«قطعه شورانگیز» که عنوان کتاب نیز از آن برداشت شده، روایتی داستانی از مبارزان دانشجو است؛ داستان دانشجویان انقلابی و مصممی که در میانه راه جوانی و مبارزات سیاسی، طعم عشق را تجربه میکنند. نویسنده در این داستان کوشیده با توصیف خوب و بهجایی که از نمادهای دوران انقلاب اسلامی ارائه داده است، مخاطب را با خود به سالهای وقوع انقلاب ببرد و گوشهای از اضطراب و دغدغههای خانوادههای دانشجویان انقلابی را ترسیم کند.
سوسن، برفهای ناآرام، قبل از آخرین نماز صبح، کریسمس مبارک، شهره، عروس سیاهپوش، مردی با پیراهن سفید، یک اقتضای احمقانه نبود، تلختر از انتظار، آغوش امن، دوستش داشتم، گلهای شببو، انگشت روی ماشه، یکشبه عاشق نمیشوند و ارغوانها روی دستها، عنوان دیگر داستانهای کوتاه این مجموعه است.
گفتوگو با منیرالسادات موسوی، نویسنده «قطعه شورانگیز» را در ادامه میخوانید.
توضیح مختصری درباره کتاب «قطعه شورانگیز» و دلایل نگارش آن بفرمایید.
موضوع این کتاب به مبارزات دختران و پسران در دوران انقلاب اختصاص دارد که شامل 16 داستان بوده و در قالب 209 صفحه به نگارش درآمده است. عنوان اثر از یکی از داستانهای کتاب برداشته شده که موضوع آن مربوط به دختر جوانی از یک خانواده مذهبی است که در دانشگاه تحصیل میکند. داستان از اینجا آغاز میشود که در یکی از روزها که دانشجویان در سالن غذاخوری دانشگاه مشغول صرف نهار بودند، در کنار میز دختر جوان، چند نفر از دانشجویان پسر نشسته بودند که غذا نمیخوردند، دختر دلیل غذا نخوردنشان را میپرسد و یکی از آنها میگوید ما روزه هستیم. این دختر یک لحظه که به پسر نگاه میکند، این علاقه در آنها بهوجود میآید و به یکدیگر علاقهمند میشوند، ولی پس از مدتی آن پسر دانشجو دیگر در دانشگاه حضور نمییابد، گویا از سوی ساواک دستگیر شده بود.
دختر بسیار جستجو میکند و دنبال آن پسر میگردد تا اینکه بالاخره از طریق یکی از دوستان پسر که در دانشگاه مشغول سخنرانی بوده، متوجه میشود پسری که به آن علاقه دارد در زندان است، اما باز هم دست از پیگیریهای خود دست برنمیدارد و همراه خانواده پسر برای عید نوروز بهعنوان عروس خانواده به ملاقات وی در زندان میروند. این آشنایی منجر به این میشود که سالها این دختر منتظر میماند تا پسر از زندان آزاد شود. در طول داستان، اتفاقهایی میافتد و رفتوآمدهایی شکل میگیرد که به جذابیت آن میافزاید. با این که قالب کتاب، داستان کوتاه هست سعی کردهام همه حوادث را در قالب جملات کوتاه بیان کنم و بهنظر خودم این داستان، قشنگترین داستان این مجموعه هست و بههمین دلیل عنوان آن را نیز برای کتاب انتخاب کردم.
چه شد که به سراغ خلق این اثر رفتید؟
«قطعه شورانگیز»، تنها اثر من در حوزه دفاع مقدس و داستان کوتاه نیست. داستان «امشب با من برقص» جزو کتابهای پرفروش نمایشگاه همان سالی بود که این کتاب منتشر شد و مجموعههای دیگر ازجمله «نیلوفر ماه» را در رابطه با موضوع انقلاب نگاشتهام و این اثر، پنجمین کتاب من است که در قالب داستان کوتاه نگاشتهام.
چه ویژگیها و مؤلفههایی را در این اثر درنظر گرفتید که به سمت شعاری و کلیشهایشدن نرود و تبدیل به اثری جذاب و خواندنی شود؟
من در نگارش آثارم چه در قالب داستانهای بلند که مثلا یکی از آنها در 1400 صفحه منتشر شده و چه آثار کوتاه سعی میکنم که در بیان جزئیات دقیق باشم. بهویژه در تکهکلامهایی که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی یا در دوران دفاع مقدس بین جوانها رایج بود و یا لباسهایی که میپوشیدند، تلاش میکردم حقیقی و واقعی باشد. در هیچیک از آثار من، تقلید از آثار غرب وجود ندارد و خالص و ایرانی مینویسم. حتی نگارش یک داستان کوتاه شاید برای من چندین ماه طول بکشد چون خیلی روی کلمات، نوع پوشش، نگاهها و مصاحبتها دقت میکنم.
فکر میکنید کمبود آثار فاخر در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی به چه علت است؟ کمکاری نویسندهها یا عدم علاقه مخاطبان به این حوزه؟
یکی از دلایل اصلی کمبود آثار فاخر در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی، کمکاری نویسندههاست، زیرا نویسندهها معمولا جسارت این که وارد این عرصه شوند را ندارند، چون برای نوشتن در این زمینه نویسنده باید اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشد یا در آن دوران زیسته باشد و شرایط آن زمان را از نزدیک درک کرده باشد.
درباره کمکاری در این زمینه مخصوصا از نویسندگان نسل خودم گلایه دارم، چون آنها در دوران پیروزی انقلاب اسلامی زندگی و آن شرایط را از نزدیک لمس کردهاند و حال که زمان آن است که رسالتشان را انجام دهند، قلم بهدست بگیرند و آنچه دیده و شنیدهاند را برای نسل جدید بازگو کنند، متأسفانه در این زمینه کمکاری میکنند.
من بهعنوان یک نویسنده معتقدم که به تعداد روزهای هشت سال دفاع مقدس، سالهای مقاومت و آدمهایی که در دوران جنگ و پیروزی انقلاب اسلامی حضور داشتند، میتوانیم سوژه پیدا کنیم. برای من یک کلمه و یا یک واژه میتواند سوژهای برای نوشتن باشد. امیدوارم خداوند به من توانی دهد که بتوانم تا آخرین لحظه عمرم این رسالتم را انجام دهم.
به نظرم یکی دیگر از دلایلی که نویسندگان به سراغ ارائه آثار در این زمینه نمیروند این است که نوشتن از انقلاب و دفاع مقدس، موضوعاتی زمانبر است و نویسنده برای اینکه بتواند اثری شایسته و درخور ارائه کند باید به محل زندگی شهید یا محلی که در آنجا به شهادت رسیده برود تا بتواند ابتدا شرایط آن شهید را درک کند و با کسب اطلاعات کافی بتواند درباره آن بنویسد و این کار بسیار وقتگیر و هزینهبر است.
نظر شما