سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۵
چرا در جنگ شعر می‌خوانیم؟

‌نشست تخصصی «ادبیات پایداری» برگزارشد؛

چرا در جنگ شعر می‌خوانیم؟

ادبیات پایداری سلاح فرهنگی ملت‌ها در جنگ روایت‌هاست

عباس صفایی مهر، پژوهشگر و تاریخ‌پژوه گفت: ادبیات پایداری، سلاح فرهنگی در برابر جنگ نرم است. این ادبیات نه‌تنها راوی مبارزه با ظلم است، بلکه احساسات، رنج‌ها و حقوق بشرِ پایمال‌شده را در قالبی انسانی و اثرگذار روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا نشست تخصصی «ادبیات پایداری، سنگر بی بدیل مقاومت در جنگ ترکیبی» به ابتکار مرکز نوآوری قوه مقننه و با همکاری اندیشگاه روایت ایرانی و سایر نهادهای همراه دوشنبه ۱۶ تیرماه، در سالن معاونت فرهنگی دانشگاه قم با حضور عباس صفایی مهر، پژوهشگر معاصر، محمد فرهمند سرابی، شاعر و پژوهشگر ادبیات پایداری و حجت‌الاسلام محمد کاظم آیت‌اللهی، فعال فرهنگی و رسانه‌ای برگزارشد.

عباس صفایی‌مهر، پژوهشگر معاصر، با تبیین تعریفی جامع از ادبیات پایداری، گفت: موضوع ادبیات پایداری با توجه به تعریف، ویژگی‌ها، کارکردها و نمونه‌های تاریخی‌اش، به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی ادبیات متعهد، نقش بی‌بدیلی در مبارزات مردمی علیه ظلم و استعمار ایفا می‌کند. این نوع ادبیات نه‌تنها بازتاب‌دهنده روحیات مقاومت یک ملت است، بلکه خود به‌عنوان سلاحی فرهنگی در نبرد با استعمارگران عمل کرده است.

وی افزود: ادبیات پایداری مجموعه‌ای از آثار در قالب شعر، داستان، نمایشنامه و خاطره‌نویسی است که به بیان مبارزات ملت‌ها در برابر اشغال‌گران و استعمارگران می‌پردازد. این ادبیات دارای چهار ویژگی اصلی است؛ نخست، ماهیت مقاومتی آنکه متعهد به دفاع از هویت و ارزش‌های ملی و دینی است؛ دوم، کارکرد دوگانه آنکه هم روایت‌گر و هم تهییج‌کننده است؛ سوم، استفاده از زبان نمادین با بهره‌گیری از استعاره‌ها و چهارم، مخاطب‌محوری که هم ملت خودی را هدف قرار می‌دهد و هم افکار عمومی جهان را بیدار می‌کند.

او با مروری بر سیر تاریخی این جریان، فلسطین را یکی از پیشگامان ادبیات مقاومت دانست و افزود: ادبیات مقاومت فلسطین با نام‌هایی چون محمود درویش گره خورده که مضامینی چون حق بازگشت، مقاومت مسلحانه و هویت فلسطینی را برجسته کرده‌اند. شعرهایی نظیر «شناسنامه من عربی است» از محمود درویش، بازتاب‌دهنده اوج استبداد صهیونیستی و تلاشی برای تثبیت هویت فلسطینی است.

این پژوهشگر به ادبیات پایداری در ایران پرداخت و آن را به چند دوره تقسیم کرد: از دوران مشروطه با شاعرانی چون عارف قزوینی و فرخی یزدی تا دوره دفاع مقدس با چهره‌هایی چون قیصر امین‌پور و سید حسن حسینی.

صفایی مهر با تأکید بر پیوند میان ارزش‌های دینی و ملی در ادبیات مقاومت ایران گفت: برخلاف سنت ادبیات غرب که بین این دو حوزه تمایز قائل می‌شود، در ایران نوعی امتزاج میان این ارزش‌ها شکل گرفته است. ادبیات پایداری در ایران هم به‌صورت شفاهی (نقالی‌ها، سرودهای انقلابی) و هم مکتوب (رمان‌ها، خاطرات) وجود دارد؛ مانند رمان «دا» خاطرات زهرا حسینی که نمونه‌ای از مقاومت زنانه است.

او افزود: کارکردهای این ادبیات به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می‌شود. در بُعد داخلی، این آثار انتقال‌دهنده ارزش‌ها به نسل جدید هستند.

این پژوهشگر با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اخیر، گفت: شاهد بودیم که نسل جدید با سرعتی چشمگیر خود را بازتعریف و بازتولید کرد، گویی این ادبیات در سطوح زیرین جامعه، تأثیر خود را تثبیت کرده است. در بُعد خارجی، ادبیات پایداری ابزاری برای افشای جنایات دشمن است.

صفایی مهربا اشاره به استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی در جنگ تحمیلی گفت: در آن زمان نیز ایران با سانسور خبری مواجه بود، اما ادبیات پایداری توانست این جنایات را افشا و افکار عمومی جهان را که آن زمان در سکوت بودند مطلع کند. نمونه‌ای دیگر از این حمایت مردمی را در رفتار تیم ملی مراکش در جام جهانی می‌توان دید جایی که بازیکنان پس از پیروزی، پرچم فلسطین را به اهتزاز درآوردند.

او با اشاره به مکانیزم‌های ادبیات مقاومت، افزود: این جریان از بازنمایی متفاوت واقعیت، ساختارشکنی گفتمان حاکم، و بازتولید مفاهیم کلیدی مانند «شهید» و «قهرمان ملی» بهره می‌برد. شخصیت‌هایی مانند شهید باکری همان نقش حماسی را ایفا می‌کنند که قهرمانان اسطوره‌ای چون رستم در گذشته داشتند. نمونه‌ای از این بازتولید در فیلم «موقعیت مهدی» نیز دیده می‌شود.

صفایی‌مهر به چالش‌های این حوزه پرداخت و تهدیدات موجود را چنین برشمرد: سلطه هژمونی فرهنگی جهانی، جهانی‌سازی هویت، تغییر ذائقه نسل جدید، و تبدیل شدن ملت مولف به مصرف‌کننده ادبیات از چالش‌های این حوزه هستند. لذا ادبیات مقاومت در این شرایط باید از فرصت‌های پیش‌رو مانند فناوری‌های نو، ابزارهای رسانه‌ای و ظرفیت‌های گردشگری بهره ببرد.

او «جنگ روایت‌ها» را یکی از مهم‌ترین چالش‌های امروز دانست و گفت: در این نبرد که با ابزارهای رسانه‌ای و ایدئولوژیک صورت می‌گیرد، هدف تغییر ذهنیت‌ها و تضعیف مشروعیت ملی کشورهاست. در این جنگ، رسانه‌ها تلاش می‌کنند چهره‌هایی چون سید حسن نصرالله یا شهید سلیمانی را منفی جلوه دهند، در حالی‌که این افراد نقش اساسی در مبارزه با تروریسم داشتند.

در پایان، صفایی‌مهر تأکید کرد: ادبیات پایداری، سلاح فرهنگی در برابر جنگ نرم است. این ادبیات نه‌تنها راوی مبارزه با ظلم است، بلکه احساسات، رنج‌ها و حقوق بشرِ پایمال‌شده را در قالبی انسانی و اثرگذار روایت می‌کند.

چرا در جنگ شعر می‌خوانیم؟

ادبیات پایداری جهان جایگزین انسان متعهد است

محمد فرهمند سرابی، شاعر و پژوهشگر ادبیات پایداری، در آغاز سخنان خود به ضرورت تأمل در پرسش «چرایی» پرداخت و گفت: نخستین گام در ورود به هر بحثی، طرح چرایی آن است. اینکه چرا به ادبیات می‌پردازیم، چرا شعر می‌خوانیم، چرا به سمت رمان، نمایشنامه یا هنر گرایش داریم؟ این پرسش‌ها، به ما نشان می‌دهد که ادبیات، یک جهان جایگزین برای زیست انسانی ارائه می‌کند.

وی افزود: در مواجهه با جهان، ما دو نوع نگاه داریم. یک نگاه واقع‌گرا که بر امور شناخته‌شده و مشهود تأکید دارد؛ همان چیزی که خبرنگار یا گزارشگر می‌بیند و بازتاب می‌دهد. اما شاعر، رمان‌نویس و هنرمند، از زاویه‌ای مغفول به جهان می‌نگرد. زاویه‌ای که به واسطه ابزار هنری، عمق و دقت بیشتری دارد.

او در ادامه اظهار کرد: نگاه شاعرانه، نگاهی است وسیع، تنها، سر به زیر و سخت. این نگاه، دقیق و عمیق است. انسان‌هایی که رقیق‌القلب‌اند، اگر دقت نظر داشته باشند، می‌توانند تک‌تک سلول‌های هستی را بازآفرینی کنند. اما شرط این بازآفرینی، میزان تعهد است. پرسش بنیادین این است که هنرمند تا چه اندازه متعهد است؟

سرابی با اشاره به سوره «شعرا» در قرآن کریم گفت: این سوره، به‌طور خاص به شعرا پرداخته و نشان می‌دهد که شاخص هنر، به‌ویژه شعر، از منظر الهی چیست؟ افلاطون نیز در کتاب جمهوری، با درک همین مسئله، ورود شاعران به آرمان‌شهر را جایز نمی‌دانست. چرا که قدرت ادبیات را در ساخت جهان‌ها درک کرده بود.

او با اشاره به چهار شاخصی که خداوند در پایان سوره شعرا برای شعر و هنر متعهد بیان کرده است، افزود: کسی که وارد حوزه ادبیات پایداری می‌شود، باید اهل ایمان، تعهد، صداقت و عمل باشد. این نگاه در برابر آن دیدگاهی قرار دارد که می‌گوید «هنر برای هنر»، و معتقد است هنر نباید چیزی را دنبال کند و صرفاً برای لذت است.

سرابی ادامه داد: برخی هنرها با پوشاندن واقعیت، صرفاً به لذت بصری یا ذهنی می‌پردازند؛ همچون برخی مجسمه‌ها یا نقاشی‌ها در موزه لوور که حتی پیامبران را نیز به‌صورت عریان به تصویر کشیده‌اند. اما شعر متعهد، از این جنس نیست.

این شاعر ادبیات پایداری تأکید کرد: شعر از شاعر خلق نمی‌شود؛ بلکه شعر است که یقه شاعر را می‌گیرد. ممکن است این اتفاق در خواب، در رستوران یا حتی مترو رخ دهد. شعر، تجلی حقیقت مطلق از طریق ابزار خیال است. ابن عربی می‌گوید، تنها شأنیتی که خداوند خلق کرده، خیال است؛ خدا تخیل مطلق است و انسان، تخیل مقید.

او با اشاره به جایگاه «ادبیات پایداری» در سنت ادبی گفت: موضوع انتصار و ارتباط آن با ادبیات پایداری، ما را به ادبیات آیینی، دینی، حماسی و انقلابی متصل می‌کند. تمام تولیدات هنری از قبیل سینما، نقاشی، رمان، نقد شعر، نقد فیلم و دیگر حوزه‌ها، بر یک پایگاه نظری مشترک تکیه دارند و آن، نظریه‌هایی است که از یونان باستان تا امروز در ساحت هنر باقی‌مانده است. در یونان باستان ادبیات پایداری مطرح نشده است اما ادبیاتی با همین مضمون وجود دارد.

او به کتاب «بوطیقا» اثر ارسطو اشاره کرد و افزود: در این کتاب، اگرچه ژانری به نام ادبیات پایداری نیامده، اما ارسطو برای اولین‌بار از ادبیات اپیک یا حماسی سخن گفته است. ادبیات حماسی دارای چهار ویژگی است؛ ملی و میهنی، اسطوره‌ای، روایی یا داستان‌محور، خارق‌العاده.

سرابی تصریح کرد: ادبیات پایداری در واقع ادامه همین سنت است. حتی شعرهای آیینی و آثار سروده‌شده درباره شهدا نیز در ذیل همین ادبیات قرار می‌گیرند. ادبیات دفاع مقدس، ادبیات مدافعان حرم و بسیاری دیگر از تولیدات هنری متعهد، شاخه‌هایی از ادبیات پایداری محسوب می‌شوند.

چرا در جنگ شعر می‌خوانیم؟

پروژه تضعیف دین، مهدویت و خانواده در دستور کار جنگ ترکیبی علیه ایران است

حجت‌الاسلام محمدکاظم آیت‌اللهی اظهار کرد: فشارهای اجتماعی، روانی و فکری که در فضای امروز جامعه بر مردم وارد می‌شود، از سوی دشمنان جهت‌دهی‌شده است تا در نهایت دو هدف اصلی را محقق کند؛ نخست اینکه دین اسلام را ناکارآمد و غیرقابل استفاده برای اداره جامعه معرفی کنند و دوم آنکه مشکلات موجود را به‌طور کامل به نظام اسلامی نسبت دهند.

او با بیان اینکه این پروژه در لایه‌های رسانه‌ای با مهندسی دقیق دنبال می‌شود، گفت: دشمنان تلاش دارند بگویند دین اسلام در حوزه‌هایی چون مهدویت، عدالت، ولایت فقیه و سبک زندگی، نه‌تنها راه‌حل ندارد، بلکه منجر به خشونت و بسته‌بودن فضای زندگی می‌شود. فرقه‌سازی نیز در همین راستا صورت گرفته تا مفاهیمی مانند «انتظار»، «امام زمان» و «شیعه» را از معنا تهی کنند و در نهایت آن‌ها را به جریان‌هایی چون «شیعه انگلیسی» یا تفکرهای افراطی نسبت دهند.

آیت‌اللهی افزود: رژیم صهیونیستی نیز در برنامه‌ریزی بلندمدت خود، بر نقش رسانه تأکید ویژه‌ای دارد. نتانیاهو نزدیک به دو دهه گفت: «ما باید از طریق ماهواره‌ها در جامعه ایران نفوذ کنیم.» امروز به‌وضوح دیده می‌شود که بخشی از این پروژه به ثمر نشسته است و شاهد شکاف نسلی، فروکاستن مفاهیم شهادت، اربعین، محرم و حج، و تمسخر شعائر دینی در فضای مجازی هستیم.

او با اشاره به برخی نمونه‌های تکرارشونده در فضای مجازی گفت: در ایام محرم، اربعین، ماه رمضان و مناسبت‌های دینی، هجمه‌ای هدفمند علیه مفاهیم مقدس به راه می‌افتد. دوگانه‌هایی مثل «حج یا کمک به فقرا»، «اربعین یا رسیدگی به محرومان»، «شعر دینی یا خرافات»، تنها بخشی از عملیات روانی دشمن برای بی‌ارزش‌سازی باورهای دینی و مقدسات شیعی است.

آیت‌اللهی افزود: جایگاه ولایت فقیه و فرهنگ مهدویت نیز از دیگر اهداف تهاجم فرهنگی دشمن است. جریان فرقه‌سازی، ایجاد تردید در مفاهیم دینی، و القای ناکارآمدی ساختار مهدویت در اداره جامعه، از مصادیق این هجمه است.

او با اشاره به برنامه‌های صهیونیست‌ها برای تخریب بنیان خانواده در ایران گفت: در سخنرانی‌های رسمی برخی مقامات صهیونیستی آمده است که باید نقش مادر در جامعه ایرانی از بین برود. آن‌ها به‌صراحت اعلام کردند اگر قداست مادر حذف شود، زن ایرانی دیگر نمی‌تواند نقش محوری خود را در خانواده ایفا کند، و در نتیجه خانواده از هم می‌پاشد. اگر خانواده گسسته شود، دین و ایمان نیز از جامعه ایرانی حذف خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها