فلاحتی در نشست تخصصی «معنا و مبنای سرمایه اجتماعی»:
نداشتن تئوری مشخص درباره سرمایه اجتماعی نتایج پژوهشها در ایران را کشکولی میکند
فلاحتی گفت: ما از مبنای نظری مشخص شروع نمیکنیم که وفادار به آن باقی بمانیم و در آن چهارچوب نتایج را تحلیل کنیم. ما مجموعه ای از تئوریهای موجود را در پیمایشهای سرمایه اجتماعی جمع میکنیم و آن را تبدیل به کشکول میکنیم.
ردادی در ابتدای این پنل با بیان اینکه باید معنای سرمایه اجتماعی را به درستی درک کنیم تا ببینیم برای ارتقا آن چه باید کرد؟ گفت: اکنون فهم ناقصی از سرمایه اجتماعی وجود دارد و به همین دلیل سیاست گذاری غلطی داشتهایم. من در این باره به کتاب مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی اشاره میکنم که در دهه 60 نوشته شده و شاید 30 سال قبل از آن بود که پاتنام به سرمایه اجتماعی اشاره کند. جاکوبس در این کتاب روابط اجتماعی را در شهر بوستون توصیف میکند و بیان میکند شبکه ظریفی از کنترلهای آگانه بین شهروندان وجود دارد. این همان روح جامعه است که با سرمایه اجتماعی پیوند میخورد. در این کتاب حوزه عمومیو خصوصی در هم تنیده شده معرفی میشود مانند زندگی روستاییها که بر زندگی هم به نوعی نظارت دارند. او میگوید من دیدم مردی با چرب زبانی دختر بچه ای را با شکلات گول میزند بعد دیدم که اهالی کاسب در شهر آن فرد را مواخذه میکردند.
او ادامه داد: سرمایه اجتماعی از اینجا کشف شد. او تاکید میکند در این رابطه دوستی صمیمیوجود نداشت اما محله باعث به وجود آمدن این سرمایه اجتماعی شد و بنابراین باید نسبت به سرمایه اجتماعی یک بازنگری داشته باشیم و شاخصهای آن را دوباره تعریف کنیم.
این مدرس دانشگاه افزود: تعریف رابینسون از سرمایه اجتماعی تعریف جهان شمولی است. او بر همدلی و همیاری در سرمایه اجتماعی تاکید میکند. این مفهوم در قرآن هم وجود دارد و در آیه 68 سوره انفال به آن اشاره شده است. ما در زمینه فرهنگ اسلامیو ایرانی نکات زیادی برای ارتقا سرمایه اجتماعی وجود دارد. در جمهوری اسلامیسرمایه اجتماعی بیشتر بر اساس شاخص تعریف شده و به همین دلیل بیشتر از نگاه ساختار به آن نگاه شده و از سوی دیگر از نگاه شبکه ای هم به آن غفلت شده است. ما سرمایه اجتماعی را بیشتر موضوع اجتماعی نمیبینیم.
ردادی با اشاره به برنامه چهارم و ششم توسعه بیان کرد: در این جا دولت بیشتر در سرمایه اجتماعی به دنبال ساختار سازی است اما چون نگاه جامعه شناختی نیست نتیجه ای ندارد و باعث شده سرمایه اجتماعی با این ابزار ساختاری افزوده نشود و در پیمایشهای سنجش سرمایه اجتماعی نتایج افول آن را نشان میدهد.
او در پایان گفت: سرمایه اجتماعی اگرچه مورد تاکید است اما سیاست گذاریها در این باره گاهی منتهی به انحصار اجتماعی میشود. وقتی شبکه ای به جای اینکه در خدمت جامعه باشد ظرفیتهای سرمایههای اجتماعی را در اختیار منافع خودش قرار میدهد این انحصار رخ دهد.
فلاحتی در ادامه درباره منابع و کارکرد سرمایه اجتماعی سخن گفت و افزود: بوردیو در نظراتش نشان میدهد که چگونه منابع روی سرمایه اجتماعی تاثیر دارد اما ما در سطح سنجش سرمایه اجتماعی بی توجه به سپهر این نظریههای غربی هستیم. ما از مبنای نظری مشخص شروع نمیکنیم که وفادار به آن باقی بمانیم و در آن چهارچوب نتایج را تحلیل کنیم. ما مجموعه ای از تئوریهای موجود را در پیمایشهای سرمایه اجتماعی جمع میکنیم و آن را تبدیل به کشکول میکنیم. بنابراین در این جریان مطالعاتی مشخص نیست که سیاستگذار باید از چه شاخصهایی استفاده کنند.
او افزود: ما مسایلی داریم اما از آنجا که محققان ما از چهارچوب نظری مشخص شروع نمیکنم و از نظرات متضاد با هم در پیمایشها بهره میبرند نتایجشان با واقعیت تطابق ندارد. جامعه ما گاهی بسیار مبتنی بر هیجان است و بر اساس همین هیجانات عملکردهای غیرقابل پیش بینی ندارد. همچنین ما تکلیفمان را درباره منابع سرمایه اجتماعی مشخص نمیکنیم و بر این اساس چون نه تفکیک نظری درباره سرمایه اجتماعی نداریم و نه منابع مشخصی نداریم در نتیجه محصول پیمایشهایمان برای سیاست گذاران قابل استفاده نیست.
فلاحتی در پایان گفت: بسیاری از شاخصها در سرمایه اجتماعی آن قدر کیفی است که محصولات پیمایش مدام در حال تغییر است. من معتتقدم باید توجه کنیم که سرمایه اجتماعی متعلق به رویکردهای مختلف است و ما باید در چهارچوب نظری و روش از یک رویکرد مشخص برای سنجش سرمایه اجتماعی استفاده کنیم. متاسفانه پیمایشها در کشور ما به عنوان یک دادههای انحصاری در اختیار سازمانها هستند و اگر امکان دسترس پذیری به دادههای مختلف وجود داشت آن وقت موازی کاری از بین میرفت و میتوانستیم با رویکردهای مختلف سرمایه اجتماعی را سنجش کنیم.
خادمیهم در ادامه این نشست با بیان اینکه پارادایمها در صورت بندی سرمایه اجتماعی و تشریح واقعیتهای موجود تاثیر دارد گفت: پارادایم تصور ذهنی را شکل میدهد و بر همین اساس تغییر آن در ساحت اجتماعی سخت است. اما گفتمان قابلیت پارادایم را ندارد چون ادعای اندیشیدن درباره همه واقعیت را ندارد بنابراین گفتمان میتواند بخشی از واقعیت را نشان دهند. پس در نسبت بین پارادایم و گفتمان، پارادایم کلی تر است.
او با اشاره به کارکرد پاردایمها و تعریف آن از منظر متفکران مختلف افزود: پارادایمها در شکل گیری و جهت دهی به سرمایه اجتماعی تاثیر دارند و سرمایه اجتماعی با پشتوانه پارادایم دچار تغییراتی میشود. ما در سرمایه اجتماعی خلق کننده پارادایم خاصی نبودیم و در این باره خلاء دانشی داریم. الان عقبه دانشی ما در ساختار و نهاد این گونه است که ما درباره آسیب اجتماعی بیشتر از سرمایه اجتماعی کار کردیم. ما در حوزه ساختار، محتوا و کارکرد درباره سرمایه اجتماعی ادعایی نداریم اما میتوانیم بگوییم که ما دارای گفتمانهای مختلف در سرمایه اجتماعی هستیم.
به گفته خادمی، ما سه گفتمان درباره سرمایه اجتماعی در ایران داریم؛ نخست گفتمان ایدئولوژیک است که نزدیک به عقبه پارادایمیخود است. این گفتمان کمتر توانسته به عینیت درباره سرمایه اجتماعی در ایران برسد و ما در سنجش سرمایه اجتماعی خیلی به این گفتمان تکیه نداریم. گفتمان دوم نهادی و ساختاری است که دولتها برای آن ذی حق در جامعه ایرانی است و تمرکز بر سرمایه اجتماعی در این باره روی اعتماد عمومیبه ساختارها و نهادها متمرکز است و همیشه در همه ادوار این گفتمان در کشور ما حاکم بوده است. گفتمان سوم هم شبکه ای است که سرمایه اجتماعی متمرکز بر عنصر همبستگی اجتکاعی و پذیرش زیست جهانهای مختلف است و دنیای نخبگانی رو پررنگ شدن این گفتمان تاکید دارد و میخواهد در ساحت اجتماعی این عنصر تقویت شود.
او در پایان از گفتمانی سخن گفت که ایده اوست و در حال تولدست. به گفته این محقق، گفتمان هم افزا مفهوم عدالت را از گفتمان اول و مفهوم مشارکت را از گفتمان دوم و شبکه را از گفتمان سوم میگیرد و مفاهیمیچون روابط بین فردی، تقویت انجمنها و خیریهها و نهادهای اجتماعی را مد نظر دارد. این گفتمان به دنبال خلق سرمایه شناختی و ساختاری است و امروزه حلقههای میانی که واسطه بین مردم و دولت هستند مصداقی برای بروز این گفتمان هستند.
بستان نیز سخنران پایانی این نشست بود. او با بیان اینکه سرمایه اجتماعی یک بحث انتزاعی که سیرتطوری داشته و به تدریج عمیق تر شده است و به معنای چند دهه قبل نیست. سرمایه اجتماعی در دستگاههای فکری مختلف به طرق مختلف مدل سازی شده و شاخصهای مختلفی در این باره بیان شده است.
او با بیان اینکه منابع اسلامیبه صورت گسترده به شاخصهای سرمایه اجتماعی پرداخته یادآور شد: منابع اسلامیامکان این را دارد که شاخصهای تراز متعددی را برای سرمایه اجتماعی ایجاد کند. ما باید ببینیم آیا میتوانیم به مولفههای جدیدی در این باره برسیم؟ از سوی دیگر آیا اساسا معانی که نسبت به این مولفهها میتوانیم ارائه دهیم به روز است؟ وقتی ما این مولفهها را جستجو میکنیم بخشی از آن قایم به ایجاد سرمایه دینی هستند اما ما گاهی از متون نکاتی استخراج میکنیم که ناظر به محافظت از سرمایه اجتماعی است و باید بین نکتههایی که سرمایه انسانی را ایجاد میکند یا ناظر به محافظت به آن است تمایز ایجاد کنیم. از سوی دیگر برخی از نکات متون دینی هم ناظر به تقویت سرمایه اجتماعی است.
این مدرس دانشگاه گفت: در سرمایه اجتماعی مفهوم روابط بسیار مهم است بدین معنی که متقابل بوده و از سوی دیگر کنترلی باشد. اگر بخواهیم بر اساس متون دینی روی مفاهیم سرمایه اجتماعی تمرکز کنیم باید بگوییم فرض کنید یکی از مفاهیم اساسی در متون دینی اخوت و برادری است که میتواند فضای زندگی ما را تغییر داده و موجب ارتقای سرمایه اجتماعی شود. احسان و نیکوکاری یکی دیگر از مفاهیمیاست که در متون دینی ما وجود دارد و میتواند از خانواده به خویشاوندان، همسایگان، اهالی محله، شهر، کشور ... تعمیم یابد.
نظر شما