخمی‌ می‌شود، نگران زندگی‌اش است و در نهایت به این به همراهی با کسی که با گذشتن از بسیاری از لذت‌های زندگی، از کشورش دفاع کرده، افتخار می‌کند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها