اینکه چرا دارکوبهای شکم قرمز در حال پیشروی به سمت شمال هستند، هیچ رازی ندارد. آنها به گرم شدن سیاره واکنش نشان میدهند. ممکن است کسی بگوید: «خوب، برای آنها خوب است!» اما در جهانی به هم پیوسته، که در آن سرنوشت یک گونه به طور جدایی ناپذیری با طالع گونه دیگر مرتبط است، تغییرات سریع همیشه پیامدهایی را به همراه دارد. در زمانی که گفتمان تغییرات اقلیمی عمدتاً بر علل آن، تأثیرات آن بر اقلیم و تلاشهای کماهمیت ما برای رسیدگی به این مشکل متمرکز است، دیدن کتابی در مورد چهگونگی واکنش و عملکرد حیوانات و گیاهان در میان این جریان اصلی خوب است.
خرسهای قطبی گرسنه که مجبور به شنا کردن همراه آب شدن یخها شدهاند، به نماد تداعیکننده گرمایش جهانی تبدیل شدهاند. اما همانطور که ثور هانسون در «مارمولکهای توفانی و ماهی مرکب پلاستیکی» فاش میکند، درامهای ظریفتری وجود دارند که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
به عنوان مثال، اصطلاح پلهبرقی به سمت انقراض را در نظر بگیرید، پدیدهای که همان قدر که غمانگیز، زیانبار است. الگوهای دما و رطوبت با افزایش ارتفاع تغییر میکنند، مانند گونههایی که در هر ناحیه زندگی میکنند. در یک سیاره گرمشونده، حیوانات و گیاهانی که با ارتفاعات خاص سازگار شدهاند، مجبور میشوند به مناطق مرتفعتر بروند تا زمانی که به قله برسند و در حالی که جایی برای رفتن ندارند، از بین میروند. مطالعات این تأثیر را بر پرندگان، پروانهها و نهالهای درختان ثبت کردهاند، و به نظر میرسد که سایر اشکال حیات، از جمله پستانداران، خزندگان و دوزیستان، در برابر این مهاجرت شیبدار به سمت فراموشی آسیبپذیر هستند. با توجه به اینکه اکنون 25 تا 85 درصد از گونههای جهان در حال جابهجایی هستند، میتوان به این فکر کرد که آیا گرمترین مناطق روی زمین به زمینهای بایر و عاری از هر گونه حیات تبدیل خواهند شد، مانند «منطقه مرده» در خلیج مکزیک که حدود 7000 مایل مربع را پوشش میدهد.
با وجود این، علیرغم اهمیت موضوع، این کتاب افسردهکنندهای نیست. هانسون، زیستشناس و نویسندهای برنده جایزه که کارهای قبلیاش در مورد زنبورها، پرها، دانهها و گوریلها متمرکز شده بود، یک راهنما و داستانسرای مهربان است، با مهارت در قیاس، یک حس شوخطبعی و کنجکاوی طبیعی یک دانشمند. در یک درس شیمی فشرده با استفاده از یک شیشه خیارشور و یک کبریت روشن، او و پسرش نوآه آزمایشی را برای نشان دادن قدرت دی اکسید کربن انجام میدهند. در موقعیتی دیگر، او تیشه خود را به یک کاج مرده در حیاط خانهاش میزند تا دریابد که آیا درختش مورد حمله سوسکهای کرمخوار مخرب قرار گرفته است یا خیر.
در جای دیگر، هانسون حضور همهجانبه دیاکسید کربن، تبدیل تدریجی زیرزمینی آن به سوختهای فسیلی (نفت، زغالسنگ، گاز طبیعی) و انتشار سریعتر آن در اکوسیستمها را هنگامی که آن سوختها را میسوزانیم، بیان میکند. در اقیانوسها، اسیدیشدن پوستههای محافظ نرمتنان کوچک را که برای اکوسیستمهای غذایی دریایی حیاتی هستند، میخورد و ضعیف میکند و باعث سردرگمی حسی برای ماهیهایی میشود که برای یافتن جفت، غذا، خانه و دوری از شکارچیان به شیمی آب متکی هستند. وقتی صخرههای مرجانی کاهش مییابد، نهتنها غذا، بلکه پوشش ساکنان صخرهها کاسته میشود.
در این دنیای رو به زوال، برای جلوگیری از از دست دادن تسلط یک گونه بر زندگی، گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه، چابکی تکاملی لازم است. آزمایشی با مارمولکهای آنول نشان میدهد که انتخاب طبیعی سریع باعث میشود که پاها و انگشتان پا بهتر بتوانند خودشان را روی شاخهها و شاخسارها در توفانهای شدید نگه دارند. خزندگان کوچک به چوب میچسبند در حالی که در معرض انفجارهای نزدیک از یک دمنده برگ قرار میگیرند. فکر نمیکنم آنولها به خاطر قرار گرفتن در معرض بادهای تقریباً توفانی (در این مورد نگران سر و صدا نباشید!) از کسی قدردانی کنند، اما از این که دیدم همه آنها بدون آسیب به طبیعت بازگردانده شدهاند، خوشحال شدم.
اگر تکمیل شدن در دسترس شما نباشد، شاید تغییر ظاهر کارساز بیفتد. در فنلاند، جغد قهوهای تیره که زمانی کمیاب بود، اکنون به دلیل کاهش پوشش برف، از جغد خاکستری معمولی پیشی گرفته است. یادم میآید وقتی که کودک بودم، پدرم برایم توضیح داد که چهگونه شاپرکهای فلفلی در لندن که برای فرار از پرندگان گرسنه به استتار تکیه میکنند، و زمانی که انقلاب صنعتی ساختمانها و درختان را با دوده اندود کرد، از سفید به خاکستری تیره تبدیل شدند.
یکی از درسهای اصلی در اینجا این است که وضعیت اضطراری اقلیمی ما نه تنها بر گونههای منفرد، بلکه ناگزیر بر روابط بین گونهها نیز تأثیر میگذارد. اثرات تغییر اقلیم بر وابستگی متقابل گیاهان و پرندگان را بنگرید. «ناسازگاری زمانی» را که در گیاهان گلدار رخ میدهد، در نظر بگیرید. گلهای سرشار از شهد یک هفته یا بیشتر قبل از رسیدن مرغ مگسخوار به اوج شکوفایی خود میرسند. فعالیت حشرات نیز تحت تأثیر قرار میگیرد، به طوری که گلههای پرستوهای گرسنه حشره مورد انتظار را از دست میدهند. تنها با نظارت دقیق جمعیت است که احتمالاً متوجه این تغییرات خواهیم شد، مانند اثرات خزنده تغییرات اقلیم.
البته دما تنها متغیر اقلیمی در بازی نیست: برخی از درختان به دنبال رطوبت در حال حرکت به سمت جنوب و غرب هستند. جیجاقهای کبود و دیگر پرندگان بذر-پراکن مهاجرت را با حمل و دفن دانهها در مسافتهای طولانی تسهیل میکنند، که برخی از آنها به ناگزیر بازیابی نمیشوند، زمانی که یک جیجاق فراموش میکند یا میمیرد.
اما، هانسون تعجب میکند که چهگونه یک گیاه از تغییرات اقلیمی پیشی میگیرد، وقتی توزیعکننده اصلی بذر آن از بین رفته است؟ درختان جاشوا مهمترین بذر-پراکن خود را در فواصل دور پس از تنبل زمینی غولپیکر شاستا از دست دادند، گونهای که احتمالاً به دلیل شکار انسان پس از آخرین عصر یخبندان منقرض شد. در حالی که تنبلهای چوببر میتوانستند دانههای جاشوا را کیلومترها دورتر از محل خورده شدن میوهها دفع کنند، امروزه جاشوا با موشهای صحرایی و دیگر پستانداران کوچک باقی مانده است که خدمات پراکندگی آنها به حدود شش فوت در سال میرسد. (امیدوارم حیرتانگیزترین دانه-پراکن تاریخ، یعنی نوع بشر، کفاره جنایات گذشته را بپردازد.)
اگرچه تعداد زیادی کاهش گونهها در این صفحات تعریف شده، اما این داستان انعطافپذیری و خمشپذیری نیز هست. کبوترهای زیرک (با نام «ماهیگیرک کوچک»)، پرندگان دریایی ریز و تپل قطبی، نه تنها تا به حال زنده ماندهاند، بلکه در حال پیشرفت هستند و دیگر مجبور نیستند برای یافتن غذای مورد علاقه خود تا خیلی دور پرواز کنند – اکنون زئوپلانکتونهای شکوفا شده با ذوب یخها قابل دسترسی هستند.
اما مواردی هم وجود داشت که امیدوار بودم اطلاعرسانی شود؛ اما محقق نشد. جالب است بدانید که توتهای بیلاسان نسبت به ماهی قزلآلا مشخصات غذایی خرسدوستتری دارند و خرسهای گریزلی آلاسکا دویدن دنبال ماهی قزلآلا را کنار میگذارند تا این توتها را که اکنون زودتر به بار میآیند، بخورند. اما میخواهم بدانم چه حسی در آن زمان دارند. آیا آنها میتوانند از دور توتها را بو کنند، یا شاید هالهای بنفشرنگ را میبینند که در سراشیبی بوتهها ظاهر شده.
گریزلیها در دوست داشتن قزلآلاها تنها نیستند. نویسنده اشتیاق خود را به ماهیگیری اعلام میکند. با انجام این کار، او به کادر قابل توجهی از نویسندگان حیواندوست میپیوندد که با این وجود، سرگرمیهایی را دنبال میکنند که با صید، باعث ترس، درد و رنج آنها میشود. اکنون علمی قوی وجود دارد که درد و احساسات را در انواع ماهیها از جمله ماهی آزاد نشان میدهد. ناهماهنگی در اینجا فقط اخلاقی نیست، بلکه زیستمحیطی است. همانطور که هانسون خود توضیح میدهد، ماهی قزلآلای بومی که او به دنبال آن است، توسط درآمیختن با قزلآلای رنگینکمان تهدید میشود، در صورتی که این رودها با آن پر شدهاند تا نیازهای تفریحی ماهیگیران را برآورده کنند.
آنچه ما را به بحث پایانی الهامبخش هانسون میرساند، این است که کنشهای فردی باعث تغییر سیاست مورد نیاز میشود، نه برعکس. در حالی که هیچ کس نمیتواند همه کارها را انجام دهد، کارهای زیادی وجود دارد که هر یک از ما میتوانیم انجام دهیم (و انجام ندهیم)؛ او مینویسد «چیزهای ملموسی مانند شیوه رانندگی، خرید، غذا خوردن، مسافرت، اعتراض، رای دادن» و حتی، «هرس کردن علفها.» آمین.
شناسنامه کتاب
HURRICANE LIZARDS AND PLASTIC SQUID
The Fraught and Fascinating Biology of Climate Change
By Thor Hanson
280 pp. Basic. $28.
* جاناتان بالکامب زیستشناس و نویسنده کتابهای «ابرمگس» و «ماهی چه میداند»
منبع: نیویورک تایمز (ایالات متحده)
نظر شما