یعقوب توکلی از «جای پای زینب در اربعین» میگوید/ بخش دوم
اربعین به یک جریان استراتژیک در جهان اسلام تبدیل شده است
یعقوب توکلی میگوید: در فاصله جنگ چالدران تا جنگ ایران و عراق هر شانزده سال یک جنگ بزرگ داشتیم که در کل 25 جنگ بزرگ را پشت سر گذاشتیم. به عبارتی مادران ایرانی باید فرزند به دنیا میآوردند تا بالغ میشدند و بعد به میدان جنگ فرستاده میرفتند. تاریخ ما در سایه اربعین دیگر این وضعیت را به خود نخواهد دید.
پیادهروی اربعین چه انعکاسی در میان مردم منطقه و حکومتهای آنها میشود؟
بعد از جنگ جهانی اول و شکلگیری دولت عراق، بارها و بارها ما با هم جنگیدیم. عراقیها به ما تجاوز کردند و گاهی برخوردهای متقابل پیش میآمد و جنگ تحمیلی اوج اختلافات گذشته بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی عراقیها به ظن خود بر این باور بودند که چون ما دچار ضعف شدیم از فرصت استفاده کردند و به مرزهای ما حملهور شدند. عجیبتر اینکه شیعیان منطقه را به جان دو طرف میانداختند. این نکته را بر اساس تجربه مطالعاتی خودم میگویم عمده کسانی که به میدان جنگ فرستاده و کشته میشدند، سربازان شیعه بودند که در خط مقدم قرار میگرفتند در حالی که فرماندهان بعثی چند قدم دورتر از سربازان شیعی میایستادند. این شیوه هم در دوره عثمانی فراوان اتفاق افتاد هم در دوره جدید. این نکته نشان میدهد که حکومتها حواسشان بود چه میکنند. اتفاق پیادهروی اربعین همه این گذشته تلخ و آزاردهنده را بر هم زد و همه را شست. در حال حاضر مشاهده میکنید طرفهای مختلف با یکدیگر همزبان شدند. در سفر اربعین ارتباطات زیادی شکل گرفت و خیلی از ایرانیها با عراقیها همسفره شدند و در این میان عدهای از عراقیها که به مشهد سفر میکنند به خانه دوستان ایرانی خود میروند. همچنین ازدواجهایی که صورت میگیرد و خانههایی که در دو طرف خریده میشود. این روند حکایت از این دارد ما که در فاصله جنگ چالدران تا جنگ ایران و عراق هر شانزده سال یک جنگ بزرگ داشتیم که در کل 25 جنگ بزرگ را پشت سر گذاشتیم. به عبارتی مادران ایرانی باید فرزند به دنیا میآوردند تا بالغ میشدند و بعد به میدان جنگ فرستاده میرفتند. تاریخ ما در سایه اربعین دیگر این وضعیت را به خود نخواهد دید.
شما معتقد هستید پیادهروی اربعین باعث تقویت دوستی و همسایگی فراشیعی میشود و امکان جنگ در منطقه را کمرنگ میکند؟
باید دید جامعه موثر و فداکار در دو طرف کدام است. اگر آن جامعه فداکار آنقدر قدرتمند باشد که شما نتوانید او را وادار به جنگ کنید قاعدتا آن جامعهای که با شما مخالف است نخواهد توانست جنگی به راه بیندازد. به عبارتی جامعه سنی معترض به این وضعیت، چرا میگویم معترض؟ شما سخنرانی ابومصعب الزرقاوی را بخوانید. او میگوید زمانی که مغولها حمله کردند حمله مغولها باعث شد که شیعیان بر سر کار آمدند. حکومت سنی در عراق سقوط کرد و شیعیان بر سر کار آمدند بعد از دل حکومت شیعیان صفویها ظهور کردند. الان هم ما خطر مجدد ظهور تشیع را در منطقه داریم که یک جامعه شیعی مانند ایران ظهور کند. چرا آنها حاضر شدند به خودشان بمب ببندند و تا مرز مرگ بروند تا این جامعه ثبات پیدا نکند؟ سال 94 که من «جای پای زینب در اربعین» را نوشتم تا پایان سال 62 عملیات انتحاری کشف و خنثی شد؛ یعنی 62 نفر به خودشان بمب بستند و در مسیر زائران قرار گرفتند که با پهباد شناسایی و خنثی شدند. وقتی 62 نفر حاضر به عملیات انتحاری شدند، حداقل چند هزار نفر آنها را آماده و حمایت میکردند. بعد از پایان سفر هم اتفاقاتی روی داد که بسیار سنگین بود. اما عرضم اینجاست که دیگر آن بسیج علیه ما نمیتواند صورت بگیرد. دیگر هیچ حکومتی قادر نخواهد بود که به آسانی بین ما جنگ به راه بیندازد. لذا اربعین برای ما کاهش هزینه فراوان نظامی را به دنبال خواهد داشت. از طرفی اربعین برای ما گسترش فراوان منابع اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
چرا؟ چون ذائقه ما در حال شبیه شدن به یکدیگر است. نگاه کنید میوههای شما را وقتی هیچ کشوری نمیخرد، عراق خریداری میکند. غذای شما به ذائقه یک عراقی جور است و شما هم میتوانید غذای عراقی را بخورید. چون شبیه به هم شدید، وقتی شباهتها افزایش یابد، دیگر نباید برای ساخت تجهیزات نظامی هزینه کرد. بنابراین آسایش دو گیتی برای ما در اینجا قابل وصول خواهد بود. از طرفی قبول داریم که بدترین دشمنان ما در عراق هستند و همچنین بهترین دوستان ما هم. به طوری که افراطیترین نوع ناسیونالیسم عربی در عراق حضور دارد که از دل آن داعش بیرون آمد. جنگاورانی که در سوریه و عراق میجنگیدند عمدتا عراقیهای داعشی بودند. ضمن اینکه خشنترین اقدامات باز هم در عراق داعشی صورت گرفت مثل ماجرای اسپایکر و امثال آن. در این سو بهترین و عزیزترین طرفداران ما باز هم در میان عراقیها هستند. در همین مراسم اربعین نمونههای زیادی از این محبت و دوستی بین دو طرف وجود دارد که شما این وداد و علاقه را هیچ جای دنیا پیدا نمیکنید. حتی این نوع برخورد و علاقه را بین خودمان کمتر پیدا میکنیم؛ مثلا در سالروز شهادت امام رضا(ع) به مشهد که میروید، اجاره خانه و هتل گران میشود، کرایه تاکسی افزایش پیدا میکند. وقتی اعتراض میکنید، در پاسخ میگویند سفره امام رضاست. عین همین سوال را هم من در مکه از خیلیها پرسیدم و گفتم چرا همه چیز گران شده است؟ آنها گفتند خدا سفرهای گذاشته و الان باید از آن نصیبی ببریم. اما در سفر اربعین امام حسین(ع) به این شکل نیست و مردم هر آنچه دارند در طبق اخلاص میگذارند و از میهمان و زائر امام حسین(ع) پذیرایی میکنند. این اتفاقات در کریدور اربعین رخ میدهد. لذا اصرار دارم بر این که بگویم انسان اربعینی تجربه نشد و امروز روحش در حال ترزیق به جوامع است. وقتی مشاهده میکنید موکبها گسترش پیدا میکند؛ یعنی من میخواهم خدمتگزار شما باشم بدون توقع و از جیب خودم برای زائر امام حسین(ع) خرج کنم. در این هنگامه از شیخ قبیله گرفته تا جوان و کودک و روحانی عراقی هر کدام به نحوی سعی میکنند خدمتگزار زائر اربعین باشند. تماشای چنین صحنههایی بسیار عجیب و دیدنی است. لذا با آنچه که من از نزدیک دیدم رفتن به زیارت اربعین علاوه بر زیارت سیدالشهداء زیارت ظهور انسان اربعینی است.
در کتاب «جای پای زینب در اربعین» توصیفاتی از زنان در نجف و کربلا دارید، در کل زنان را چگونه دیدید؟
جامعه عراق جزو جوامعی است که شکایت زن علیه مرد به آسانی پذیرفته نمیشود، اما در همین جامعه زنان با پوشیدن چارقد و دمپایی دست فرزندشان را میگیرند و به سمت زیارت امام حسین(ع) میروند. باید تاکید کنم عراق جامعه به شدت مردسالاری دارد، اما زنان در همین جامعه وقتی به نیت سفر زیارت سیدالشهدا بیرون میزنند شاید 10 یا 15 روز از خانه بیرون بمانند. وقتی این زن برگشت هیچکس احساس نمیکند که در جایی به حریمش تعدی شده باشد. یکی از عجیبترین چیزهایی که حضور زنان در اربعین به چشم میآمد دوگانه بسیار جدی است؛ نخست اینکه بانوان به شدت حرمت خودشان را رعایت میکردند، در این سفر از هیچ خانمی خنده نابجا ندیدم. به علاوه بر اینکه مشاهده نشد هیچ مردی در مسیر به خانمی تنه بزند و موجب آزار بشود. بعد بگوید خواهرم ببخشید. به عبارتی به شدت حرمت و حریم زنان در اربعین رعایت شد. برای نمونه؛ یکی از مفصلترین هیاتهایی که آمده بودند؛ هیات شیعیان عربستان از منطقه قطیف بود. در کنار هیات عکس شیخ نمر و بسیاری دیگر از اسرا که در زندان به سر میبردند، نصب شده بود. (وقتی شیخ نمر در زندان بود و هنوز اعدام نشده بود) این هیات عربستانی شعارهای تندی میداد از جمله؛ اگر از آسمان بر ما داعشی ببارد، به زیارت امام حسین(ع) خواهیم آمد. آنها دور هیات یک سیم کابل بسیار بزرگ گرفته بودند تا جمعیت تخریب نشود و بعد در ردیف زنان رو به جمعیت جوانان عربستانی ایستاده و کابل را گرفته بودند تا جمعیت به سمت زنان تنه نزند.
این یک نمونه از حراست شدید مردانه از زنان شرکت کننده در اربعین بود. همانطور که امام حسین(ع) در کربلا زنان را در خیمه قرار داد و پشت سر خیمه را خلوت کرد تا وقتی که زنده است دست دشمن به زنان نرسد و آن جمله معروف را مطرح کرد. شمر از امام حسین(ع) پرسید چه میگویی و منظورت چیست؟ امام به او گفت من با شما مقاتله میکنم و شما با من. تا زمانی که من در قید حیات هستم به سمت خیمهها حمله نکن. یک تصویر زیبا هم چند وقت پیش از آقا دیدم که در جمعی، خانمی از آقا سوال داشت. آقا دستش را به شکلی حائل کرد تا آقایان به سمت خانم نروند و حفظ حریم بشود. در کل در سفر اربعین هم زنان برای خودشان حرمت قائل شدند و میشوند و هم مردان این حرمت را رعایت کردند. به عبارتی آن انسان کلی که عرض کردم با این ناموس کلی خودش، رفتار ناموس عمومی میخواهد و این یک حقیقت است. حالا این چیزی است که ما به چشم دیدیم. آنچه که واقعیت دارد شما زینبی بودن محیط را کاملا حس میکنید. همانطور که در کتاب هم اشاره کردم، محیط سفر را زینبی دیدم؛ یعنی روح، حضور و نفس حضرت زینب(س) جریان دارد همینطور نفس امکلثوم، فاطمه بنت الحسین. حتی اگر شما تاریخی هم نگاه کنید آنان که نخستین بار سراغ پیکر شهدای کربلا آمدند؛ زنان شیعه قبیله بنیاسد بودند. در واقع مردان میترسیدند و زنان جلو افتادند یعنی در اینجا روح زن شیعه پیداست. زن شیعی که زینبی میاندیشد و زینبی رفتار میکند.
یکسری از پژوهشگران مثل شما که از ایران برای روایت پیادهروی اربعین رفته بودید اشاره کردید که از دانشگاه هاروارد هم یکسری پژوهشگرانی بودند که تجهیزات بهتری داشتند. از کار آنها خبر دارید؟
گزارشی که آن سال پژوهشگران دانشگاه هاروارد از اربعین تهیه کردند گزارشی کمی بود و در واقع بحث تعداد شرکت کنندهها و مواد غذایی را مورد توجه قرار دادند. احساس من و دوستان دیگری که کار را دیده بودند بر این بود که پژوهشگران هاروارد نتوانستند وارد حوزه کیفی مراسم بشوند. من در کتاب هم اشاره کردم که دعا میکنم روشنفکران و سیاستمداران این قصه را درک نکنند اگر بفهمند خرابش میکنند.
یعنی حضور روشنفکران در اربعین آن را خراب میکند؟
نه، من گفتم دعا میکنم سیاستمداران و روشنفکران این موضوع را درک نکنند و تلاشی در تفسیر آن به خرج ندهند. چون آنها میخواهند موضوع را در ذهن خودشان درک کنند و این درک همه چیز است... چون ما یکسری پدیدهها را نگاه میکنیم و چون نمیتوانیم درکش کنیم آن را به پایین میکشیم. اصرار داریم آن پدیده پایین بیاید و در ذهن ما بنشیند و این موضوع را خراب میکند مانند بعضی از شخصیتها که اسطوره هستند و وقتی این اسطوره را به دست فیلمساز ناواردی بدهید، شخصیت را خراب میکند، چون درک درستی از آن اسطوره ندارد. به همین دلیل میگویم کسانی که نمیتوانند روح حاکم بر آن فضا را درک کنند، آن را یک بازی سیاسی میدانند یا آن را محصول اراده جمهوری اسلامی. در حالی که واقعیت اصلا این نیست. اگرچه کسانی که در تدارک مراسم اربعین دست دارند، علاقهمندان به جمهوری اسلامی هستند، در آن تردیدی نیست... اما واقعیت قصه این است که آنها به لحاظ کیفی نزدیک به این مساله نشدند که چیزی حاکم بر محیط بود؟ من فکر نمیکنم چون جریان تاریخنگاری فعالی که در دانشگاههای مختلف تحت نظر چهرههایی مثل برنارد لوئیس و دیگران هستند پدیده عظیم اینچنینی را به شکل مطالعات کیفی انجام نمیدهند و احیانا به سمت تخریب یا تضعیف آن نروند، این موضوعی است که باید به آن توجه کرد. همچنان که مطالعات برنارد لوئیس درباره اسلامگرایی و کتابهایی که تالیف کرد به این سمت رفت که نقاط ضعف جریان اسلامگرای سنی را پیدا کند. در عین اینکه چهرههای فداکاری که میخواستند ملتهای خودشان را نجات دهند و برخی از آنها را از نزدیک میشناسم آنها را به چهرههای تروریستی بدنام در دنیا تبدیل کردند! این رویه، محصول مطالعات کیفی آمریکاییها و انگلیسیها در بستر اسلامگرایی سیاسی است. البته آنها نتوانستند این جریان را در مطالعات اسلامگرای شیعی به نتیجه برسانند. هرچند برخی از چهرهها را مخدوش کردند اما آن موفقیتی که در انحراف جریان اسلامگرای سنی ایجاد کردند در این سمت به دلیل وجود جریان مرجعیت و متفکران شیعه این اتفاق نتوانست بیفتد.
و نکته پایانی...
باید تلاش کرد هر سال پیادهروی اربعین ثبت تاریخی بشود؛ ثبتی که مستندتر شود. ضمن اینکه باید مطالعات جدیتر در این زمینه صورت بگیرد. به نظرم اکنون دیگر اربعین تنها یک مراسم و برنامه زیارتی نیست امروز اربعین تبدیل به یک جریان استراتژیک بسیار مهم در جهان تشیع و اسلام معاصر شده است. بعد از این اربعین ظهور و بروز فراوانی خواهد داشت و اتفاقات بسیار زیادی را به دنبال دارد. شاید بخش زیادی از آن خودش را در برآوردهای اجتماعی و سیاسی نشان ندهد. اما روح کلی جامعه میتواند آرام آرام آن را درک کند. در این میان اگر بتوانیم با کسانی که توانستند در این اردوی عظیم مومنانه شرکت کنند، ارتباط بگیریم، روایت آنها میتواند خیلی خاص باشد از اربعین که یک فضای تربیتی خیلی خاص و مهم برای جامعه ماست و ما باید از این فضای تربیتی نهایت بهره را ببریم. فضایی که یک دوره معنوی، حیاتبخش و بهاری است که میتواند در جامعه تداوم پیدا کند.
در این باره بخوانید:
نظر شما