سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: جیمز سی. اسکات، استاد برجسته علوم سیاسی و مردمشناسی، در آخرین اثر خود، «ستایش سیلابها: رودخانهای رامنشده و زندگیای که به همراه میآورد» با دیدی انتقادی به رابطه انسان و رودخانهها مینگرد. این کتاب که پس از درگذشت او در تاریخ ۲۵ فوریه ۲۰۲۵ منتشر شده، نهتنها یک مرثیه برای رودخانههایی است که در اثر توسعه بیرویه آسیب دیدهاند، بلکه دعوتی است به بازنگری در نگرش ما به طبیعت و پذیرش پویاییهای آن. اسکات با استناد به تجربیات و تحقیقات خود، بهویژه در مورد رودخانه آیراوادی در برمه (میانمار)، نشان میدهد که چگونه تلاش برای کنترل رودخانهها، بهجای بهرهوری، منجر به خسارات جبرانناپذیری شده است.
رودخانهها به عنوان موجودات زنده
اسکات در این کتاب، با رویکردی متفاوت، رودخانهها را نه صرفاً یک منبع آب، بلکه بهعنوان موجوداتی زنده و پویا معرفی میکند. او در همان ابتدای کتاب بیان میکند که رودخانهها «متولد میشوند، تغییر میکنند، مسیرهایشان را جابهجا میکنند، راههای جدیدی به سوی دریا ایجاد میکنند، حرکت میکنند، سرشار از زندگی هستند، میمیرند و یا کشته میشوند.» این دیدگاه، که در سرتاسر کتاب تکرار میشود، خواننده را به تفکر در مورد جایگاه رودخانهها در اکوسیستم و نقش حیاتی آنها در حفظ تنوع زیستی دعوت میکند.
اسکات با اشاره به اهمیت «تپش سیلاب سالانه» – دورهای که رودخانه دشتهای سیلابی را اشغال میکند – این پدیده را عامل اصلی حیات و پویایی رودخانه میداند. سیلابها با توزیع مواد مغذی، ایجاد زیستگاههای جدید و تنظیم جمعیت گونههای مختلف، نقش اساسی در سلامت رودخانه ایفا میکنند. به گفته اسکات، مهندسی انسانی، بهویژه سدسازی و ایجاد خاکریزها، این تپش حیاتی را مختل کرده و منجر به مرگ تدریجی رودخانهها میشود. این استدلال با اشاره به رودخانه آیراوادی، قلب فرهنگی و شاهراه اصلی تمدن برمه، به شکلی ملموستر بیان میشود. اسکات نشان میدهد که چگونه تغییرات ایجاد شده در این رودخانه، زندگی میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار داده است.
پیوند با آثار پیشین: تداوم دغدغههای اسکات
کتاب «ستایش سیلابها» را میتوان بهعنوان ادامهای بر دغدغههای اسکات در آثار قبلیاش، بهویژه "ضد غله" و "دیدن مانند یک دولت" دانست. در "ضد غله"، اسکات به بررسی تاریخ اولیه جوامع انسانی و پیامدهای کشاورزی یکجانشینی میپردازد. او نشان میدهد که چگونه تمرکز بر تولید غلات، منجر به ظهور دولتهای متمرکز و سرکوب شیوههای زندگی سنتی شده است. "دیدن مانند یک دولت" نیز به بررسی پیامدهای تلاش دولتها برای سادهسازی و استانداردسازی طبیعت و جامعه میپردازد. اسکات در این کتاب استدلال میکند که این تلاشها، اغلب منجر به نتایج فاجعهباری شدهاند.
در «ستایش سیلابها»، اسکات این دغدغهها را در زمینه رودخانهها پیگیری میکند. او نشان میدهد که چگونه دولتها، با هدف کنترل و بهرهبرداری از رودخانهها، اقدام به ساخت سدها و کانالهای آبیاری کردهاند. این اقدامات، اگرچه در کوتاهمدت ممکن است منافعی را به همراه داشته باشند، اما در بلندمدت منجر به تخریب اکوسیستمهای رودخانهای و از بین رفتن شیوههای زندگی سنتی شدهاند.
دیدگاه منتقدین: پراکندگی یا عمق؟
نقدها به «ستایش سیلابها» عموماً مثبت بودهاند، اما برخی منتقدان به پراکندگی موضوعات در کتاب اشاره کردهاند. به گفته این منتقدان، سه موضوع اصلی کتاب – دانش پایه دینامیک حوزههای آبریز، تاریخ تعامل انسان با رودخانهها، و رودخانه آیراوادی – ساختاری کمی پراکنده ایجاد میکند. با این حال، سایر منتقدان این پراکندگی را نقطه قوت کتاب دانستهاند. آنها معتقدند که اسکات با بررسی این موضوعات از زوایای مختلف، تصویری جامع و چندوجهی از رابطه انسان و رودخانهها ارائه میدهد.
برای مثال، بویس آپهولت، نویسنده کتاب "رود بزرگ: ساخته و نابود شدن میسیسیپی"، معتقد است که «ستایش سیلابها» جهان اطراف خواننده را دگرگون خواهد کرد. روت موسترن، نویسنده کتاب "رودخانه زرد: تاریخ طبیعی و غیرطبیعی"، این کتاب را "شجاعانه و بدیع" توصیف میکند. دیوید بیگز، نویسنده کتاب "ردپاهای جنگ: مناظر نظامیشده در ویتنام"، معتقد است که استدلال اسکات مبنی بر لزوم همزیستی با سیلابها، حتی اگر با آن موافق نباشیم، همچون خاری در ذهن ما جای خواهد گرفت. آلن پی. کوویچ، استاد دانشگاه جورجیا، کتاب را "دیدگاههای جامع و بینالمللی درباره رودخانهها و سیلابها" میداند. و لینگ ژانگ، نویسنده کتاب "رودخانه، دشت، و دولت: درام زیستمحیطی در چین شمالی دوره سونگ، ۱۰۴۸–۱۱۲۸"، کتاب را "دیدگاهی نو درباره رودخانهها و، امیدوارانه، اخلاق جدیدی برای همزیستی با آنها" توصیف میکند.
دعوتی به بازاندیشی در عصر آنتروپوسن
در مجموع، «ستایش سیلابها» اثری مهم و ارزشمند است که خواننده را به بازنگری در نگرش خود به طبیعت و پذیرش پویاییهای آن دعوت میکند. اسکات با استناد به شواهد تاریخی و تجربی، نشان میدهد که تلاش برای کنترل و بهرهبرداری از رودخانهها، بهجای بهرهوری، منجر به خسارات جبرانناپذیری شده است. این کتاب، بهویژه در عصر آنتروپوسن – دورهای که فعالیتهای انسانی تاثیرات عمیقی بر محیط زیست گذاشتهاند – اهمیت ویژهای دارد. اسکات با تاکید بر لزوم همزیستی با طبیعت، راه را برای تفکر در مورد آیندهای پایدارتر هموار میکند. او از ما میخواهد که به جای تلاش برای رام کردن رودخانهها، با آنها همراه شویم و از مزایای بیشمار سیلابها بهرهمند شویم.
منبع: انتشارات دانشگاه ییل، آمازون
نظر شما