گفتوگوی ایبنا با نویسنده خوزستانی؛
نویسندگان به نقش پایگاههای بسیج مساجد در دفاع مقدس بپردازند/ جای خالی نمادها در شهری که میزبان جنگ بود
خوزستان-غلامرضا جهانی مقدم نویسنده خوزستانی معتقد است که پایگاههای مقاومت بسیج مساجد موضوعی است که کسی از حجم فعالیت آنها خبر ندارد و مساجد در همه موارد پشتیبان جبههها و حتی در مواقعی جایگزین نیروی انتظامی در حراست از منازل خالی و کنترل کننده خیابانهای اصلی بودند. اما متأسفانه تاکنون هیچ تحقیق و کتابی در مورد نقش پایگاههای بسیج مساجد تالیف نشده است.
مقدم توانسته تاکنون کتابهایی با عنوان «پشت دروازه شهر» و «ستاد گردان» را درمورد تاریخ شفاهی دفاع مقدس منتشر کند.
به مناسبت هفته دفاع مقدس و برگزیده شدن این نویسنده در آیین تجلیل از نویسندگان دفاع مقدس خوزستان که در سوم مهرماه برگزار شد و شرح فعالیتهای این نویسنده گفت وگویی به شرح ذیل از نظر مخاطبان میگذرد.
-در مورد جمعآوری تاریخ شفاهی و اینکه از چه زمانی اقدام به این ایده و انتشار آن کردید، توضیح دهید؟
تاریخ شفاهی در دنیا جزو زیرشاخهای از تاریخ به حساب میآید که با اختراع ضبط صوت ایجاد شد و به آن بخش از رویدادها در جوامع میپردازد که در ذهن افراد عادی جامعه مانده و بعد از بیان و با شرایطی، رسمیت پیدا میکند و میتوان به عنوان یک مستند به آن اعتماد کرد. تاریخ شفاهی دارای دو محور تحقیقاتی است. یکی فرد محور و دیگری موضوع محور و معمولا پس از طرح موضوع، فرد یا افرادی که حاضر در آن صحنه بوده و دارای حافظه خوب ، بیان مناسب و منطقی باشند به مصاحبه دعوت میشوند.
در هر دو محور بسته به شیوهنامه و درخواست کارفرما، دیدهها و خاطرات آن فرد یا افراد تبدیل به موضوع مصاحبهکننده میشود. موضوع در فرد محور، از کودکی فرد تا انتهای جنگ و یا تا حال وی است و نیز میتواند در یک مقطع هم تعیین شده باشد. و به طور معمول در این جلسات، فرد، مورد پرسش قرار میگیرد.
با توجه به سابقه چندین سالهای که در روابط عمومی و کار مصاحبه و سردبیری نشریه داشتم از سال ۸۹ تصمیم گرفتم تا در جمعآوری خاطرات گردان کربلا که در دوران دفاع مقدس در آن حضور داشتم، همکاری کنم. پیشنهاد این کار را با مسئول گردان مطرح کردم و از این طریق با رفتن به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و گذراندن دوره مصاحبه گری و تدوین، بهصورت جدی وارد کار شدم و تا کنون دریافت چند صد ساعت مصاحبه ، تدوین دو کتاب و مشاوره کتابی دیگر را در این چند سال انجام دادهام.
-به نظر شما آیا ناگفتههای زیادی در دل رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس وجود دارد که تاکنون فرصت ارائه و بیان آن نبوده و در جایی ثبت و ضبط نشدند؟
خوزستان محل اصلی اتفاقات جنگ و دارای بالاترین رویدادهایی بود که در روزهای اول به وقوع پیوست و شاهد این اتفاقات در شهرها و روستاها، اهالی جنگزده بود و در بیرون از شهرها، رزمندگان خوزستانی بیشترین خاطرات را در ذهن و دل خود جای دادهاند.
پروژههای مختلفی باید برای جمعآوری این خاطرات و جریانها در قالب تاریخ شفاهی و کتابهای فاخر جمع میشد. به ویژه در سالهای ۶۹ و دهه ۷۰ که هنوز شاهدان زندهای بودند و با توجه به کهولت سنی که نسبت به رزمندگان جوان داشتند، در جریان مسائل بیشتری بودند و بهتر و پرحجمتر میتوانستند آن حوادث را روایت کنند. داستان جنگزدهها و آوارگی خانوادهها بین دیگر شهرها و روستاها و کمپها حکایت بزرگی است که تاکنون به این موضوع پرداخته نشده و کار جامعی به چشم نمیخورد.
در مرحله بعد پایگاههای مقاومت بسیج مساجد نیز موضوع دیگری است که کسی از حجم فعالیت آنها خبر ندارد. بهعنوان سرفصل میگویم که مساجد در همه موارد پشتیبان جبههها و حتی در مواقعی جایگزین نیروی انتظامی در حراست از منازل خالی و کنترل کننده خیابانهای اصلی بودند. از تربیت نیرو گرفته تا پشتیبانی، تهیه خوراک ، پوشاک ، امنیت شهری و مبارزه با گروهکها و حتی گرانفروشان و.. میتوان اشاره کرد.
همچنین نقش زنان در مناطق جنگی در مقاومت شهری ابتدای جنگ، در مساجد، در مراکز بیمارستانی، رختشورخانهها، تهیه غذا و... بسیار پررنگ بود. در این میان، کتاب حوض خون توانست بخشی از این اقدامات را در کنار چند کتاب کم حجم پوشش دهد اما جای کار بیشتری همچنان وجود دارد.
در شهرهای جنوبی مراکز مختلفی سالها کنار دفاع مقدس بودند مثل مهدکودک ۴۰۰ دستگاه، پایگاه نمونه، زینبیه اهواز و...که جا دارد با تابلو و نوشتهای نفیس ،این نقاط را در معرض دید رهگذران برای سالها ثبت شود همچنین محلهای بمباران شده و محل شهادت شهدای شاخص در شهرها و جبههها ، نیز میتواند روی زمین و هم در جی پی اسها ثبت شود.
از جمله کارهای بر زمین مانده برای معرفی آثار دفاع، استفاده از کارهای حجمی در میادین شهری است. و هر چند کارهای کوچکی در این زمینه انجام شده اما کافی نیست. جدا از همه اینها، نقش رزمندگان خوزستانی بهواسطه حضور در پاتکها و شبیخونهای روزهای اول و حماسه یاران است که میتوان به نقش شهید غیور اصلی، شهید «علم الهدی» و حماسه گردان کربلای اهواز در عملیات کربلای ۴ اشاره کرد و ناگفتههای بسیاری از آن روزها وجود دارد که لازم است در یک نهضت تاریخ شفاهی، همه خاطرات ۸ سال را جمع کرد و انتشار داد و برای این فعالیت میتوان از ظرفیت همه رشتههای هنری کار استفاده کرد.
-برای ترویج فرهنگ ایثار به نسل نوجوان و جوانان چه فرآیندی را باید طی کنیم تا این فرهنگ ماندگار شود؟
خوشبختانه ظرفیت دفاع مقدس بهقدری وسیع و گسترده است و برای هر قشر و سنی حرف دارد و می تواند الگو باشد. مشروط بر اینکه براساس مطالعه و برنامهریزی منسجم پیش رود. با توجه به حادثهای و جذاب بودن آن کودکان و نوجوانان نیز میتوانند سهم بهسزایی در این جریان داشته باشند. البته نباید فقط به کتاب و فضای مجازی بسنده کرد بلکه باید با حضور میدانی و نمایشگاهی در قالب هنرهای مختلف، این مفاهیم را به آنان القا کرد.
بهطور مثال، میتوان از ظرفیت آموزش و پرورش استفاده کرده و یک عملیات را بهصورت مرحلهای روی زمین مطرح کرد که گذشتن از هر مرحله و مانع، مستلزم پاسخ صحیح به چند سوال فرهنگی با لحاظ کردن انگیزههای لازم باشد. همچنین میتوان از لباس نظامی، خیمههای بسیجی برای اسکان، پیشانی بند و.... جوان را در قالب یک رزمنده قرار داد و از صدای میدان جنگ استفاده کرد و نیز با وجود فضای مجازی و هزینه بسیار کم در نشر خاطرات متناسب با سن مخاطب، بهره برد.
-نقش ادارات و نهادهای دولتی که به صورت مستمر در این زمینه فعالیت میکنند تا چه اندازه تأثیرگذار بوده و آیا توانستهاند در این مدت به گسترش فرهنگ دفاع مقدس مبادرت ورزند؟
ادارهها از دو طریق میتوانند بهصورت جدی وارد این کار شوند. در مرحله اول به جمعآوری سوابق و کمکها و آمار خود در دوران دفاع مقدس بپردازند. چه در بخش اعزام نیرو و کمکها و چه در همکاری در ساخت بخشی از تجهیزات جنگی که در آن سالها مرسوم شده بود و در کنار این فعالیتها میتوانند خاطرات نیروهای رزمنده خود را جمع آوری کرده و با برگزاری فراخوان خاطره نویسی و یا شب خاطره در ایام خاص به این حرکت کمک کنند.
اینکه هر سازمان و نهادی تا چه انداره در این کار تاثیرگذار بودهاند طبیعتا شدت و ضعف دارند ولی در کل قابل قبول نبوده و بیش از این باید به آن پرداخته شود.
-با توجه به اینکه استان خوزستان در دوران دفاع مقدس و حماسه این جهاد، از استانهای سرآمد بوده آیا به عنوان نماد در کشور شناخته شده و حق مطلب به درستی در این استان ادا شده است؟ در خصوص مستندهای حماسهها و نقشآفرینی رزمندگان توضیح دهید، اینکه تا چه میزان منابع در اختیار پژوهشگران قرار دارد؟
قطعا کارهای زیادی در قالب تاریخ شفاهی ، ادبیات داستانی و .. انجام شده ولی باید اذعان کرد که کافی و درخور شأن خوزستان نبوده و جای کار بیشتری دارد. متأسفانه تاکنون خوزستان در حد خود ظاهر نشده و اثر فاخر کشوری جز یکی دو اثر ارائه نداده است.
موزه دفاع مقدس پس از گذشت ۴۲ سال از شروع جنگ، را هنوز شاهد نیستیم. از نمادهای شهری جز یکی دو کار کم حجم، خبری نیست. از جانمایی و تابلو نوشته حوادث جنگ و حملات شهری در اماکن مربوطه خبری نیست. وضعیت کتاب در حد عالی نیست و با وجود نویسندگان و تلاشی که برای هر کتاب شکل میگیرد اما کارها یا چاپ نمیشوند و یا به سختی منتشر میشوند.
در مورد نقش پایگاههای بسیج مساجد هیچ تحقیق و کتابی بیرون نیامده است. و همچنین دربارۀجنگزدهها و خاطرات مردم چیزی تاکنون ندیدیم. برای بیمارستانهای صحرایی و پشت جبهه کار قابل توجهی دیده نشده است. کار اطلس یگانها روی زمین مانده است. خوزستان بهعنوان میزبان جنگ باید بالاترین بهرهبرداری را از دفاع مقدس داشته باشد اما تا رسیدن به این قله، فاصله زیادی داریم.
لازم است در اینجا نسبت به کتاب حوض خون و چند کار مشابه ادای احترام و تقدیر کنم. نکته دیگر جای کتابخانۀ تخصصی در استان خالیاست. و فضایی که تمامی آثار اعم از نوشتاری و تصویری را داشته باشد، نداریم. متأسفانه در این امر عمل معکوس داشتیم. در یک مقطعی شاهد بودیم تمام تصاویر دسته اول به مرکز منتقل شدند بدون اینکه نسخهای از آنها حفظ شود. آثار تولید شده صدا و سیما امروز کجاست؟ تولیدات چهل شاهد امروز کجاست؟ به همین ترتیب ارگانهای دیگر.
بیشک امروز باید شاهد فضای مشترکی میبودیم تا آرشیوی از همه این آثاربرای تولید کنندههای مجوزدار در دسترس باشد.
-از خاطرات دوران جنگ خود بگویید و عامل ماندگاری این خاطرهها در ذهن چه بوده است؟
باور بفرمایید لحظه لحظه دوران دفاع مقدس برای بچههای جبههای خاطره و حسرت است. از تکانهای یک پرچم در میدان صبحگاهی گرفته تا شهادت دوستان. و ماندگاری این خاطرات هم به علت بهای سنگینی بود که برای آن داده بودیم.
و اما خاطره ، سال ۶۳ در عملیات بدر و در شرق دجله روی سیل بند عراق بودیم. بعد از دو سه روز درگیری برای کاری باید با قایق به عقبه میرفتم. با ورود به قایق، یک جوان بسیار خوش رو در کف قایق افتاده بود و بیحرکت در آرامشی عمیق بهخواب رفته بود. سرش را بر زانو گذاشتم و دنبال محل تیر و ترکش گشتم که جز نقطهای خونین روی جیب سمت قلباش خراشی به بدن نداشت. ابوجمال عراقی هم با مجروحیتی بر بدن گوشهای نشست و چند مجروح دیگر هم سوار شدند. موتور توسط مرد میانسال چفیهای روشن شد و به سمت پد ۸ و مرکز بهداری لشکر حرکت کردیم. در آبراهی فرعی وارد شدیم که لحظه به لحظه باریکتر شد و به انتها رسید و جز دیوارهای بلند سه چهارمتری از نیهای متراکم چیزی به چشم نمیآمد. قایقران با سرعت دادن به قایق ، با قدرت ، نیها را میشکست و میشکافت و به سمتی نامعلوم پیش میرفت.
یکی میگفت به راست برو و یکی میگفت به چپ. راه گم شده بود و ترس از رفتن در دل دشمن مزید بر سختی شرایط شده بود. منطقه را نمیشناختیم و صدای تردد قایقها را هم نمیشنیدیم. ناامیدانه مسیر را باید پیش میرفتیم، یا اینطرفی میشدیم و یا آنطرفی. هر چند احتمال بیشتر میدادیم سر از اردوگاه دشمن دربیاوریم. شاید یکساعت بیهدف و با استرس زیاد راندیم تا به ۲۰ متری آبراه اصلی رسیدیم که شمع موتور شکست و قایق ایستاد. قایقهای بچههای ما با سرعت در رفت و آمد بودند و فریاد کمک خواستنمان بهگوش هیچکس نمیرسید. بعد از کلی گشتن ،بالاخره در وسایل ، سکانی شمعی پیدا شد و با اولین هندل، قایق به صدا درآمد و بهسمت درمانگاه حرکت کردیم.
مجروحین را به داخل منتقل کردیم و سکانی برای درمانِ برگ نیای که به چشمش رفته بود با سری بانداژ شده خود را به عقب منتقل کرد. در این فاصله گشتی در اطراف درمانگاه زدم و چشمم به محیطی افتاد که با پلهای خیبری محصور شده بود. نگاهی به داخلش کردم و مات به تماشا ایستادم. ...همه جوان و خوش قد و قامت کنار هم خوابیده بودند و بی حرکت خاموش شده بودند. تصویری که سالها در ذهن ماحک شده و تاثیرگذارترین آنهاست.
-یکی از اقدامات فرهنگی پرداختن به حوزه ادبیات دفاع مقدس و فرهنگ پایداری است، برای نهادینه کردن این فرهنگ در سطح جامعه و استفاده از ظرفیت نویسندگان چه مسیری را باید ادامه دهیم؟
طبیعتا باید بهای نویسنده خوب را داد و برای وی ارزش قائل شد. گاهی ارزشگذاری مادی و گاه چاپ آثار نویسنده است. بدون شک دلگرم کردن نویسندگان یعنی تولیدکارهای بیشتر در آینده و بالا کشیدن استان در این امر است. باید مسئولان اهمیت نقش نویسنده، که مهمترین عامل است را باور کنند.
نظر شما