دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۰
سکوتی که شکست؛ سینما چشم به راه آثار اسماعیل فصیح

فصیح نویسنده پرکاری بود که نویسندگی را از دهه ۴۰ شروع کرد و توانست با نثر ساده، صمیمی و بی‌پیرایه‌اش مخاطبانش را پیدا کند. نثر ساده این نویسنده و گفتن از اتفاقات روزمره زندگی مردم کوچه و خیابان، عاملی شد تا کتاب‌هایش از تمام اقشار جامعه خواننده پیدا کند.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد محمدتبریزی؛ خبر اقتباس از دو کتاب اسماعیل فصیح که توسط رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی منتشر شد، خبر مسرت‌بخشی بود تا پس از سالها غبارِ نادیده گرفته شدن از روی آثار این نویسنده برداشته شود. بهمن فرمان‌آرا از سینماگران باسابقه نیز چندی پیش خبر از ساختن سریال «داستان جاوید» داده بود. فصیح این داستان را در سال ۱۳۵۹ به نگارش درآورد و در آن به زندگی پسربچه‌ای به اسم «جاوید» از آیین کهن زرتشتی می‌پردازد که در دهه نخست قرن و در اوج فساد قاجار زندگی می‌کند.

به نظر می‌رسد با گذشت زمان، فصیح جایگاه حقیقی خودش در تاریخ ادبیات کشور را پیدا می‌کند و چشمِ کنجکاو هنرمندان به سوی آثارش جلب می‌شود. تا پیش از این در صحنه هنر ایران به اسماعیل فصیح آنطور که باید و شاید پرداخته نشده بود. آثار فصیح در میان کتاب‌های دیگر نویسندگان مشهور در طول سال‌ها کمتر به چشم آمده و باعث شده تا لایه‌ای از فراموشی روی نام این نویسنده پوشیده شود.

روایتگر زندگی مردم کوچه و خیابان

فصیح نویسنده پرکاری بود که نویسندگی را از دهه ۴۰ شروع کرد و توانست با نثر ساده، صمیمی و بی‌پیرایه‌اش مخاطبانش را پیدا کند. نثر ساده این نویسنده و گفتن از اتفاقات روزمره زندگی مردم کوچه و خیابان، عاملی شد تا کتاب‌هایش از تمام اقشار جامعه خواننده پیدا کند.

این یکی از ویژگی‌های مهم فصیح به حساب می‌آید؛ دایره مخاطبان کتاب‌های او از زنان خانه‌دار تا روشنفکران دانشگاهی را شامل می‌شد و هر کسی با هر سطحِ سوادی می‌توانست با رمان‌های فصیح ارتباط برقرار کند. این نویسنده در کتاب‌هایش از زندگی روزمره و اتفاقات معمول زندگی فاصله نگرفت و هیچ گاه نخواست با استفاده از تکنیک‌های ادبی پیچیده، فضایی روشنفکرانه به کتاب‌هایش بدهد.

او داستان‌هایش را با تلفیقی از تخیل و واقعیت می‌نوشت. رمان‌های فصیح حالتی گزارش‌گونه و مستند دارند. رمان‌های فصیح برای پی بردن به حوادث و اتفاقات ایران در دهه ۵۰ و ۶۰ بسیار مفید است و روح زمانه کاملاً در آثارش جریان دارد. او برای نگارش رمان‌هایش خیلی خودش را درگیر تکنیک‌های ادبی نکرده و تلاشش این بوده تا صدایِ روزگارش باشد.

فصیح، نویسنده‌ای با دوربین در ذهن

رمان‌های فصیح برای اقتباس ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که دست فیلمساز را برای ساختن فیلم و سریال باز می‌گذارد. فصیح، داستان‌هایش را تصویری می‌نوشت؛ او در توصیف فضاها و صحنه‌پردازی موقعیت‌ها، سبکی تصویری داشت و جزئیات را به شکلی دقیق توصیف می‌کرد.

شروع کتاب «ثریا در اغما» و توصیف نویسنده از تهرانِ در حال جنگ، یکی از قوی‌ترین مطالبی است که از آن روزها نوشته شده است. فصیح به دور از اغراق یا سیاه‌نمایی، واقعیت را همانگونه که بود، منعکس می‌کرد و قلم گزارش‌گونه‌اش توانایی عجیبی از توصیف موقعیت‌ها داشت.

همچنین رمان‌های فصیح، همچون زندگی پر از گره‌ها و نقاط عطف ریز و درشت است که هیجان و جذابیت خاصی به داستان‌هایش می‌دهد. کتاب‌های فصیح پر از لحظه‌ها و موقعیت‌های دراماتیک هستند که اجازه نمی‌دهند آن کتاب از ریتم و نفس بیفتد.

برای فیلمنامه‌نویسان ایجاد تعلیق و موقعیت‌های دراماتیک، مهم‌ترین اصل برای نوشتن است و رمان‌های فصیح دستِ آنها را برای ایجاد چنین موقعیت‌هایی باز می‌گذارد. در کتاب کمتر دیده شده «عشق و مرگ»، خواننده با ماجرای تحصیل و زندگی یک جوان ایرانی در آمریکا همراه می‌شود؛ جوانی که پس از مدتی با دختری نروژی ازدواج می‌کند و مرگ دختر، سرنوشتی غم‌بار را در پایان داستان رقم می‌زند.

یا تعلیقِ جذابِ کتاب «ثریا در اغما»، قابلیت زیادی در تبدیل شدن به نسخه سینمایی دارد. این کتاب به طور همزمان چند داستان را جلو می‌برد و در پایان با تعلیقی گنگ و مبهم به پایان می‌رسد. سانحه برای خواهرزاده جلال آریان و ماجرای سفر او به فرانسه و آشنایی‌اش با ایرانیان خارج‌نشین، یکی از ملموس‌ترین تصاویری است که از سبک زندگی و طرز فکر مهاجران ایرانی نشان می‌دهد.

کمتر نویسنده‌ای توانسته تا این اندازه تصویری واقع‌گرایانه از ایرانیان خارج کشور ارائه دهد. در کل آثار فصیح بازتابی از طبقه متوسط شهری و روشنفکران است و تصویری رئالیستی از وضعیت زندگی آنها پیش روی مخاطبش می‌گذارد.

شخصیت‌پردازی‌های سرگشته و تنهای داستان‌های فصیح

داستان‌های فصیح شخصیت‌پردازی قوی و قدرتمندی دارد و شخصیت‌های کتاب‌ها او بسیار زنده و ملموس هستند. در کتاب‌های این نویسنده شخصیت جلال آریان حضوری ثابت و همیشگی دارد و به اذعان همگان این شخصیت، همان اسماعیل فصیح است. رمان‌های فصیح سرشار از موقعیت‌های اگزیستانسیال هستند؛ شخصیت‌هایی تنها، سرگشته و عاشق که در جدالی مدام میان زندگی، مرگ، غم و شادی سرگردان هستند.

فصیح با بهره گرفتن از اتفاقات زندگی‌اش و ترکیب کردن آنها با تخیل و بهره بردن از توانایی ادبی‌اش در نگارش، داستان‌هایش را می‌نوشت. به همین خاطر داستان‌های او تا این اندازه به زندگی نزدیک هستند و خوانندگان اتفاقات و شخصیت‌های کتاب‌های او را باور می‌کنند.

همچنین نباید فراموش کرد، لوکیشن و موقعیت‌های مکانی و جغرافیایی نقشی مهم در کتاب‌های فصیح دارند که دست فیلمساز را برای ایده‌پردازی باز می‌گذارد. تهران، آبادان و پاریس هر کدام در داستان‌های فصیح رنگ و بویی خاص و متمایز دارند و بستری ویژه برای روایت داستان ایجاد می‌کنند.

کتاب‌های فصیح منابع فوق‌العاده‌ای برای اقتباس هستند و مشخص نیست چرا تا الان سینماگران نسبت به رمان‌های این نویسنده بی‌تفاوت بوده‌اند. رفتن به سراغ کتاب‌های فصیح و اقتباس از داستان‌هایش می‌تواند این امیدواری را در دل سینمادوستان و اهالی ادبیات ایجاد کند تا آثار نویسندگان بیشتری فرصتی برای دیده شدن پیدا کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین