معصومه یزدانی، نویسنده «نامههای گاندو» در گفتوگو با ایبنا
همدلی کودکان نسبت به حیوانات در معرض نابودی
معصومه یزدانی میگوید: شرط بقای بشر، تداوم چرخه حیات سایر موجودات و پاکماندن زمین است؛ اما شاید با ورود ماشین و سرعتگرفتن دور زندگی و غرهشدن انسان به تواناییهایش از این مهم غافل شد، که امروزه دغدغه محیط زیست تبدیل به نگرانی مهم جامعه بشری شده است.
نویسنده این کتاب برگزیده جایزه رشد، معصومه یزدانی، متولد 1355، کارشناس ادبیات فارسی، نویسنده، روزنامهنگار و دبیر تحریریهی نشریهی کولهپشتی (ضمیمهی روزنامهی شهروند) است. «سینسینا کارآگاه میشود»، «سینسینا معلم میشود»، «سینسینا گنجیاب میشود»، «سبیل بابابزرگ عمراً»، «ماجراهای شوتک» و «ماجراهای ریحانه و پیشیکوچولو» در نشرهایی چون چکه و نردبان منتشر شده است. به بهانه روز محیط زیست گفتگویی با ایشان انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
الگوی این داستان، الگوی سفر است؛ سفری که گاندو برای جستجوی مادر شروع میکند. جستجو در داستان کودک چهقدر میتواند جذاب باشد؟
سفر قهرمان یکی از قدیمیترین الگوهای داستانگویی و داستاننویسی است و تکرار آن در ادبیات ملل مختلف، چه به شکل شفاهی و چه مکتوب، نشان میدهد که با ذات جستجوگر انسان تجانس دارد. کودکان بهخاطر اینکه جهان برایشان پر از تازگی است، بیشتر دنبال جستجو و دانستن هستند. در این داستان هم، شخصیت اصلی قصه به بهانه یافتن مادر جستجویش را شروع کرده و در این سفر پرماجرا بخشهای متنوع محیط زیست ایران را دیده و به مخاطب نشان میدهد.
کتاب اینطور شروع میشود:
«قورجان! سلام
لطفا این اطلاعیه را توی صفحه جازتکت بگذار، به دوستهایت هم بگو لایکش کنند، تا هر کی از مامانم خبر داشت، برایم ایمیل بزند: دی
توجه! توجه!
خانم تمساحی معروف به مامانگاندو، داری پوست زیتونیرنگ مایل به قهوهای، با پوزه پهن، یک دم خیلی قوی، قد دو متر و چهل و پنج سانتی متر و بسیار خجالتی اما باهوش، اهل سیستان و بلوچستان، رودخانهی سرباز، توسط شکارچی حیوانات اسیر شده است. هر کس اطلاعی دارد به پسرش گاندو خبر بدهد تا از نگرانی دربیاید.»
در ادامه هم کل داستان با ایمیل و پیامک و لحن طنز کودکانه روایت میشود. به نظر شما بردن ماجراها در یک فضای مدرن تا چه اندازه در علاقهی کودکان موثر است؟
به نظر من کار کردن با بچهها و برای بچهها یک تعامل دوسویه است. ما نمیتوانیم از نقطهای که ایستادهایم، به بچهها درست و غلط یا خوب و بد را نشان دهیم؛ چون بچهها بهخاطر ذات بهشدت جستجوگر و کنجکاوشان مدام در حال حرکتند؛ و خیلی زود آنقدر از ما جلوتر میروند که صدایمان به گوششان نمیرسد. برای همین در داستانگویی هم لازم است ما همراه کودکان شویم تا بلکه آنها همراهیمان را بپذیرند. برای همین من سعی کردم با استفاده از ایمیل و پیامک که نتیجهاش کوتاهشدن فصلها و پرهیز از مطولگویی نویسنده بود، فضا و سرعت داستان را به کودکان نزدیک کنم. البته غیر از ایمیل و پیامک گزینههای دیگری هم برای استفاده از فضای مجازی و مدرنکردن روایت بود؛ اما چون میخواستم این فضا برای همه کودکان قابل تجسم باشد، سراغ سایر برنامهها و اَپهایی که برای ارتباطات مجازی وجود دارد، نرفتم.
گاندو در مسیر سفر خود به نوعی ایرانگردی دست میزند. یعنی علاوه بر الگوی سفر و جستجو، داستان زیرلایه جهت آشنایی با حیوانات در خطر انقراض وجود دارد. دغدغه محیط زیست از کجا وارد زندگی انسانها شد؟
دغدغه محیط زیست از ابتدا با انسان بوده است. تایید این حرف توصیههایی است که در ادیان شده است. در دین زرتشت آلودهکردن آب و خاک ناپسند است و در اسلام روایات و احادیثی داریم از کاشت درخت و مهربانی با حیوانات. یعنی بشر همیشه میدانسته که شرط بقایش تداوم چرخه حیات سایر موجودات و پاکماندن زمین است. اما شاید با ورود ماشین و سرعتگرفتن دور زندگی و غره شدن انسان به تواناییهایش از این مهم غافل شد که امروزه دغدغه محیط زیست تبدیل به نگرانی مهم جامعه بشری شده است.
از نمونه حیواناتی که در مسیر گاندو وجود دارد، میتوان به چه حیواناتی اشاره کرد؟ دلیل انتخابشان چه بود؟
زاغ بور، سمندر لرستانی، گوزن زرد، فک خزری، بالابان، هوبره، میش مرغ، نهنگ بزرگ... همه این حیوانات در زمان نوشتهشدن کتاب یعنی هشت سال پیش، کارت قرمز در معرض انقراض داشتند و همه حیوانات بومی ایران هستند. این دو ویژگی دلیل انتخابشان بود.
در این داستان، جانبخشی به حیوانات و وظیفهای که در برابر هم دارند، چه تاثیری روی کودکان دارد؟
کودکان به خاطر تخیل قوی راحت با شخصیتهای غیرانسانی همراه میشوند. انتخاب شخصیتهای غیرانسانی هم به نویسنده کمک میکند تا به مخاطب کودک نزدیکتر شده و راحتتر پیامها و نکات مدنظرش را به او ارائه کند. در این داستان هم سعی شده با بهسخنآوردن حیوانات در معرض خطر و ایجاد رابطه بین آنها، حس همدلی نسبت به این حیوانات در کودکان تقویت شود.
علاوه بر معرفی حیوانات شما اشارههایی هم به فعالان محیط زیست و محیطبانان داشتهاید. آیا اینها تعمدی بوده یا اقتضای داستان شما را وادار به این اشارهها کرد؟
زحمات محیطبانان و فعالان محیط زیست تاثیر بهسزایی در کنترل اوضاع نابسامان محیط زیست و بهبود آن دارد. این زحمات باید دیده شود. من هم تلاش کردم در حد بضاعت داستان به این زحمات اشاره داشته باشم. مشاور من در انتخاب حیوانات و مسیر حرکت گاندو هم آقای حمید میرزاده بودند که فعال محیط زیست هستند و دانستههای ایشان کمک زیادی به من کرد.
گاندو برنده داستان رشد امسال شد. به نظر شما معیارهای انتخاب این کتاب چه بوده است؟
آمار کتابهای داستانی چاپشده برای کودکان بالاست و حتما کتابهای خوب زیادی به دست داوران رسیده بود که شایسته گرفتن جایزه بودند؛ اما انتخاب گاندو در کنار ویژگیهای ادبی آن، شاید بهخاطر این بود که کتاب، اثری کاملا داستانی است با محوریت طبیعت و محیط زیست ایران.
در پایان چند خط از کتاب به انتخاب خودتان را برایمان بنویسید.
«...من هم گفتم: «اِه! من که همنوعت نیستم؛ پس از کجا فهمیدی من چی میگم؟»
راننده هم گفت: «مگه تو جوندار نیستی؟»
گفتم: «چرا هستم!»
راننده هم گفت: «پس همنوعیم دیگه! فقط باید صاف توی چشمای هم نگا کنیم تا حرف همو بفهمیم.»
من هم توی چشمهایش نگاه کردم و گفتم: «چیکارم داری؟»
راننده همنوع هم گفت: «دوست من، حشرهخور کوتوله برام پیامک فرستاده که تو رو ببرم شهر خاتم پیش هوبرهها، که مامانت رو پیدا کنی.»
شما کتابهای دیگری هم در زمینه محیط زیست دارید؟
دو کتاب دیگر هم با همین محوریت نوشتهام. کتاب «قونقرو، متهم ردیف اول» یکیشان است که تجاوز انسان با گسترش شهر به حریم محیط زیست و آسیبرساندن به حیوانات موضوع آن است. آنجا هم قونقرو خرس نوجوان به مهمانی خانه خالهاش میرود که جادهکشی انسان در جنگل پایش را به زندان و دادگاه باز میکند.
نظر شما