غلامی در نشست «بررسی وضعیت دروس معارف اسلامی پس از حوادث اخیر»:
طی سالهای اخیر کار آموزشی کردیم نه تربیتی!/ برخی اساتید معارف اسلامی استعداد تدریس ندارند
غلامی گفت: با آموزشِ صرف نمیتوان باور مستحکم ایجاد کرد اما باید قبول کنیم در چهل و سه سال اخیر در دانشگاهها کار تربیتی نکردهایم بلکه کار ما آموزشی بوده است.
او در ابتدای این نشست با بیان اینکه دروس معارفی تحت مدیریت نظام آموزشی هستند و این نظام نمیتواند نسبت به این دروس بیتفاوت باشد و بگوید مسئولیت این امر بر عهده نهاد رهبری است گفت: نظرسنجیهای متعددی در طول سالیان گذشته انجام شده اما چه بر اساس نظرسنجی هایی که قبلا دیدهام و چه بر اساس تجارب فردی که سالهاست در محیط آکادمیک کشور پیدا کردهام و مدتی هم درس انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران میدادم معتقدم نظام آموزش عالی ما توفیق چندانی در ایجاد خط معرفتی و پرورشیِ انقلاب اسلامی در دانشگاهها نداشته است.
غلامی ادامه داد: طی چهل و سه سال گذشته هزینههای زیادی در این عرصه صورت گرفته است و مثلا به دروس انقلاب اسلامی در دانشگاهها رسمیت بخشیده شده، افراد کثیری به عنوان اساتید دروس معارف در دانشگاهها استخدام شدند و متون متعددی در این ساحت تالیف شده است اما روشن است که به رغم این همه هزینه، ثمرات چندانی در این عرصه در دانشگاهها مشاهده نمیشود. نزدیک به هشتاد درصد دانشجویان یا فارغالتحصیلان دانشگاهها، نه تنها شناخت کافی نسبت به انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب ندارند بلکه باور آنها هم از عمق کافی برخوردار نیست.
رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه درباره میزان تأثیر دروس معارف و انقلاب اسلامی گفت: اگرچه در این باره زحماتی کشیده شده اما سؤال این است که چه عواملی موجبات ضعف و ناکارآمدی دروس معارفی را فراهم کرده است. مواردی همانند معماری دروس، اساتید، متون آموزشی، برنامهریزی آموزشی، فضای حاکم بر دروس معارف و انقلاب اسلامی و شرایط عمومی کشور در این مسئله تأثیرگذار هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه با طرح این سوال که ما در دروس معارف انقلاب اسلامی به دنبال آموزشِ صرف هستیم یا تربیت یا هر دو؟ بیان کرد: ما دنبال هر دو هدف هستیم چون میخواهیم باور مستحکم ایجاد کنیم و با آموزشِ صرف نمیتوان باور مستحکم ایجاد کرد اما باید قبول کنیم در چهل و سه سال اخیر در دانشگاهها کار تربیتی نکردهایم بلکه کار ما آموزشی بوده است. از سوی دیگر برخی میترسیدند به ساحت تربیت ورود کنند چراکه معتقد بودند در این صورت دانشگاه به ما خواهد گفت نیازی به داشتن گروه درسی مستقل در کنار سایر گروهها نیستید و باید زیر نظر معاونت فرهنگی باشید اما این سخن درستی نیست چراکه میتوان کار آموزشی را با پرورشی پیوند زد و نهاد رهبری هم باید از این منطق دفاع کند.
غلامی تاکید کرد: ما باید منفعت جامعه و انقلاب را در نظر داشته باشیم نه اینکه فلان مدیر در وزارت قصد دارد با دروس معارفی چه کار کند؟ لذا نباید دروس معارفی را به گونهای ارائه دهیم که از آن تلقیِ کار فرهنگی داشته باشند و تصور کنیم ممکن است آموزش عالی، ما را کنار بگذارد. درباره معماری دروس معارف باید گفت که واقعیتهای اجتماعی باید در معماری این دروس در نظر گرفته شود و نمیتوانیم جدای از آنچه در کف جامعه میگذرد دروس معارفی را در اتاقهای در بسته تنظیم کنیم اما تا الان نمیدانیم که این دروس را برای چه نیازهایی ارائه میدهیم. ضمن اینکه مخاطب دائما در حال تطور است و وضعیت ایستایی ندارد بنابراین باید در معماری دروس تجدید نظر کنیم چون بخش زیادی از بیثمریها ناشی از این معماری ضعیف است.
او درباره اساتید معارف اسلامی هم گفت: برخی از آنها اساساً استعداد کافی برای تدریس در دانشگاه ندارند. استاد باید جذابیت اخلاقی داشته، بتواند دانشجویان را جذب کند، انگیزهمند باشد و بداند استاد معارف و انقلاب اسلامی با سایر اساتید فرق زیادی دارد و مسئولیتی ویژه بر عهده اوست لذا باید ارتباط وی با دانشجویان هم بیشتر شود اما در زمینه مهارتهای ارتباط با دانشجویان هم آموزش کافی به اساتید داده نشده است.
غلامی با بیان اینکه دروس معارف نیازمند خط تولید متون استاندارد مبتنی بر دانش تولید متون آموزشی است بیان کرد: نمی شود با متون متوسط یا ضعیف و سلیقهای که یک استاد در رودربایستی با مسئولان نهاد، با محوریت دانشجوی خود تهیه کرد، کار را پیش برد! متن نویسی خودش یک دانش است. از طرف دیگر من یک سئوال دارم؟ آیا هدف از تولید متون آموزشی، تربیت متخصص است؟ اگر هست که باید در باب اهداف دروس معارف حتماً تأمل کنیم اما اگر نیست که به نظر من هم نیست، پس این همه مباحث سنگین، پیچیده و سرگیجهآور در متون دروس معارف برای چیست؟ کدام منطقی اجازه میدهد این مباحث در کتابها جا داده شود؟ مگر ما میخواهیم متخصص معارف یا انقلاب تربیت کنیم؟
او افزود: متون کمک آموزشی یعنی چه؟ تهیه متون کمک آموزشی در دانشگاهها منطق دارد. این متون باید دست استاد و دانشجو در شاخههای مختلف را به صورت هدفمند پر کند. دانشجو باید امکان مطالعه تکمیلی و تحقیق را داشته باشد، استاد هم باید بتواند نیازهای متنوع دانشجویان را از طریق ارجاع به این متون تامین کند؛ با این وصف، اولاً باید شاخههایی که در آن نیاز به تولید متون کمک آموزشی هست مشخص شود و ثانیاً، خط تولید هدفمندی برای تولید این متون توسط مراکز علمی ذی صلاح بوجود بیاید. منابع مولتی مدیا، یکی دیگر از نیازهای مبرم دروس معارف است. اثری که یک منبع چند رسانه ای دارد، حتماً یک متن کاغذی و سنتی ندارد. ما متأسفانه در این زمینه یعنی تولید منابع درسی چند رسانه ای برای دروس معارف سرمایه گذاری نداشته ایم.
غلامی تاکید کرد: دروس معارف و انقلاب باید به مجامع علمی تخصصی دائماً تکیه کنند. به پژوهشگاهها به کرسیهای علمی تخصصی و آنهایی که مرزهای علمی را مستمراً گسترش میدهند تکیه کنند. آنها هستند که حوزه تئوریک را تقویت میکنند. از نهاد نمایندگی نمی توان توقع داشت که وارد پژوهشهای گسترده و نظریه پردازی در این عرصه شود. همه مراکز علمی در این زمینه باید خودشان را یاور نظام آموزش عالی در دروس معارف و انقلاب اسلامی قلمداد کنند و در این زمینه احساس مسئولیت داشته باشند.
این استاد دانشگاه درباره برنامه ریزی آموزشی این دروس هم بیان کرد: چه کسی گفته زمانبندی دروس معارف مانند سایر دروس باید۱۶ جلسه ۵/۱ ساعته باشد؟ همین میزان هم در عمل محقق نمی شود و گاهی به ۱۰ تا ۱۲ جلسه تقلیل پیدا میکند. دروس معارف، منطق زمانی خودش را باید داشته باشد و این منطق باید در معماری این دروس تعیین شود. نکته دیگر در اینجا امکان انتخاب استاد از سوی دانشجو است. نباید به دانشجویان استاد را تحمیل کرد. باید رزومه اساتید را به صورت چند رسانه ای در سایت دانشگاه گذاشت تا دانشجو ضمن آشنایی با استادان، متناسب با علایق خودش استاد را انتخاب کند. بحث بعدی، امکان برپایی آزمونهای متنوع است. من جزو کسانی هستم که معتقدم آزمونهای کتبیِ سنتی برای این دروس باید متوقف شود. دروس معارف را باید در بحث آزمون، از سایر دروس جدا کرد. این همه روش آزمون وجود دارد که باید اجازه داد استاد از هر کدام که صلاح میداند و موثر تر است استفاده کند.
او در پایان با اشاره به اتمسفر حاکم بر دروس معارف تاکید کرد: دروس معارف و انقلاب اسلامی، در هر اتمسفری اثربخشی لازم را ندارند؛ لذا ما در دانشگاهها، نیازمند اتمسفر فرهنگی، روحی و روانی مناسبی هستیم که دانشجو از رغبت و اشتیاق لازم برای تمرکز بر روی دروس معارف، آن هم نه برای کسب نمره و پاس کردن درس، بلکه برای بهرهگیری واقعی از دروس پیدا کند. ایجاد این اتمسفر خودش یک کار مجزاست که باید توسط مدیریت فرهنگی دانشگاهها طراحی و انجام شود.
غلامی یادآور شد: دانشگاههای ما چه در فهم جایگاه و کارکرد دروس معارف و انقلاب و چه در ارائه این دروس آنطور که سزاوار بوده کامیاب نبوده اند و به رغم امکانات وسیعی که صرف این دروس طی چهار دهه گذشته شده است، این دروس اثربخشی لازم را نداشته اند. به ویژه، این عدم اثر بخشی را در حوادث اخیر مشاهده کردیم. با این وصف، نظام آموزش عالی باید به مثابه یک امر حیاتی، ضمن درک واقعیتها، اصلاحات همه جانبه و شجاعانه ای را زمینه دروس معارف و انقلاب اسلامی ایجاد کند.
نظر شما