شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۴
سرزمین مروارید و خرما

ارتباط بین قدرت سیاسی سرمایه ناشی از تجارت تنوع و تفاوت سطح زندگی شهری در خلیج فارس بسیار دیرینه‌تر از دوران صنعت نفت است. خلیج فارس در طول قرن‌ها مرکز بازرگانی بوده ساکنان آن به تجارت متکی بوده‌اند و بادهای موسمی ضرورت‌های اساسی زندگی روزانه آنها را شکل داده است.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: کتاب «شهرهای جدید خلیج فارس شهرهای ثروتمند جاه طلب و آشفته» تالیف هاروی مولاچ و داوید پونزینی با ترجمه لادن ملکی از سوی بخش مطالعات تهران مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران منتشر شده است.

هاروی مولاچ و داوید پونزینی در ابتدای کتاب می‌گویند: شهرهای خلیج فارس، هر چه که باشند، به خاطر رشد سریعی که دارند هیجان‌انگیز هستند. بلندترین و مجلل‌ترین ساختمان‌های دبی، برگزاری مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ فوتبال در قطر و شهرهای هوشمند عربستان سعودی همگی باعث جذب سرمایه‌گذاران شده است. لوور، گوگنهایم و سوربن، و همچنین بسیاری از دانشگاه‌های آمریکایی و اروپایی، همگی دارای شعب و پردیس‌های مختلف در این منطقه هستند. چنین ابتکاراتی بیانگر راهبردهای متنوع به اقتصاد و بلندپروازی‌های برنامه‌ریزان شهری است.

نویسندگان این کتاب با تمرکز ویژه بر شهرهای دبی، ابوظبی و دوحه به بررسی این موضوع می‌پردازند که برنامه‌ریزی با سرمایه مالی فراوان، مقررات نوپا و شرایط کاری سخت، چگونه است؟ چگونه مقامات در چنین شرایطی اهداف متعارض مثل بهبود شرایط مدنی و تفکیک و نابرابری رادیکال موجود در فرهنگ را به صورت همزمان مدیریت می‌کنند؟ چگونه آنها حساسیت‌های جهان وطنی را با حکومت متمرکز خود همسو می‌کنند؟ این متولیان نخبه چگونه اتحادهای تاکتیکی را برای محافظت از اشکال خاصی از قشربندی اجتماعی و کنترل سیاسی ترتیب می‌دهند؟

چه معنایی می‌توان از سرمایه‌گذاری انبوه آنها برای پیشرفت‌های زیست محیطی در بحبوحه آشوب زیست محیطی در سطح جهانی برداشت کرد؟ برای رسیدن به جواب چنین سؤالاتی، مولفان کتاب، شهری جدید خلیج فارس را در زمینه‌های وسیع‌تری از تجارت، فناوری و طراحی قرار می‌دهند. آنها که از رشته‌ها و کشورهای مختلف طراحی شده‌اند، بررسی می‌کنند که چگونه این شهرها پروژه‌ها، طرح‌ها و ساختارها را وارد نظام برنامه‌ریزی شهری می‌کنند، همچنین تاثیر فزاینده طرح‌های توسعه منطقه‌‎ای در مقیاس‌های کلان مورد بررسی قرار می‌گیرد.

ارتباط بین قدرت سیاسی سرمایه ناشی از تجارت تنوع و تفاوت سطح زندگی شهری در خلیج فارس بسیار دیرینه‌تر از دوران صنعت نفت است. خلیج فارس در طول قرن‌ها مرکز بازرگانی بوده ساکنان آن به تجارت متکی بوده‌اند و بادهای موسمی ضرورت‌های اساسی زندگی روزانه آنها را شکل داده است.

خلیج فارس در طول قرن‌ها مرکز بازرگانی بوده

شهرهای بندری تا اوایل قرن بیستم بر اساس نقطه اتکای اقتصاد خلیج فارس یعنی مروارید و خرما شکل گرفت و منجر به ایجاد طبقه تجار ثروتمند در این منطقه شد که همین امر منجر به تشکیل ساختار اجتماعی و فرهنگی خاص خلیج شد. در این منطقه از گذشته تا کنون اتحاد و انسجام مشترک بین اقشار و طوایف به صورت عمودی بسیار مهم بوده و همچنان نقش مهمی در امر حکمرانی دارد. از دهه ۲۰ میلادی، اقتصاد منطقه تغییر کرد و در کنار استخراج نفت فضاهای جدید شهری شکل گرفت تا انباشتگی آتی ثروت را تقویت کند این‌گونه بود که شهرک‌ها و فضاهای جدید در کنار شهرسازی و معماری بومی به سرعت شکل گرفت و اختلاف طبقاتی و سطح برخورداری نمایان‌تر شد و رفته رفته کار کرد بازار و محلات قدیمی تضعیف شده سنت و فرهنگ منطقه تحت تاثیر آن دستخوش تغییر شدند.

در زمانی که حاکمان خاورمیانه به دنبال تحول بافت کالبدی خود با ایجاد ساختمان‌های مدرن بودند در گستره وسیعی از اروپا حفظ سیمای شهری و ایجاد نماهای مدرن در بخش‌های جدید توامان پیگیری می‌شد. آنچه در اینجا بسیار حائز اهمیت است نگاه به نوع توسعه و برداشت از آن و تاثیرات آن بر توده‌های شهری شهرسازی معماری و ساختار برنامه‌ریزی و سیاستگذاری شهری است. پدیده جهانی شدن و زندگی مدرن تحت تاثیر اقتصاد نفتی و سرمایه در گردش فراوان آن منجر به تغییر ساختار برنامه‌ریزی شهری در این منطقه خاص از جهان شده است.

خلیج فارس به علت داشتن ذخایر عظیم نفتی برای اقتصاد جهانی حائز اهمیت بوده و منطقه حیاتی یا شریان حیاتی کشورهای صنعتی است حفظ ثبات منطقه برای کشورهایی که مستقیم یا غیر مستقیم مشتری انرژی مستخرج از منطقه هستند ضروری است درگیر کردن تعداد هر چه بیشتر ذینفعان از سراسر دنیا به عنوان سرمایه‌گذار بین‌المللی یکی از راهکارهای حفظ یا تضمین این ثبات است. فضای شهرهای حاشیه خلیج فارس نیز تحت تاثیر چنین اقتصادی به صورت یک کانون برای تجمیع گردش سرمایه و توزیع مجدد کالا تغییر پیدا کرده‌اند. طبقه ثروتمند پیش از اوج گرفتن دوره نفت با نفوذ و اتصال خود به حکومت موفق به حفظ ثروت خود و تاثیرگذاری از طریق قراردادهای ساختمانی و سرمایه‌گذاری‌های مشترک در سوداگری زمین شدند و به تدریج نوع جدید برنامه‌ریزی شهری را به ابزاری برای بازیابی سرمایه تبدیل کرده‌اند توسعه عظیم صنعت نفت که در سراسر خلیج فارس شدت گرفت اثرات یکپارچه‌ای داشته، به واسطه الگوهای مالکیت زمین پیوستگی‌های طبقه اجتماعی و تحولات فن‌آوری سبب وفور ثروت افسانه‌ای برخی از شهرها و افراد و در عین حال عقب ماندن برخی دیگر از شهرها شده است. اما نکته حائز اهمیت این است که نیل به آرمان جهانی شدن و گام برداشتن در مسیر توسعه به سبک مدرن تاثیرات مثبت و منفی چشمگیری بر کل منطقه داشته است.

شهرهای خلیج فارس به عنوان یک اثر تحمیل شده و مصنوعی از بالا به پایین از جانب برنامه‌ریزان شهری خارجی یا مقامات حکومتی چارچوب‌بندی می‌شوند پروژه‌هایی مثل جزایر نخل دوبی برای مسافران هوایی قابل رویت هستند و برای عکاسی مجله جذابیت دارند اما این پروژه‌ها بیشتر پشت دروازه‌ها پنهان می‌شوند و از سطح زمین قابل رویت نیستند این پروژه‌های تحمیلی که تحت تاثیر نقدهای به شدت مدرنیستی نیز قرار دارند با شهرهای ارگانیک و انگاره‌های اجتماعی در تضاد هستند. در کل از این کتاب برداشت می‌شود که توسعه انسانی در خلیج فارس همگام و همسو با توسعه کالبدی نبوده و روح سنت همچنان در ابعاد اجتماعی به وضوح دیده می‌شود. این تعبیر به عنوان فرآیندی ناقص از کلیت توسعه نیست اما معتقد است این شهرها خاص و نسخه مخصوص این منطقه هستند که در دیگر نقاط جهان کمتر مشابهی برای آنها می‌توان یافت در کتاب حاضر بدون پیش داوری ضمن تحلیل و تمرکز بر فضاهای شهرهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند دبی ابوظبی کویت، مصدر و.... به طور نقادانه و موشکافانه و البته با نگاهی جامع تاریخی و شهرسازانه به موضوع نگریسته شده است.

یادگیری از شهرهای شبه جزیره عرب به ویژه جدال‌آمیزترین و پویاترین این شهرها مکان‌هایی مثل دوبی ابوظبی و دوحه به منزله نکوداشت یا تمسخر آنها نیست در عوض نویسندگان این کتاب خط فکری دانشمندان معماری همچون رابرت ونتوری دنیس اسکات بروان و استیون ایز نور را دنبال می‌کنند یعنی کسانی که به یک شهر در دسترس‌تر و در زمان خود می‌نگریستند. آنها در اثر خود با عنوان یادگیری از لاس وگاس که اکنون اثری کلاسیک محسوب می‌شود فراتر از نگریستن به لاس وگاس به منزله یک شهر بی سلیقه ماده‌گرا و منحرف پیش رفتند و اصرار داشتند که لاس وگاس درس‌های مهمی برای تمام مکان‌ها داشت مطابق با دیدگاه‌های آنها شهر نیازمند این بود که در زمان و دوره خود مطالعه شود؛ اصراری که نه تنها درک‌های آینده نسبت به لاس وگاس را تغییر داد، بلکه باعث تغییر و شناخت عمومی تر تفکر شهری برنامه‌ریزی و معماری شد. در این دیدگاه ممکن است خودداری از قضاوت ابزاری باشد که قضاوت آتی را حساس‌تر کند. این راهی برای یادگیری از هر چیزی است.

سرزمین مروارید و خرما

خلیج فارس به عنوان مکانی فراملی

سکونتگاه‌های خلیج فارس در زمینه تجارت سفر و مهاجرت دارای ریشه‌های تاریخی خود هستند. مشابه اینکه چگونه حوزه مدیترانه جهان اروپا و آفریقای شمالی را به عنوان یک هویت و موجودیت همبسته و منسجم شکل داد همان‌طور که فرناند برادل به طور برجسته و معروف نشان داد، خلیج فارس نیز مانع و مشکل نبوده است بلکه به عنوان یک ظرف اتصال‌دهنده به ایجاد محتوا پرداخته است. همان‌طور که مانوئل کاستلز با توجه به ضرورت‌های شهر مدرن مطرح کرد که این شهرها فضای «جریان‌ها» هستند. ایده‌ها مواد خام و کالاهای کامل و آماده شده به شهرها روستاها و بنادر منتقل می‌شوند و لایه‌هایی از ماهیت فرهنگی و عمل انسانی را در جهت رو به بالا رو به پایین و در تمام جوانب تولید می‌کنند. در روش‌هایی که در خصوص تفکر دوره براندل در مورد تمرکز - تأکید بر قرن شانزدهم به ندرت قابل تصور هستند جریان‌ها در مقیاس کلان عملی شدند اقدامات عمل‌ها و موضوعات منطقه خلیج فارس که به ویژه بخش‌های فصل اول این کتاب بر آنها تأکید می‌کند، در سطح جهانی پیشگام و پیشرو هستند.

تصویر و سیمای خلیج فارس چند ملیتی به واسطه شکل‌گیری مرزهای سیاسی و سایر ترتیبات سازمانی برای مدت طولانی مبهم مانده است که باعث ابهام و همچنین افزایش گمراهی مداوم شده است. در بخش الکس بودروکاس و آرنگ کشاورزیان به دوران ابتدایی جریان‌ها اتصالات و همانندی و تشابه رجوع می‌کنند. نویسندگان به ساخت تاریخی توجه می‌کنند و با ارائه تاریخ فراملی شهرهای خلیج فارس در طول زمان و مکان دیگران را نیز به آن ملزم می‌کنند در کنار مغایرت جدایی ریشه دار و پرسابقه بین بخش‌های خلیج فارس از یکدیگر و از دنیای مدرن شناخت سیالیت تاریخی کمک می‌کند تا از تلقی ساکنان خلیج فارس به عنوان افراد به دام افتاده در قهقرا و روش‌های کاملاً محدود زندگی جلوگیری شود این افراد با رفاه کمتر می‌توانند به عنوان افرادی دیده شوند که به واسطه راه‌های اساسی تعرض‌آمیز و عجیب غریب و بیگانه خود برای همیشه سرنوشت بدی داشته‌اند. یک آزمون دقیق از شهرهای خلیج فارس همانند آنچه که محققان انجام می‌دهند می‌تواند نشان دهد که چگونه تفاوت‌های خاص فراملیتی در مکان به مدت طولانی وجود داشته است. ما با نگریستن به خلیج فارس به این شیوه به این فرصت دست پیدا می‌کنیم که معنای چندگونه بودن را در گذشته و حال بر روی زمین به دست آوریم. این خلیج و آبراهه‌های مرتبط با آن متشکل از یک حوزه دریایی است که در آن توجه خاص به اقتصاد، خانواده و مذهب وجود دارد ماندگاری و ثبات مرزها و خصومت‌ها موضوعی باستانی یا اصلی نیست اما مدرن و مصنوعی است.

چرا حوزه خلیج فارس؟

در کتاب شهرهای جدید حوزه خلیج فارس مولفان همراه با گروهی از دانشمندان بسیاری از رشته‌های دانشگاهی در بخش‌های مختلف دنیا در تلاش برای یادگیری از شهرهای خلیج فارس هستند به ویژه شهرهای نمونه جهانی ابوظبی و دوبی در امارات متحده عربی و دوحه پایتخت قطر - که کم و بیش نزدیک محل‌هایی هستند که در دهانه خلیج فارس قرار دارند به دلیل محدودیت‌های عملی مهلت کمتری برای سایر بخش‌های شهری حوزه خلیج فارس مثل عربستان سعودی، کویت و بحرین داشتند که آنها نیز بخشی از اقتصادهای به هم پیوسته شورای همکاری خلیج فارس (GCC) هستند. مولفان همچنین از توجه خود به ریاض در عربستان سعودی هم چشم‌پوشی کردند ریاض بزرگترین شهر در شورای همکاری خلیج فارس است اما در حوزه تاریخ جاه طلبی‌ها و روابط معاصر با سایر بخش‌های دنیا در دسته‌ای متفاوت از سایر شهرها قرار می‌گیرند. ایران با روابط تجاری و اقتصادی ظریف (کنونی) با سایر شهرهای خلیج فارس تنها گاهی مورد بحث قرار می‌گیرد.

هاروی مولاچ و داوید پونزینی چنین می‌نویسند: در عنوان کتاب از واژه جمع شهرهای خلیج فارس استفاده می‌کنیم. ما نمی‌خواهیم خطای ماهیت‌گرایی معمول و تاریخی نگرش به این شهرها را به صورت متنوع «اسلامی عربی» یا «خاورمیانه‌ای» تکرار کنیم و نمی‌خواهیم که ویژگی‌های مشاهده شده از یک نقطه از زمان چه قرن شانزدهم یا سال ۲۰۱۸ را به عنوان حقیقت تاریخ‌های شهری و به طور کامل ایستا بدون تفکر تعمیم دهیم به ویژه زمانی که با گستره‌های مختلف جغرافیایی و افراد مرتبط می‌شویم جایی که دانش‌پژوهی گذشته به طور افراطی نامتوازن بوده است ما نیاز داریم که از کلیشه‌های گذشته از جمله کلیشه‌های ایجاد شده در محیط دانشگاهی خودداری کنیم.

حتی ممکن است شهرهای مورد تمرکز این مطالعه را به عنوان شهرهای خلیج فارسی ما قلمداد کنیم تا محدودیت‌های بعدی مورد دستیابی کتاب را بیان کنیم این شهرها ویژگی‌های معمول دارند. برای مثال بیشتر از آنکه به عنوان مراکز مهم شهری قلمروهای پیرامون باشند، مقیاس آنها بیشتر جهانی و بین‌المللی است؛ همچون قاهره در مصر یا شیکاگو در اراضی غرب میانه در ایالات متحده این شهرها همچنین در یک رده و درجه رو به افزایش از وابستگی نسبت به منابع طبیعی که بیشترین اهمیت را در منطقه آنها دارد (نفت) فرار کرده اند تنها به این دلیل که آنها اتکای کمی بر توسعه شهرهای رو به افزایش آنها نیز دیده می‌شود با توجه به ثروت و استقلال این شهرها تا حد امکان شهرهای مهم و پیشگام هستند مانند لاس وگاس که در حوزه ابتدایی در ایالات متحده پیشرو بود و همچنین روش‌های توسعه و راه‌های زندگی این شهرها مانند لاس وگاس حتی بیشتر از آن می‌تواند در اراضی دوردست جهان تأثیرگذار باشد.

هم زمان با تأکید بر تمایزها ما همچنین خط فکری آن دسته از دانشمندان را دنبال می‌کنیم که تلاش می‌کنند تا شهرهای خلیج فارس را مستثنی نکنند و حداقل مفاهیمی را می‌سنجند که بتوان آنها را به عنوان روندهای معمول اقتصادی سیاسی و فرهنگی سایر سکونتگاه‌های بشری دنبال کرد. انجام چنین کاری به منزله قرارگیری آنها در تاریخچه خود و همچنین در دنیای معاصر کنونی است که در آن نقش مهمی ایفا می‌کنند این نه تنها شامل درک تاریخ طولانی تجارت و حکمروایی می‌شود بلکه شامل درجه بالایی از ویژگی‌های تاریخ اخیر است که سیگنال‌هایی برای خروج از پارادایم‌های معمول برای درک توسعه شهری نشان می‌دهد. به طور واضح این شهرهای خلیج فارس با هر چیزی که مشابه وابستگی جهان سوم باشد یا منطقه جهانی که در آن قرار دارند یعنی جایگاه پسااستعماری مطابقت ندارند انباشتگی سرمایه با محوریت نفت می‌تواند در برخی از مکان‌ها در خلیج فارس و نه در سایر مناطق دیده شود و حتی جایی که نفت مهم بوده است این امر به طرق مختلف اهمیت داشته است. شهرهای خلیج فارسی ما به طریقی هستند که ما آنها را جداسازی می‌کنیم و از الگوهایی پیروی می کنند که به سادگی هر مدل واحد توسعه و آنچه که قبلاً بوده را تکرار نمی‌کنند.

اولین اظهار و چیزی که می‌خواهیم نهایتاً به آن بازگردیم این است ما درباره شهرهای خلیج فارس، نسبت به بی عدالتی و خصوصیات ذاتی آشفته آنها که با زرق و برق و فریبندگی زمان حاضر همراه است بی تفاوت نیستیم در واقع آنچه که در این کتاب دنبال می‌شود، فهم ارتباط بین اجزاء سطوح بالا و آنچه که در پایین رخ می‌دهد این همان رابطه‌ای است که بین ثروت تماشایی و تنگدستی پرمشقت وجود دارد بیشتر توجه رسانه‌ها و محققان به طور مناسب و کافی به نابرابری اجتماعی و همچنین تهدیدهای زیست محیطی معطوف بوده است که از توسعه به سبک خلیج فارس ناشی می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها