یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
راز مرگ، راز زندگی: دن براون و «راز رازها»

نویسنده «کد داوینچی» پس از هشت سال سکوت بازگشته است؛ این بار با رمانی که از دل تعقیب و گریزهای پرهیجان، به پرسش‌های فلسفی درباره آگاهی و مرگ می‌رسد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از آسوشیتدپرس، دن براون در جهان داستان‌نویسی معاصر به‌خاطر توانایی خارق‌العاده‌اش در پیوند رمز و تاریخ با هیجان و تعلیق شناخته می‌شود. «کد داوینچی» و «فرشتگان و شیاطین» هر یک از طریق معماری، نقاشی و آیین‌های مذهبی، به مخاطب جهانی عرضه شدند. اما «راز رازها» در عین وفاداری به همان فرمول همیشگی، افق تازه‌ای می‌گشاید: جستجوی معنای مرگ.

دن براون در تازه‌ترین اثر خود، «راز رازها»، دوباره رابرت لنگدن را به میدان فرستاده است؛ اما مقصد این بار نه صرفاً کشف معمایی تاریخی یا رازآلود، بلکه تأملی بر سرنوشت انسان پس از مرگ است. براون که روزگاری مرگ را پایان مطلق می‌دید، امروز از خلال علم و فلسفه به امکان «چیزی دیگر» باور دارد.

او در گفت‌وگو با آسوشیتدپرس اذعان می‌کند که مرگ مادرش و آشنایی با پژوهش‌های نوئتیک و فیزیک نوین، او را از ترس خاموشی مطلق به پذیرش احتمالی چیزی فراتر رسانده است. این تغییر نگرش، محور اصلی رمانی ۶۵۰ صفحه‌ای است که در پسِ هیجان و معما، به تأملی هستی شناسانه تبدیل می‌شود.

یکی از شگردهای تکرارشونده براون، استفاده از شهر به عنوان شخصیت و کاراکتر است. همان‌گونه که پاریس بستر اجتناب‌ناپذیر رمان «کد داوینچی» بود و واشنگتن برای «نماد گمشده»، این بار پراگ به صحنه مرکزی رمان جدید براون تبدیل شده است. شهری که از زمان رودولف دوم پایتخت رازآلود اروپا شناخته می‌شود، با تاریخ کیمیاگری، راهروهای مخفی، صومعه‌ها و کلیساها، شخصیت زنده‌ای است که حضورش در روایت، هم‌سنگ قهرمان اصلی جلوه می‌کند.

براون در این کتاب نه به تجربه عرفانی متوسل می‌شود و نه به اعتقاد مذهبی سنتی؛ بلکه از منظر علمی به مسئله آگاهی و مرگ نزدیک می‌شود. او می‌گوید تغییر ذهنیتش نه از رهگذر ایمان مذهبی، بلکه نتیجه مواجهه با نظریه‌های فیزیک و گفت‌وگو با دانشمندان بوده است. از این رو «راز رازها» در جایگاهی میان علم و معنویت ایستاده که هم محصول پژوهش و داده است، هم بازتاب تمنای انسانی برای معنابخشی به مرگ.

پیشینه براون در موسیقی نیز درک او از لحظه خلاقیت را شکل داده است. او الهام را همچون جریان یافتن یک ملودی می‌بیند که به دست‌ها سپرده می‌شود و وجود می‌یابد. در نوشتن، این لحظه بیشتر شبیه یافتن قطعه گمشده یک پازل است. چنین نگاهی نشان می‌دهد که برای براون، چه در موسیقی و چه در ادبیات، جوهره خلاقیت همان لحظه کشف است: لحظه‌ای که آنچه پنهان بوده ناگهان آشکار می‌شود.

آنچه «راز رازها» را برای خواننده جدی نیز جذاب می‌سازد، همین ترکیب سرگرمی و تفکر است. رمانی که هم تعقیب و گریز و معما دارد و هم پرسشی بنیادین طرح می‌کند: «وقتی می‌میریم، چه می‌شود؟» در این معنا، اثر تازه براون پلی است میان ادبیات عامه‌پسند و اندیشه فلسفی. او نشان می‌دهد که حتی در دل یک تریلر پرکشش نیز می‌توان مخاطب را به اندیشیدن درباره سرشت انسان و معنای زندگی دعوت کرد.

«راز رازها» را می‌توان هم ادامه‌ای بر ماجراجویی‌های رابرت لنگدن دانست و هم نقطه عطفی در کارنامه براون. این بار معما تنها در دیوارهای کلیساها یا گذرگاه‌های پنهان پراگ نیست؛ معما در خودِ انسان است، در مرزی که زندگی را از مرگ جدا می‌کند. و شاید راز واقعی کتاب همین باشد: تبدیل وحشت از مرگ به فرصتی برای اندیشیدن به زندگی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها