ملیحه بخشینژاد درباره کتاب «17 دی 56 روز آزادی زن» سخن گفت
دغدغه شناسایی و معرفی سبک زندگی زنان انقلاب انگیزه اصلی تدوین کتاب شد
ملیحه بخشینژاد با اشاره به فرآیند تدوین کتاب «17 دی 56 روز آزادی زن» ابراز داشت: مقام معظم رهبری در سخنرانی که داشتند زنان دوران انقلاب و دفاع مقدس را به عنوان معلم ثانی معرفی فرمودند. همین مسئله انگیزه تدوین کتاب را به وجود آورد، اینکه این زنان چه خصوصیاتی داشتند که میتوانند در بحث آموزش و تربیت به عنوان معلم ثانی اثرگذار بوده و عهدهدار این عرصه مهم باشند. بنابراین دغدغه شناسایی و معرفی سبک زندگی زنان انقلاب انگیزه اصلی تدوین این کتاب شد.
وی در ابتدا، با بیان اینکه تغییر لباس و پوشش در ایران یک پدیده خودجوش و داخلی نبوده است، اظهار داشت: این پدیده با محرکهای خارجی و در اثر فرهنگ، آداب و رسوم و تفکرات جوامع غربی و با عنوان تجددخواهی در ایران ظهور و بروز پیدا کرد. اولین جلوههای این تغییر پوشش در ایران در مردان و از دربار ناصرالدین شاه اتفاق افتاد. ناصرالدین شاه طی سفرهایی که به اروپا داشت و متاثر از مشاهدات خود در این سفرها به نحوه پوشش زنان و فرهنگ غرب تمایل پیدا کرد.
بخشینژاد گفت: حکام ایران علاقه داشتند که این تغییر پوشش و مدرن شدن اتفاق بیفتد اما خانوادهها مخالفت میکردند، در نتیجه این تغییر پوشش در اندرونی و محافلی که با شاه ارتباط داشتند خلاصه شد. در این زمان تغییر در پوشش مردان به کت و شلوار اروپایی و پس از آن تغییر در لباس نظامی اتفاق افتاد. در واقع این تغییرات به این خاطر بود که آن شکستها و وضعیت فقری که در ایران حاکم بود را با شبیه کردن پوشش افراد به پوشش غربیها جبران کرده تا نشانه معناداری برای میل و ادعای برابری با آنان باشد.
این پژوهشگر با اشاره به تدریجی بودن فرآیند کشف حجاب رضاخانی در ابتدای امر، یادآور شد: بعد از اتمام دوره قاجار گذر از سنت قاجاریه به سمت مدرنیته پهلوی که در واقع گذر از ساختارهای اجتماعی به سمت عاملیت انسانی است رخ میدهد. رضاشاه سعی میکند بحث تغییر پوشش را در کشور پیش ببرد اما در ابتدا از زنان آغاز نمیکند بلکه در آغاز قانون متحدالشکل بودن لباس را در سال 1307 و بعد از چند سال طی فرآیندی تدریجی بحث کشف حجاب زنان را مطرح میکند.
وی افزود: رضاشاه ابتدا سیاست فرهنگی نرم و تغییر ذائقه مردم را از سال 1305 تا سال 1314 در پیش گرفت و بعد از گذشت این 9 سال به این نتیجه رسید که دیگر چارهای جز پیش بردن این هدف با پشتوانه قانونی ندارد. رضاشاه ابتدا از مطبوعات، کتابها و نظامهای آموزشی جهت تمسخر و تخریب حجاب آغاز کرد و برای اینکار با استفاده از تبلیغات از جایگزین کردن ارزشهای باستانی به جای ارزشهای مذهبی استفاده کرد و در این زمنیه به داستان پردازی پرداخت چرا که در گذشته باستانی ایران نیز چیزی که موید بی حجابی، لاقیدی و سکولاریسم باشد وجود ندارد. در این میان مدارسی در ایران احداث شد که محل فعالیت میسیونرهای آمریکایی و اروپایی بود و در این مدارس محصلانی با تفکر، فرهنگ و نوع پوشش غربی تربیت شدند و این مسئله به اشاعه فرهنگ غربی کمک میکرد. جایگزین کردن کلاه شاپو به جای کلاه پهلوی نیز در راستای سیاستهای فرهنگی و کشف حجاب رضاخانی انجام شد.
این محقق ادامه داد: کم کم کانونهایی مانند کانون بانوان و کانون نسوان وطن خواه و نشریاتی مانند نشریه زبان زنان و نشریه عالم نسوان با تفکرات تجددخواهانه در این بازه زمانی تاسیس شد. این کانونها و نشریات در افکار عمومی تاثیرگذار بودند. یک اتفاقی که در این سالها میافتد مربوط به نوروز 1307 است که خانواده رضاشاه با حجابی کم و نامناسب به حرم حضرت معصومه(س) میروند و با امر به معروف آیت الله بافقی مواجه میشوند. رضاشاه آیت الله بافقی را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و با این کار به اذهان عمومی القا میکند که در راستای اهداف خود حتی از مبارزه با روحانیت و زیر مشت و لگد گرفتن آنها نیز ابایی ندارد. در طی این 9 سال اقدامات و تجمعاتی در جهت ترویج بیحجابی در کشور صورت میگیرد، که در بسیاری از موارد با مخالفت مردم و علما مواجه میشود.
این نویسنده با بیان اینکه برنامههای شاه مبنی بر بی حجاب کردن زنان به بن بست میرسد، عنوان کرد: شاه بعد از چندین سال تلاش نرم در جهت کشف حجاب در جامعه به این نتیجه میرسد که با سیاست فرهنگی به هدف خود نمیرسد و باید از طریق قانون این کار را پیش ببرد. اختلاف نگاه امام خمینی(ره) با رضاشاه در این مسئله بود که رضاشاه به زنها به عنوان یک نیروی کار نگاه میکرد اما امام خمینی(ره) زنان را نیرویی انسانساز و تربیت کننده میدانست. رضاشاه بر این عقیده بود که اگر بخواهد جامعه را به سمت توسعه و مدرنیته ببرد باید زنان را با سبک تعاملات غربی وارد جامعه کند، او تغییر در جهت حرکت به سمت توسعه را در گرو تغییر مذهب و پوشش میدید. در حالی که امام خمینی(ره) برای زنان جایگاه تربیتی قائل بود و معتقد بود اگر این جایگاه از زن گرفته شود کل جامعه به انحطاط کشیده میشود.
وی با بیان اینکه رضاشاه بعد از بازگشت از سفر ترکیه مسیر اجبار و قانون را برای کشف حجاب در پیش میگیرد، ابراز کرد: رضاشاه در سال 1314 به نخست وزیر وقت محمود جم دستور کشف حجاب را در مدارس، ادارات و بیمارستانها را میدهد. این دستور در حقیقت قانون مصوب مجلس نبود بلکه بخشنامهای بود که به مدارس، فرمانداریها و ایالات ابلاغ شد. طبق این دستور معلمین، کارمندان، پرستاران و محصلین باید بدون حجاب در محل کار خود حاضر شوند. پس از این دستور حوادث متعددی در کشور اتفاق میافتد، برخی از معلمین استعفا داده و گروهی از مردم اجازه نمیدهند فرزندانشان به مدرسه بروند. شاه به پیشنهاد وزرایدولت تصمیم میگیرد کشف حجاب را از خاندان سلطنتی آغاز کند به همین منظور همسران وزرا، مدیرکلها و خاندان سلطنتی بدون حجاب در مراسم دانشسرای عالی حاضر شده و روز 17 دی از آن به بعد به روز آزادی زن نامگذاری میشود.
بخشینژاد با اشاره به قیام گوهرشاد، مطرح کرد: قیام گوهرشاد قبل از تصویب قانون کشف حجاب اتفاق میافتد. این قیام با اعزام آیت الله قمی ازسوی علمای مشهد به تهران برای صحبت با شاه درباره مسئله کشف حجاب آغاز میشود. آیت الله قبل از رسیدن به تهران در شهرری دستگیر و بازداشت میشود. مردم مشهد با شنیدن این خبر در 19 تیر ماه در مسجد گوهرشاد تحصن میکنند، در مرحله اول شهربانی به مقابله با مردم پرداخته و نتیجه این مقابله آمار صد نفری کشتهها و مجروحها میشود. اما مردم متوقف نمیشوند و زنان نیز به تحصن کنندهها میپیوندند و جمعیت هر لحظه بیشتر میشود. این خبر به رضاشاه مخابره شده و رضاشاه دستور برخورد جدی را میدهد. بر اساس این دستور مسلسلها در پشت بامهای حرم کار گذاشته شده و مردم به خاک و خون کشیده میشوند. تا جایی که آمار شهدای نیمه شب 22 تیر بین 2 تا 5 هزار نفر تخمین زده میشود.
این پژوهشگر با بیان اینکه حادثه مشهد فضای دیکتاتوری را شدیدتر کرد، اظهار داشت: به دلیل فضای دیکتاتوری که بعد از حادثه مشهد ایجاد شده بود، تا 17 دی سال 56 هیچ تظاهرات عمومی در کشور اتفاق نیفتاد. در 17 دی سال 56 اولین تظاهرات عمومی توسط بانوان در مشهد رقم خورد. سیاست فرهنگی محمدرضا دقیقا همان سیاست رضاشاه بود با این تفاوت که محمدرضا جنبههای سخت افزاری را به جنبههای نرم افزاری تبدیل کرد و با افزایش کاوارهها، فیلمهای مبتذل و محرومیت زنان چادری از بسیاری از امکانات و مطالبات این هدف را دنبال کرد.
این محقق با اشاره به نقش سفرای کشورهای غربی و فرقهها در بحث کشف حجاب، بیان کرد: افرادی که کانونهای بزرگی را در ایران اداره میکردند تحت حمایت فرقههای ضاله یا کشورهای غربی بودند، مانند خانم دولت آبادی که بهایی بود. کشورهای غربی در این عرصه نقش حمایتگری به لحاظ مالی و تربیتی داشتند. آنها در ایران مدارس و انجمنهایی داشتند که از این طریق میتوانستند اثر تربیتی بر افراد داشته باشند.
وی با اشاره به فرآیند تدوین کتاب «17 دی 56 روز آزادی زن» ابراز داشت: مقام معظم رهبری در سخنرانی که داشتند زنان دوران انقلاب و دفاع مقدس را به عنوان معلم ثانی معرفی فرمودند. همین مسئله انگیزه تدوین کتاب را به وجود آورد، اینکه این زنان چه خصوصیاتی داشتند که میتوانند در بحث آموزش و تربیت به عنوان معلم ثانی اثرگذار بوده و عهدهدار این عرصه مهم باشند. بنابراین دغدغه شناسایی و معرفی سبک زندگی زنان انقلاب انگیزه اصلی تدوین این کتاب شد.
بخشینژاد در پایان خاطرنشان کرد: درست است که قانون کشف حجاب در نهایت لغو شد اما این قانون اثراتی از خود به جای گذاشت که هنوز هم ادامه دارد. مصرفگرایی و تجمل گرایی، بحران هویت، تقابل روحانیت با حکومت، تقابل سنت و مذهب با تجددمآبی و ایجاد اختلاف میان طبقات مختلف زنان جامعه از آثار شوم این قانون است.
نظر شما