دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۱
آرکائیسم و کهن‌گرایی در اشعار علی‌اکبری جایی ندارد

بشیر علوی، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی بوشهر با نگارش نقدی بر ۴ دفتر شعری حسین علی‌اکبری‌هره‌دشت، نوشت: نوگرایی خصیصه بارز مجموعه‌های شعری این شاعر است که به لذت بردن از متن کمک می‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر، بشیر علوی، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی بوشهری به‌تازگی نقدی را بر چهار اثر حسین علی‌اکبری هره‌دشت، شاعر و استاد دانشگاه - که در بهار سال جاری منتشر شده‌اند - نوشته‌ است و اشعار این شاعر را مورد کند و کاو قرار داده است. وی این نقد را در قالب یادداشت برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است که در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد:

حسین علی‌اکبری هره‌دشت، سال 1352 در شهرستان تالش (هشتپر طوالش) دیده به جهان گشود. وی دانش‌آموخته مقطع دکتری زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شیراز است و هم‌اکنون استادیار گروه زبان دانشگاه خلیج فارس بوشهر است.

علی‌اکبری‌ هره‌دشت در سال 1399 چهار مجموعه «بهداشت در دوزخ» و «قایق‌های وارونه» و «بی ماه» و «لنگ و ماه» چاپ کرده که در این میان دفتر «پلنگ و ماه» با نشر مایا و سه دفتر دیگر با نشر فصل پنجم به قفسه کتابفروشی‌ها گسیل شده است.

اشعار دفتر «قایق‌های وارونه» مربوط به سال‌های 1385 تا 1387 و دفتر «بی‌ماه» مربوط به سال 1388 و دفتر «بهداشت در دوزخ» مربوط به سال‌های 1389 تا 1398 است. دفتر «پلنگ و ماه» نیز بدون تاریخ سرودن اشعار و شامل اشعار وزنی و کلاسیک شاعر است.
 

قایق‌های وارونه
دفتر «قایق‌های وارونه» با 61 صفحه و 44 شعر، همگی در فرم سپیدند. از مؤلفه‌های خوب این دفتر، شروع خوب و آگاهانه شعر است. اشعار طولانی در این دفتر قوی‌تر از اشعار کوتاه سروده شده‌اند؛ اشعاری مانند «آسمان ریسمان» و «سیاه و سفید»:

«برای نرفتنش/ آسمان ریسمان می‌بافت/ می‌توانست بگوید نه/ اما راه باران خورده/ پاها را/ فرا می‌خواند/ می‌توانست بگوید نه!/ پشت تلفن مِن و مِن م‌کرد/ لای کاغذهای مچاله/ دنبال شماره می‌گشت... » (قایق‌های وارونه، 1399:52)

یا «...به نقطه‌ای فکر می‌کنم که در میان بی‌نهایت هستی/ ذره‌ای ناچیز است/ و مرا/ با خود می‌چرخاند و/ می‌گرداند» (همان: 57)

آرکائیسم و کهنه‌گرایی در این دفتر جای ندارد. واژه‌ها تُرد و روان هستند و متن تن به چند معنایی نمی‌دهد و به سادگی می‌توان به معنای آن رسید. عدم تعلیق معنا در این متن حضور چشمگیری دارد.

در نوگرایی رویکرد این دفتر و همان‌طور که خواهیم دید در دفترهای دیگر وی نیز نوگرایی بر روی واژگان بسته شده و در محورهایی مانند نحوی، نوگرایی حضور نیافته‌اند. نگاه متن به قرار دادن واژه‌هایی بوده که هر چند رنگ و بوی ادبی ندارند؛ ولی با همنشینی با واژه‌های ادبی، رنگ و بوی ادبی به خود گرفته و متن را زیبا و دلنشین کرده است. واژه‌هایی مانند تیرچراغ برق، آکورد، تفاله چای، پارتیتور، منگنه، ابوطیاره، کورس، میز تلفن و ...

«به سرعت از کنارم گذشتی و/ در غبار پشت سرت محو شدم/ با این ابوطیاره/ تخت گاز هم بروم/ به تو هرگز/ اما/ به مرگ/ حتما» (همان: 43) یا «آفتاب/ در هیاهوی شبپره‌ها/ گم می‌شود/ زمان می‌ایستد و من/ منگنه می‌شوم به گوشه‌ی عکسی/ که پست می‌شود به روزنامه» (همان: 26)

شروع ناگهانی از مؤلفه‌های خوب این دفتر است که علاوه بر نوگرایی در لذت بخشیدن به متن نیز سهم عمده‌ای دارد. این تکنیک از همان دهه 80 در ادبیات معاصر ما راه افتاد که این متن نیز به خوبی از آن بهره برده است:

«این پایان راه بود:/ فصل باران به آخر رسید/ سیل از رودخانه گذشت/ و تنم/ بر فلاتی کوچک/ نشست» (همان:31)

نقش اصلی ایماژ دراین متن بر عهده «شخیص» و «تشبیه» است که البته «تشخیص» نقش برجسته‌تری در این میان داشته است. هر دوی این ایماژها در پویایی و انگیزه‌بخشی به متن مؤثرند.

در محور بومی‌گرایی از هر دو گونه‌ی زیست بوم شمال و جنوب در این متن استفاده شده که هر دو جریان در رسایی و لذت بخشیدن به متن خوب و بجا عمل کرده و متن را رو به جلو برده و باعث خوش‌خوانشی اشعار این دفتر شده است:

«جنگل/ الوار می‌شود/ دریا هم/ حصار سنگی دور خانه/ ساقه‌های دراز تیرهای چراغ برق/ و گنجشکی که تراشه‌هایش/ به خیابان/ می‌ریزد» (همان:14) یا «دریا/ آرام آرام/ دور می‌شود و/ زمین/ تاریک بر جا می‌ماند» (همان:12)

از دیگر رویکردهای مثبت در این دفتر، حضور مناسب و خوب تصویرهای عمقی با ژرف‌ساخت ویژه خود. تصویرها از نوع تصویرهای ذهنی با نمادهای پنهان است:

«سر بر زمین گذاشته‌ام/ پرستشگر خدایی نه/ بودایی وارونه‌ام/ سرم/ بر زمین/ سنگینی می‌کند و/ اهایم بر آسمان» (همان: 41)

عاطفه‌های متن در این دفتر کلا از نوع فردی‌ هستند و نگاهی به عواطف اجتماعی و انسانی دیده نمی‌شود. این دفتر چندان تمایلی به محور فرهنگی نداشته و در متن با رویکرد مناسبی در محور فرهنگی مواجه نیستیم.
 

«بی‌ماه»
دفتر «بی‌ماه» در 60 صفحه و با 46 شعر در قالب نو سروده شده است. سادگی و روانی در این دفتر نیز ادامه دارد و ظاهرا شاعر بنای کار را بر سادگی و روانی متن گذاشته است.

عاطفه در این کتاب، خود را به طرف دغدغه انسانی کشانده و تا اندازه‌ای که زیاد نیست، عاطفه انسانی را مدنظر داشته و از عاطفه و تمایلات و احساسات فردی در این دفتر کاسته شده است. پربسامدترین شاهد این ادعا شعر طولانی «بی‌نام» است که شاعر به طرف معرفی وضعیت انسانی رفته است. البته این حرکت خوب در این شعر با اندکی تأویل قابل دریافت است.

نوآوری، آن هم از گونه واژه‌ای در این دفتر نیز ادامه دارد و ظاهرا سراینده مسیر انتخاب نوآوری را در فرم فقط به محورهای واژگانی سیر می‌دهد و سراغ نوآوری‌های نحوی و فرمی نمی‌رود که این خود به خود سبک و نوع گرایش سبکی متن را مشخص می‌کند.

واژه‌هایی مانند دکه، ماهی‌فروشی، خیابان، شهری، اسکله، اتوبوس، سوت کشتی، آسمانخراش، ماشین، مغازه، بندر، سانسور، پلاک 19، منزل شخصی و ... از جمله واژه‌هایی هستند که ادبی نیستند ولی در کنار واژه و متن ادبی قرار گرفته‌اند و جنبه و جنم ادبی به خود گرفته‌اند:

«ماهی قرمز کوچکی نیست/ که هر روز/ در حباب شیشه‌ای‌اش نفس بکشد/ هر صبح/ آبش را عوض کنم/ در برابرش بایستم و تلنگری به شیشه بزنم/ تا تکانی به خود بدهد/ با این‌که می‌دانم دیر یا زود خواهد مرد/ اما نترسم و در ذهن/ دکه‌های ماهی‌فروشی کنار خیابان را شمارش کنم/ این نهنگ/ سر از ساحل درآورده است» (بی‌ماه، 1399: 57)

از گونه ایماژ، در این متن «تشبیه» کار بیشتری بر عهده دارد و بیشترین و پربسامدترین صوری که متن و عواطف متن را همراهی می‌کند، «تشبیه» است که در رتبه نخست قرار گرفته و به‌خوبی توانسته وظیفه خود را در برابر سایر عوامل پویایی و اثربخشی متن به انجام برساند. در رتبه بعد صور «تشخیص» است که از جمله مؤلفه‌های قوی در پویا نشان دادن متن است.

در محور بومی در این اثر نیز راه به‌خوبی طی شده و متن با تأثیر پذیرفتن از واژه‌ها و ایماژهای بومی مسیر نیکی برای متن تهیه کرده و در دریافت عاطفه مورد نظر سراینده همکاری فعالی داشته است.

«شاید هم به سرت زد/ به این بندر بیایی و/ قایق‌های وارونه‌ام را برگردانی و در آب بیندازی/ دریای اینجا/ صیادانی می‌خواهد که نهنگ‌هایش را/ از خودکشی منصرف کنند» (همان: 32)
 

«بهداشت در دوزخ»
«بهداشت در دوزخ» اثر دیگر شاعر است که در 79 صفحه و با 62 شعر روانه بازار شده است. کوتاهی اشعار که جنم و شُمای اصلی فرم اشعار شاعر است، در این دفتر نیز ادامه دارد و سادگی و روانی نیز ادامه همان دفترها و باورها و سبک اشعار سال‌های قبل او است.

از حرکت‌های خوبی که در این دفتر اتفاق افتاده و ما شاهدش در دفترهای قبلی وی نبودیم، همنشینی واژه‌هایی است که ناگهانی کنار واژه‌های دیگر قرار می‌گیرند و شعر را غیر مترقبه و ناغافل می‌کنند. این حرکت در بطن خود، لذتی تولید می‌کنند که نشاط‌آور و دلنشین است. مانند حضور واژه «خواب» در مصراع آخر این شعر:

«تلاشم بیهوده است/ این پلک‌ها/ سنگین‌تر از آنند/ که فرو نریزند/ دارم به امدادگرانی فکر می‌کنم که مرا/ از زیر خروارها خواب بیرون خواهند کشید» (بهداشت در دوزخ، 1399: 54)

تداعی واژگانی که واژه‌ای واژه دیگری را به ذهن متن و راوی می‌آورد از دیگر مؤلفه‌های خوب این متن است که در شعر «برای» خوب به آن پرداخته شده است.

«شعرهایم/ برای قمری روشن سروده‌ام/ اما/ تنها مشتری این منظومه/ سیاره ای تاریک است» (همان: 42)

در محور نوگرایی و بومی نیز همان ادامه اشعار پیشین شاعر است و اتفاق جدیدی در این متن نیفتاده. به این معنا که عامل تشبیه سرآمدتر از تشخیص است و محور بومی نیز کار خود را خوب و با قرار همیشگی ِمتن انجام می‌دهد.

کشش بیشتر شاعر در این متن، به طرف عاطفه انسانی است که این خود با توجه به شروه این عاطفه در اشعار سال‌های قبل شاعر، نوید خوبی است که متن این شاعر اگر با همین فرمان پیش برود از عاطفه فردی و با دغدغه‌ها و تمایلات رمانتیکش به طرف محورهای انسانی و بشری خواهد رفت. عواطفی که در اشعار «روشنی» و «ماه نو» قرار گرفته است:

«هزار خورشید هم یک‌جا طلوع کند/  قدری از ظلمت نخواهد کاست» (همان:78)

تصویرهای بومی در این متن نیز بسیار خوش نشسته است و در راستای یاری رساندن به عاطفه مورد نظر متن بوده است: «خوشحالم که دوباره آمده‌ای/ خواب‌هایم/ بوی صید تازه گرفته‌اند» (همان:38)
 

«پلنگ و ماه»
دفتر «پلنگ و ماه» تنها دفتر وزنی و کلاسیک حسین علی‌اکبری هره‌دشت است که در 64 صفحه و 12 شعر کار را آغاز کرده است. شعر اول با داستانی به‌نام «پلنگ و ماه» است که نام دفتر نیز از همین شعر برداشت شده است. داستانی طولانی که تقریبا بیش از نیمی از این دفتر را به خود اختصاص داده است. قافیه‌ها و ردیف‌های این شعر بسیار پویا و جوندار است.

اتفاق خوب این دفتر، پردازش به محور فرهنگی است، محوری که در دفترهای پیشین شاعر جایش بسیار خالی بود و از سستی‌های دفترهای پیشین وی محسوب می‌شد. شاعر در این دفتر، محورهای فرهنگی را که پشتوانه اصلی فکر و فرهنگ متن است، قوی کرده و به آن پرداخته است:

«به کنعان بر نخواهد گشت یوسف/ از اقلیمی که زندان دارد و بس» (پلنگ و ماه، 1399:46) یا «شیرین نشود در دهن تشنه فرهاد/ تلخ است اگر هم سخنی آید از آحاد» (همان، 59)

«مثل قیصر که گرفتار رخ لیلی گشت/ بی‌سبب نیست که مجنون شده‍اند اشعارم» همان، 55)

در این دفتر حرکت رو به جلوتری برای رسیدن به محور انسانی رخ داده است. شاعر دغدغه‌های فردی ندارد و به طرف نوعی عاطفه انسانی پیش می‌رود که آرزویش رسیدن به نوعی مدینه فاضله انسانی محسوب می‌شود که نهایتش به رهایی از آسیب‌ها و نبایدها ختم می‌شود. شاهد این ادعا شعر «سترون» و «شن باد» است.

در نهایت می‌توان بهره بردن از دو عامل خوب پویاساز؛ یعنی «تشخیص» و «تشبیه» و حرکت آرام از عاطفه فردی به طرف عاطفه انسانی و استفاده مطلوب از عناصر بومی از موارد خوب و بجای اشعار این شاعر دانست. البته در کنار این موارد، باید از تُرد بودن زبان و واژگان، سلاست و روانی مفهوم و دسته پنجه نزدن خواننده برای رسیده به عاطفه مورد نظر راوی از دیگر جنم اصلی و بسزای این متن دانست.

انتخاب راوی در اشعار این شاعر از نوع اول شخص مفرد است که با بسامد بالایی این اتفاق افتاده و آنجایی که شاعر از عاطفه فردی به طرف عاطفه انسانی سوق یافته، راوی اشعار وی نیز تغییر کرده و خود را به راوی سوم شخص مفرد رسانده و از آن دیدگاه و این زاویه کار را ادامه داده است و در ادامه می‌توان به تک ابیات‌هایی زیبا که در اشعار او اتفاق افتاده، اشاره کرد که زیبایی و لذت خاص خود را به خواننده می‌دهد:

«حاصل عمر در این منزلگه/ خواب و رؤیاست بیا خوش باشیم» (همان، ۶۴) و می‌توان حضور بسیار اندک محور فرهنگی را که پشتوانه‌ای مناسب برای متن است، از جمله مواردی دانست که اگر در متن اتفاق می‌افتاد، کار مطلوب‌تر انجام می‌شد. کاری که تا حدودی در دفتر «پلنگ و ماه» این شاعر اتفاق افتاده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها