لیلا رعیت، نویسنده رمان «آله و آلاله» گفت: تمامی ماجراهایی که در کلانتری رخ میدهد براساس خاطرات واقعی سرهنگ بازنشسته ناجا صمد صدری نوشته شده؛ اتفاقاتی که از اعماق دل جامعه برخاسته و به رمان بار اجتماعی قوی بخشیده است.
وی افزود: عادت کردن به فضای خشک و پرتنش کلانتری برای آلاله کمی دشوار است. محیطی سراسر هیجان و ماجراهای جدید که شباهتی به فضای آرام دفتر روزنامه ندارد. بااینحال او به کار در آنجا ادامه میدهد. هرروز همراه با خبری تازه است؛ طفلی نوزاد که در مغازه خشکشویی رهاشده و صاحب مغازه خشمگین کودک به بغل آمده، دختری که از خانه گریخته و مادر سروسینهزنان به اینجا پناه آورده، کارگری که دستمایه سه ماه کار و فعالیتش توسط دو موتور سوار ربوده شده، زن و شوهر ثروتمندی که سر چیت و چلوار پوشیدن خانم با هم دعوایشان شده و جنگشان بالاگرفته، هریک به نحوی روزهای آلاله را پرمیکنند.
رعیت اضافه کرد: گاه مشکل در همان کلانتری حل میشود و گاهی به دادگاه ارجاع میشود. هریک به نحوی عجیب است، اما تعجبآورتر از همه عشقی است که در همان محیط بین آلاله و رئیس کلانتری رخ میدهد؛ حسی که هیچ یک از طرفین برای آن آمادگی نداشتند و هریک به طریقی غافلگیرکننده به آن مبتلا شدند.
وی با بیان اینکه این رمان هم مانند دو رمان «آذرخش» و «پاندورا» تحت نظارت چهار روانشناس صاحب نظام نوشته شده است، گفت: در رمان «آله و آلاله» به اختلالاتی مانند توهم دیداری اشاره میشود که در هیچ رمان ایرانی دیگر به آنها پرداخته نشده است. در بخشی از این رمان، اعتقاد به باورهای خرافی روبهروی پناه بردن به دانش روانشناسی قرارمیگیرد.
نویسنده رمان «پاندورا» افزود: شخصیت اصلی داستان در جلسهای، صورت یکی از افراد کلانتری را به شکل یک عقاب میبیند. او که از این تجربه وحشت کرده، موضوع را از زبان یکی از دوستانش به زنان همسایه و دوست و آشنا میگوید و از هریک از آنها نسخهای جدید دریافت میکند. تقریباً همگی متفقالقول فرد موردنظر را موجودی غیر از انسان میدانند و این بیشتر آلاله را اسیر ترس و واهمه میکند.
وی ادامه داد: او اقدام به ترک کلانتری و بازگشت به روزنامه میکند، اما موافقت نمیشود و آلاله مجبور است کار در آنجا را ادامه دهد. تا اینکه طی ماجرایی عجیب به سراغ روانشناس میرود و روانشناس برای او پرده از حقیقتی غیرقابل باور یعنی عشق برمیدارد. گره معمایی که تا دهها سال بعد توسط هیچ عقیده خرافهانگارانهای رمزگشاییاش نمیشد بهراحتی به دست روانشناس بازشد.
رعیت گفت: نیمی از ماجراهای رمان در محیط کار آلاله، یعنی کلانتری میگذرد. تمامی ماجراهای کلانتری براساس خاطرات واقعی سرهنگ بازنشسته ناجا صمد صدری نوشته شده است. اتفاقاتی که از اعماق دل جامعه برخاسته و به رمان بار اجتماعی قوی بخشید. محیط کلانتری متفاوت از دیگر فضاهای جامعه، سنگین و درعین حال جذاب و دیدنی است. نیم دیگر رمان هم در فضای خانواده و فامیل و همسایه میگذرد. پدر و عمو و اقوام آلاله در کنار هم مغازه برنجفروشی و ساندویچفروشی دارند و این نزدیکیشان در کنار هم داستانهایی تلخ و شیرین را رقم میزند. قصههایی که گاهی لبخند بر لب خواننده مینشاند و گاهی دیگر وی را به تفکر وامیدارد.
این مترجم افزود: در رمان «آله و آلاله» به نقش بسیارعمیق پدر و مادر در شکلگیری ساختار عاطفی فرزند پرداخته شده؛ آلاله رابطهای خوب و انعطافپذیر با پدر خود دارد، اما نبود مادر و وجود یک سری نشخوارهای ذهنی برای او مشکلاتی سنگین به وجود آورده، ارتباط خوب با والد غیرهمجنس، و محرومیت از محبت مادر بخشی از نیازهای عاطفی وجود او را برآورده و بخش دیگر را مانند کویری خشک و تشنه رها کرده، همینها دستبهدست یکدیگر داده و باعث دشواری شروع دلبستگی عاطفی شده است.
وی گفت: در این رمان به مسئله عشق در سنین بالا نیز اشاره شده است. معمولاً در رمانهای ایرانی عشق متعلق به سنین نوجوانی یا حداکثر بیستوپنج سالگی است، اما در این رمان شاهد ساختارشکنی هستیم که در نتیجه آن به عشق در دهههای چهارم و پنجم زندگی پرداخته شد. آلاله 32 ساله و طرف مقابلش 46 ساله است.
نویسنده «آذرخش» ادامه داد: رمان آله و آلاله در روز اول نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سال 1402 در غرفه انتشارات نسل نواندیش رونمایی شد و در همان نمایشگاه پرفروشترین رمان نشر خود شد و ظرف یک ماه به چاپ دوم رسید.
از لیلا رعیت تاکنون ترجمه و تالیف بیش از 20 عنوان کتاب به چاپ رسیده است که میتوان به عناوینی همچون «پاندورا»، «آذرخش»، «آرایشگر ثروتمند»، «راهبی که فراریاش را فروخت!»، «راهنمای کامل عکاسی» و «سیب سرخ خوشبختی» اشاره کرد.
در بخشی از رمان آمده است:
«سرهنگ ژیانفر رفت بالای سر بخاری قهوهای مدل قدیمی گوشه اتاق. دستش را روی آن گذاشت. خاموش بود و فلز روی آن سرد. در آستانه در قرارگرفت، سری این طرف و آن طرف گرداند و دادزد: نهنگی، نهنگی، یه دقیقه بیا اینجا. لحظاتی بعد سرباز جوانی که کمی کوتاهتر از سرهنگ بود وارد اتاق شد. حین ورود نتوانست جلوی چشمانش را بگیرد و آن نگاه متعجب و کنجکاو را به من نیندازد. مشخص بود ورود یک خانم به این مجموعه برای همه عجیب است و کنجکاوی برانگیز. کسی با کلام به من خیرمقدم نگفته بود، اما حس میکردم بودنم در آنجا برای هیچکس خالی از لطف نیست.»
انتشارات نسل نواندیش اخیرا رمان «آله و آلاله» را در 368 صفحه با قیمت 249 هزار و 900 تومان عرضه کرده است.
نظر شما