در نشست رونمایی از کتاب «در سایه پیامبر» مطرح شد:
خاتمی: بخشی از تاریخ اسلام ریشه در سیره پیامبر دارد/ واسعی: سیره رفتارهای مبتنی بر مبنا است
خاتمی گفت: یکی از انواع تاریخ نگاری سیرهنویسی است. بنابراین بخشی از تاریخ اسلام که بخش مهم و قابل توجهی است ریشه در سیره پیامبر دارد. واسعی بیان کرد: برخی تصور میکنند سیره یعنی پرداختن به کندو کاوهای ریز و درشت یک فرد در حالی که سیره رفتارهای مبتنی بر مبنا است.
خاتمی در ابتدای سخنان خود از اهمیت سیره نبوی سخن گفت و بیان کرد: اهمیت سیره نبوی مثل اهمیت تاریخ است و در واقع یکی از انواع تاریخنگاری سیرهنویسی است. بنابراین بخشی از تاریخ اسلام که بخش مهم و قابل توجهی است ریشه در سیره پیامبر دارد.
او بیان کرد: در صدر اسلام درباره احوالات پیامبر سیره مینوشتند بنابراین توجه به سیره و سیرهنویسی از اهمیت بالایی برخوردار بود. البته نادرستیها و نارواییهایی هم در سیرهنویسی اتفاق افتاده است زیرا سیرهنویسی تحت تأثیر افکار سیاسی و فرهنگی افراد مختلف بوده است.
او با اشاره به اینکه برخی از حاکمان با جریان واقعی سیرهنویسی سازگاری نداشتند اظهار کرد: بنابراین طبیعی بود که شرایط برای برخی سیرهنویسان سخت شود و آنها تحت تأثیر نان و نام سیرهنویسی کنند.
خاتمی افزود: اهل قلم باید توجه داشته باشند که سره را از ناسره بازشناسند و حوادث حقیقی و زلال سیره نبوی را به کام پیروان اهل بیت بچشانند. در کتاب «در سایه پیامبر» این اتفاق افتاده است و ما مجموعهای از سیره نبوی را به صورت خاص، خالص و مطمئن در اختیار مخاطبان قرار دادهایم. با انتشار این اثر، فرصت بررسی بخش مهمی از تاریخ اسلام برای محققان سیره پیامبر فراهم شده است تا برای پژوهشهای خود به این منبع رجوع کنند.
او درباره این اثری که گردآورده کرده است – مجموعه مقالات در سایه پیامبر- اظهار کرد: اقبال محققان به ما قوت قلب میدهد که کار مورد توجه قرار گرفته است و شرایط برای محققان خارج از کشور هم محقق شده است. اشعری سخنران دوم این نشست درباره اهداف انتشارات دفتر فرهنگ یکی از نیازهای جامعه را شناخت سیره پیامبر دانست و گفت: لازمه اینکار این بود که سیره به عنوان یک گفتمان دربیاید و ما برای اینکار از داستان کوتاه و جشنواره خاتم شروع کردیم.
او بیان کرد: جشنواره خاتم موضوع داستان و روایت داستانی با الهام از بینش، روش، کنش و منش پیامبر اکرم(ص) است که در رفتار انسان امروز با توجه به نیازهای مخاطب و شرایط امروز جهان و مستند به اسناد و روایات معتبر باشد.
او ادامه داد: اگر بخواهیم جامعهای محمدی داشته باشیم باید در رفتار فردی و اجتماعی خود از سیره پیامبر الگو بگیریم اما شناخت سیره پیامبر و الگو گرفتن از آن در جهان امروز نیازمند مجاهدت علمی و فقهی عالمان دینی و اندیشمندان مسلمان است تا الگوی امروزین سیره و رفتار پیامبر را تبیین کنند.
او افزود: نویسندگان و هنرمندان رسالتی بزرگ بر عهده دارند که با بهرهگیری از قلم و هنر خود این الگوها را با بیان و جلوهای زیبا در معرض دید عموم قرار دهند تا جامعه با درک آموزههای وحیانی پیامبر، آکنده از عطر و بوی محمدی شود و بالندگی نشاط و سرزندگی در میان مردم موج بزند و ملت بزرگوار ما شاهدانی بشوند بر جاودانگی پیامبر (ص) در این عصر.
اشعری درباره کتاب «در سایه پیامبر» اظهار کرد: این کتاب تلاشی است در تبیین برخی مبانی سیرهپژوهی و معرفی ابعادی از سبک زندگی پیامبر(ص) که زیر نظر احمد خاتمی استاد دانشگاه شهید بهشتی و مشارکت برخی از همکاران او صورت گرفته است.
علیرضا واسعی یکی دیگر از سخنرانان این نشست در ابتدای سخنان خود بیان کرد: قبل از آنکه در رابطه با مقاله خود که در رابطه با فلسفه سیرهپژوهی است صحبت کنم، میخواهم یک نگاه فراتری داشته باشم که به نحوی کلیت مباحث این مجموعه را پوشش میدهد. عیبها و ایرادهایی که در سیره به مثابه یک منبع عظیم معرفتی و دین شناسی و شریعت مداری مطرح است.
او گفت: کسانی که میخواهند دینشناس شوند و کسانی که میخواهند معارف دینی خود را تقویت کنند، چارهای ندارند جز اینکه به سیره مراجعه کنند، اما واقعیت آن است که سیره آنگونه که تصور میشود آثار یاب نیست. اساس مقاله من هم همین بود. اینکه فلسفه سیرهپژوهی را وارد دستور کار کنم که سیرهپژوهی با چه مشکلاتی مواجه است یا چه رویکردی به سیره پژوهی باید داخل شود تا ما بهترین بهرهها را از آن ببریم.
او افزود: من سه پارادوکس مهم سیرهپژوهی را در سه عنوان کوتاه پارادوکس «بود و بود»، پارادوکس «بود و نبود» و پارادوکس «بود و خلود» بیان میکنم. در پارادوکس بود و بود، وقتی به زندگی یا سیره پیامبر نگاه میکنیم و برای کشف روش یا لوح زندگی پیامبر و امامان میکوشیم، از یک امر بسیار مهم نمیتوانیم چشم پوشی کنیم و آن وجود پارادوکسهایی است که در حیات خود پیشوایان معصوم ما و از جمله نبی مطهر اسلام وجود دارند.
واسعی ادامه داد: در این کتاب نویسنده چنان که از عنوانش پیدا است میکوشد تا نشان دهد وحدت هدف در زندگی ائمه وجود داشت اما به اعتبار کارکردهایی که هر یک از ائمه داشتند و به اعتبار نقشی که ایفا میکردند به گونههای متفاوتی عمل میکردند. به عنوان مثال در زندگی پیامبر در جایی ما با یک عفو و بخشش عظیمی مواجه هستیم و در جایی با یک رفتار سختگیرانه روبه رو میشویم. در جایی پیامبر با انعطاف عجیبی خودنمایی میکند و در جایی دیگر با انقباض سختی وارد عمل میشود. پیامبر یک نفر است و یک سیره دارد اما در مواقعی متفاوت عمل میکند و این یکی از پارادوکسهای مهم است که پارادوکسهای متناقض نما هستند. یعنی در زندگی ائمه و پیامبر ابن پارادوکسها بیشتر به چشم میآیند.
او به عنوان نمونه بیان کرد: روایتی در اصول کافی آمده است که ابوحمزه ثمالی به امام صادق و در روایتی به امام سجاد(ع) انتقاد میکند و به امام میگوید که من در شگفت هستم از رفتار امام علی(ع) که کاملا با سیره نبوی متفاوت بوده است. امام میپرسند چطور؟ و او میگوید: پیامبر وقتی در فتح مکه با مشرکین مواجه میشود، همه آنها را عفو میکند و بعد اعلام میکند که هرکس که درون خانه خوش باشد، ما با او کاری نداریم. هرکس در مسجد الحرام پناه ببرد ما او را تهدید نمیکنیم. هرکس به خانه صوفیان برود در امان است. اما امام علی(ع) چنین نکرد و در جنگ صفین وقتی اعلام پایان جنگ شد همچنان دشمن را دنبال میکند. حتی وارد کوچه های شهر میشود و دشمنان را میکشد.
او ادامه داد: این دو رفتار در تضاد هستند چگونه میشود این دو را با هم جمع کرد؟ یک طرف امام علی(ع) است و طرف دیگر پیامبر. هردو معصوم هستند، هردو رفتارشان رفتار الگو است، هردو براساس آنچه که خدا میگوید عمل میکنند و ما نباید در این قاعده چنین تفاوتی ملاحظه و مشاهده کنیم. در روایتی امام باقر(ع) و در روایت دیگری امام سجاد(ع) جوابی میدهند.
واسعی گفت: کاری به جواب ندارم، اما نفس پرسش جای سؤال دارد. شهید مطهری در کتاب سیره ائمه اطهار میکوشد تا این تفاوت رفتاری یا تعبیر بنیادهای آن را نشان بدهد. چه میشود در بود و بود ما چنین تناقضی را میبینیم؟ بود و بود یعنی یک بودن این چنینی و یک بودن آن چنانی. ما بین این دو تفاوت و تناقض میبینیم. اینجا چه باید کرد؟ چگونه میتوان با این پدیده مواجه شد؟
او افزود: البته سیره با رفتار عمومی متفاوت است. برخی تصور میکنند سیره یعنی پرداختن به کندو کاوهای ریز و درشت یک فرد. در حالی که سیره آن رفتارهای مبتنی بر مبنا است و شهید مطهری در کتاب «سیری در سیره نبوی» تعریف زیبایی از واژه سیره میکنند: سیره بر وزن فعله حاکی از نوعی از رفتار است. یعنی کلمه بر وزن فعله که میشود نوعی خاص از یک رفتار را منعکس میکند و سیره اینگونه است.
محمد محمدپور سخنران دیگر این نشست که موضوع مقالهاش «سیره نظامی پیامبر» است بیان کرد: سیره نظامی به معنای شناخت روشها و راهبردهای نظامی پیامبر(ص) و از بخشهای مهم سیره نبوی است و به نظر میرسد قرآن کریم در الگوپذیری از سیره نبوی بر سیره نظامی تأکید دارد.
او درباره محتوای مقاله خود بیان کرد: از آنجایی که بخش دوم و پایانی دوره رسالت پیامبر(ص) در مدینه گذشته است و او در این دوره به قانونگذاری، جامعهسازی و گسترش اسلام در سرزمینهای خارج از شبه جزیره عربستان اقدام کرد، اقداماتش جامعه عرب را در راهبردهای جنگی ارتقا داد و در همه عرصهها از جمله ساماندهی سپاه و شیوه برخورد با اسرا، نوآوریها و اصلاحات چشمگیر داشت.
او گفت: با بررسی تاریخی جنگهای پیامبر (ص) از سال اول هجرت تا غزوه تبوک در آخرین سالهای زندگی او نشان دادهام که آن حضرت با روشهای جنگی خود، جنگ بدون گریز را جایگزین جنگ و گریز رایج در عربستان کرد.
محمدپور اظهار کرد: سیره نظامی پیامبر(ص) برای مسلمانان و پژوهشگران تاریخ اسلام از دو جنبه دارای اهمیت است. اول توصیههای قرآن به فراگیری سیره نظامی پیامبر(ص) و پیروی از آن و دوم قدرت نظامی پیامبر(ص) و خلفای اولیه ایشان که بیتردید قدرت نظامی پیامبر (ص) در تسلط بر سراسر شبه جزیره عربستان مقدمه فتوحات خلفای اولیه و شکست امپراتوریهای بزرگ ایران و روم شد.
او بیان کرد: برخی مورخان و محققان اسلامی و خصوصاً خاورشناسان که اعتنایی به جنبه وحیانی آخرین دین آسمانی نداشتند از همان آغاز به معجزه و حیرت آور بودن گسترش اسلام در سده اول هجری اذعان داشتند بیشک شناخت مسلمانان از سیره نظامی پیامبر(ص) و پیروی از آن و پیام های جاودانه و نویدبخش اسلام مسبب اصلی موفقیتهای نظامی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان بوده است.
نظر شما