علیاکبر والایی یکی از نویسندگان ایرانی است که در این زمینه مجموعه داستانی برای گروه سنی نوجوان به نام «رستهی سنگاندازان» نوشته است. او متولد 1344 است و سابقه تدریس در آموزشوپرورش، قصهگویی و تدریس داستاننویسی دارد. بهمناسبت «روز غزه» با وی گفتوگویی داشتهایم تا از تجربهشان و وضعیت آثار ادبی این حوزه در ایران بیشتر بدانیم.
چرا نوشتن و گفتن از غزه و فلسطین برای نوجوانانِ جهان به ویژه نوجوانان ایرانی امر مهمی است؟
پاسخ به این سوال بسیار به این بستگی دارد که اعتقادات یک ملت چقدر در موضوع دفاع از مظلومان جهان و دفاع از همکیشان و کسانیکه به هرحال به عنوان انسان روی زمین زیست میکنند محکم باشد. اعتقاد قلبی و دینی ما مسلمانان این است که همچون امام حسین (ع) که بهخاطر دفاع از مظلومیتها و دفاع از حق، شهید شدند، در نظر نوجوانان ایرانی هم دفاع از حق و مظلومان جهان بهخصوص مسلمانان امر مهمی شود. این اعتقاد میتواند بنیان و پایهی این موضوع باشد که نوشتن از مظلومیت ملت فلسطین برای نویسندهها و مخاطبان نوجوان ما واجد اهمیت باشد. من هم این را برای خودم واجب دانستم و بر همین اساس مطالبی نوشتم.
شما دربارهی فلسطین برای گروه سنی نوجوان داستانهایی نوشتهاید. از این تجربه برایمان بگویید.
من خیلی سالها پیش مستند و فیلم داستانی با موضوع فلسطین دیدم. سالهای دهه 60 بود و برای برنامه قصهی ظهر جمعه نویسندگی میکردم. در آن سالها با دیدن آن فیلم مستند و مطالعاتی که قبلا داشتم خیلی تحتتأثیر موضوع مردم فلسطین و مظلومیتی که داشتند قرار گرفتم. آن مستند داستانی مربوط به کشتار مردم دیار کفر قاسم و دیر یاسین بود. دو روستا و منطقهای که بیرحمانه توسط صهیونیستها قتلعام شدند؛ مردم عامی، مردمی که کارگر بودند و در پایان یک روز کاری از سر کار برمیگشتند. اینها از کودک تا بزرگسال پای دیوار به رگبار بسته شدند و در دیر یاسین جنایت صهیونیستها بهقدری وحشیانه بود که قابل گفتن نیست. نهتنها کشتار انجام دادند که مردم مظلوم فلسطین را مثله میکردند. این موارد قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد حالا چه برسد به کسی که همکیش و همدین است. این دغدغه با من بود تا اینکه من داستانهایی با موضوع مردم فلسطین نوشتم و در برنامه «قصه ظهر جمعه» در دهه 60، از رادیو پخش شد و مورداستقبال قرار گرفت و نامههایی هم از طرف مخاطبان دریافت میشد که خواستار پخش چنین داستانهایی بودند. بر همین اساس سه داستان با موضوع مردم فلسطین و مظلومیتشان نوشتم، با قهرمانهایی که نوجوان بودند و نقشآفرینی در داستان داشتند. فکر میکنم اولین مجموعه داستانی بود که برای گروه سنی نوجوان با موضوع انتفاضه نوشته میشد. این اثر به همت دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شد. البته چندسال بعد از پخش این قصهها در برنامه قصه ظهر جمعه منتشر شدند. داستان شکلگیری این اثر اینطور بود.
بهنظرتان کتابهای منتشرشده در این حوزه، بیشتر سفارشی هستند یا مانند تجربهی شما براساس دغدغهی مؤلف است؟
من بهشخصه سفارشی نداشتم و خودم هم بهخاطر تأثیرپذیری از آن مستند و مطالعاتم و با خواست قلبیام این داستانها را نوشتم. و سفارشی هم از سوی ناشران و نهادهای دولتی ندیدهام. درکل، ما راجعبه مردم فلسطین برای گروه سنی نوجوان و حتی بزرگسال آثار کمی داریم.
در کتابهای درسی اشارههایی به این موضوعات میشود ولی مثل بقیهی محتواها، به احتمال زیاد جذابیتی برای دانشآموزان ندارد. چه راهی برای جذب آنها پیشنهاد میکنید؟
جذابترین شکل کار برای کتابهای درسی همین است که داستانها و داستانوارههایی نوشته شود با موضوع مردم فلسطین. این قطعا تأثیرش صدچندان خواهد بود تا اینکه یک مطلب نظری یا مقاله یا کاری توصیفی انجام بگیرد. قطعا تأثیر ادبیات حتمی است و عمیق و ماندگار. قالب داستانی بهترین قالب است برای نگارش آثاری که حتی در کتابهای درسی بخواهد درج شود و در دسترس مخاطبان قرار بگیرد. اما یک نکتهی مهمتر میخواهم بگویم اینکه در همینراستا خیلی کارها میشود انجام داد. برای مخاطبانی که در مدارس هستند؛ گروه سنی کودک تا نوجوان فرقی نمیکند، میشود کارهایی مثل مستندپژوهی تعریف کرد که نمره و امتیاز داشته باشد. یا این مباحث موضوع انشا باشند که آنها پیگیری کنند. قطعا نوجوانان با کار پژوهشی علاقهمندی بیشتری به این موضوع پیدا میکنند یا انشاهای بهتری مینویسند که همین انشاها میتواند حتی دستمایهی کار نویسندگان باشند.
پس به نظر شما در آثار حوزهی مقاومت، دادن کلیدواژه به نوجوانان که به جستوجو و تحقیق ترغیب شوند، بهتر است تا اینکه تمام ماجرا را مانند یک لقمهی آماده در اختیارشان بگذاریم.
بله خیلی بهتر است که تعاملی ایجاد شود. اینکه نوجوانان درگیر این موضوع شوند و متکلمالوحده نباشند. ایجاد درگیری ذهنی برای نوجوانان خیلی تأثیرگذارتر و نتیجهبخشتر خواهد بود. برای نوجوان دغدغه ایجاد شود که مردم مظلومی وجود دارند که سالهای زیادی بر آنها ستم شده است و باید دستکم با آنها همدردی کرد و اینها چیزهایی است که با انحای مختلف میشود نوجوانان را درگیر کرد. بهخصوص در حیطهی آموزشوپرورش که رسالت خیلی محکمتری دارند و فرصت بیشتری که این کارها را انجام دهند.
این حس آزادیخواهی در وجود بچههای ما باید نهادینه شود و بهوجود بیاید. این حس که در آنها ایجاد شود میتوانند بهراحتی با مردم مظلوم فلسطین همذاتپنداری و همدردی، و درموردشان مطالعه کنند. و سالهای بعد هم که بزرگ شوند در ذهنشان میماند.
آیا نمرهی قبولی به بازار کتاب ایران برای تولید آثار تألیفی داستانی با موضوع فلسطین و مقاومت میدهید؟ در بخش کتابهای غیرداستانی و مستند چهطور؟
نه متأسفانه، خیلی کم کار شده و انگشتشمار است. به این برمیگردد که این کارها بنیادین و ریشهای است و اینطور بابرنامه صورت نگرفته است و مطالباتی هم وجود ندارد. برای مثال در آموزشوپرورش و کتابهای درسی اگر جا بیفتد و نویسندگان ببینند که برای نوجوانان ما این مسائل سوال است و مطالبهی اوست که دربارهی این موضوع بیشتر نوشته شود، نویسنده هم ترغیب میشود که بنویسد. ضمن اینکه نهادهایی که متولی این موضوع هستند در مناسبتهای مختلفی مثل روز قدس و مشابه آن، هزینههای بسیاری میکنند، اما آنها میتوانند آن هزینهها را بهصورت هدفمند جهتش را بر خلق آثار ادبی و حمایت از نویسندگان این آثار متمرکز کنند. این متولیان فرهنگی کمکاری کردهاند. اینچیزها اثر دارد. آنها مقصر هستند. خیلی از هزینهها را حیفومیل کردهاند و نگذاشتهاند که در مجرای صحیحاش قرار بگیرد و به بدنهی ادبی جامعه تزریق شود. که ادبیات در این زمینه نقشآفرینی کند و آثار ماندگار و مورد اعتنا تولید شود و ما شاهدش باشیم. این اتفاقها نیفتاده است به دلیل مسائلی که گفتم.
در بخش مستند و غیرداستانی هم موفق نبودهاند. چون طیف بسیار کمی از این طریق میتوانند فقط اطلاعات بگیرند و تأثیرپذیری وجود ندارد. ادبیات نقشش تأثیرگذاری است. بر روح و احساس نوجوان کار میکند و او را وادار میکند که به این سمت بیاید و به مظلومیت مردم فلسطین واکنش نشان دهد ولی کتابهای تحقیقی و توصیفی و درسی، دارای هیچکدام از این موارد نیست. اطلاعات خشک را نوجوانان پس میزنند و بهاجبار میخوانند و تأثیری نمیگیرند. این است که نقش ادبیات نادیده انگاشته شده و لحاظ نشده است و ما الان شاهد این هستیم که اثری قابل اعتنا به جامعهی ادبی معرفی نمیشود تا بگوییم چنین آثاری داریم. این مشکلات وجود دارد.
اثر دیگری نیز دربارهی فلسطین یا بهطور کل حوزهی مقاومت، در دست نگارش یا انتشار دارید؟
من به جهت همینکه حمایتی از این موضوع نشده است و قبلا عرض کردم اثر دیگری ندارم. خیلی سال پیش در دهه 60 این داستانها را با موضوعات فلسطین نوشتم ولی تا حالا حمایتی نشده است. اولینبار توسط دفتر نشر چاپ شد و یکی دو نوبت هم بیشتر چاپ نشد. کسانی که در دفتر نشر میآمدند و وظیفهی حمایت از چنین آثاری را داشتند به این موضوع بیاعتنا بودند. سالهای زیادی این مسئله فلسطین و کتاب من که با موضوع انتفاضه بود در محاق فراموشی قرار گرفت. بیستوپنجسال کتاب من در آنجا توقیف بود؛ نه تحویل میدادند و نه منتشر میکردند که دیگر در این سالهای آخر در نهایت با توجه به اعتراضاتم کتاب را از دفتر نشر تحویل گرفتم. جایی مثل آنجا که باید حمایت میکرد، حمایت نکرد. سالهای زیادی کتاب آنجا مسکوت ماند. در حقش اجحاف شد. من هم تاحدی انگار قهر کردم که چرا این موضوع فلسطین جدی انگاشته نمیشود. اعتراضم را از این طریق اعلام میکنم که خیر! دیگر هرگز دربارهی فلسطین نمینویسم تا اینکه این اتفاق بیفتد و دغدغه در مسئولین فرهنگی ایجاد شود و آنها که به بهانهی موضوع فلسطین و روز قدس هزینههای گزافی میکنند، بیایند این هزینهها را در جای خودش و در مسیر خلق آثار ادبی قرار بدهند. تاوقتیکه این تغییر و دغدغهمندی مسئول فرهنگی را نبینم نمینویسم. به طرحهای دیگرم برای نگارش میپردازم. دغدغهی قلبی خودم است که دربارهی فلسطین بنویسم ولی چون ناراحت هستم از مسئولین فرهنگی و حمایتنکردنشان از چنین آثاری، کار را ادامه نمیدهم. رضایت اهل قلم با حمایتها و توجههای اینچنینی جلب میشود که متأسفانه این اتفاق نیفتاده است.
بله متاسفانه برخی مسئولین در مناسبتها فقط به یک تیزر و پوستر بسنده میکنند و کار ویژهی ماندگار انجام نمیدهند.
بله هزینهها را که از بیتالمال است حرام میکنند. پوستر و بروشور و اینچیزها گذراست. مراسم گرفتن و پذیرایی و بریزوبپاشهایی انجام میدهند که با این موضوع مناسبتی ندارد و فقط میخواهند بگویند که ما کاری انجام دادیم و به یاد مردم مظلوم فلسطین هستیم؛ اما اینکارها چه فایدهای دارد؟ اصلیترین قضیه این است که آثار ادبی در این زمینه تولید کنیم و حمایت شود، که به آن اهمیت نمیدهند. کار باید تأثیر داشته باشد و ماندگار باشد. اینکارها جز اینکه به مظلومیت مردم فلسطین اضافه کند - بهخاطر اینکه تظاهر است- هیچ فایدهی دیگری ندارد. پسزدگی هم ایجاد میکند. در دل نویسندگان و مخاطبان و مردم عامه. که اینها شعار است و باید از این شعارها فاصله بگیریم. سالهای زیادی گذشته است و ما هنوز در همان قدم اول هستیم و هنوز ارزش ادبیات را نمیدانیم که ادبیات مادر تحولات اجتماعی در همهی نقاط دنیاست و این را باور نداریم. اینها دردهایی است که من بهعنوان اهل قلم دارم و اعتنایی به آن نمیشود.
به عنوان حرف آخر: اگر بخواهید یک پیشنهاد به نوجوانان ایرانی بدهید، آن چیست؟
تنها توصیهام این است که از مطالعه و کتاب دور نشوند. اگر به رشد و توان انسانی اهمیت میدهند از مطالعه کتاب دور نشوند و آن را بهعنوان بهترین دوست خود درنظر بگیرند. در هر موضوعی وارد شوند با کتاب میتوانند به بهترین نتایج برسند. به همهی نوجوانان عزیز کشورم توصیه میکنم که کتاب را دوست بدارند و زنده نگهدارند. اینطور نباشد که بگوییم یاد و خاطرهی کتاب با ما باشد، باید اصل کتاب با ما باشد و این ارزشمندتر است. انشاالله که نوجوانان توجه ویژه به مطالعه نشان دهند و یک امیدواری و جرقهی جدیدی در کشور ایجاد شود که خلق آثار ادبی از سوی نویسندگان ما جزو نتایج درخشانش باشد.
نظر شما