به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) جنگ و بلایای طبیعی، ذهن کودکان را درگیر میکند و سکوت والدین یا بیتوجهی به احساسات آنها، نه تنها از شدت نگرانیهایشان کم نمیکند، بلکه ممکن است اضطراب، ترس و سردرگمی را در بچهها افزایش دهد.
گفتوگوی صادقانه و در عین حال حسابشده با کودکان، یکی از مؤثرترین راهها برای کمک به آنها در رویارویی با دنیای پیچیده و گاه نگرانکننده اطراف است. یعنی نباید به بچهها دروغ بگوییم؛ از سوی دیگر باید توان و ظرفیت روانیشان را هم در پذیرش رویدادهای تلخ و اخبار آسیبزا و استرس آور در نظر بگیریم.
دکتر ثریا کردبچه، روانشناس بالینی کودک و نوجوان، در گفتوگو با ایبنا، سکوت کامل را اضطرابآور میداند و میگوید: مهم است بدانیم چطور با بچهها از جنگ و اتفاقهای ناخوشایند بگوییم. چراکه سکوت کامل ما درباره آنچه در حال رخدادن است، نه تنها کمکی به کودکان نمیکند بلکه اضطراب آنها را افزایش هم میدهد. پس بهتر است با زبانی ساده، کوتاه، صادقانه و امیدبخش با آنها صحبت کنیم.
به گفته این روانشناس کودک، ما باید اطلاعات لازم را در اختیار بچهها بگذاریم، بدون اینکه آنها را بترسانیم یا احساس ناامنی را در کودکان تقویت کنیم. به همینجهت باید به سن و سالشان توجه داشته باشیم. طبیعی است که بچهها هر چه کوچکتر باشند، درک محدودتری از مفاهیم انتزاعی چون جنگ دارند. بنابراین برای گفتن از جنگ برای آنها باید از زبان ساده و قابل فهم استفاده کرد.
کردبچه به اینکه خردسالان، بیش از هر چیز به امنتیت نیاز دارند اشاره و بیان کرد: آنچه بیش از همه برای کودکان خردسال اهمیت دارد این است که بدانند پدر و مادرها، کنارشان هستند. به حرفهایشان گوش میدهند و به احساساتشان توجه میکنند. برای آنها مهم است وقتی از صدای انفجار میترسند و دچار وحشت میشوند، در آغوش گرفته و آرام شوند. چراکه هنوز تصویر روشنی از دنیای پیرامون در ذهن خردسالان ساخته نشده و این پدر و مادرها هستند که باید به حس و حال و نیاز آنها توجه کنند و یک دنیای امن در ذهن فرزندانشان بسازند.
این روانشناس بالینی کودک و نوجوان بر این باور است: کودکان دبستانی، مفاهیم انتزاعی چون جنگ، صلح، ترس، آینده و مرگ را بهتر و بیشتر درک میکنند و میتوانند درباره احساساتشان حرف بزنند. پس بهتر است با این گروه سنی درباره شرایط استرسزا صحبت کنیم و پنهانکاری نداشته باشیم. اصلاً سکوت مطلق در برابر این گروه سنی، بهجای آنکه کمککننده باشد اضطرابآور است. چون بچهها از طریق شبکههای اجتماعی، همکلاسیها و دوستان خود، در جریان اطلاعات قرار میگیرند و ممکن است در ذهن خود به واقعیت تلخ موجود پروبال دهند و نگرانیشان بیشتر شود.
به باور کردبچه، پدر و مادرها باید احساسات و نگرانیهای کودک خود را به رسمیت بشناسند و به او اجازه دهند تا از ترسهایش بگوید. از آنجا که بسیاری از کودکان ممکن است نتوانند از حسها و نگرانیهاشان بگویند میتوان از آنها خواست تا بنویسند؛ نقاشی بکشند؛ داستان تعریف کنند تا هیجانهاشان بازگویی و تخلیه شود. همچنین پدر و مادرها باید روش تنفس شکمی و عمیق را به کودکان آموزش دهند.
این روانشناس بالبینی کودک و نوجوان از پدر و مادرها میخواهد تا در شرایط جنگ، با وجود نگرانیها و استرسهای خود، زمان بیشتری را به بازی و وقتگذراندن با فرزندانشان اختصاص دهند. با آنها و برای آنها کتاب بخوانند. قصه بگویند. از بچهها بخواهند خود را به جای قهرمان قصه که درگیر جنگ و شرایط سخت شده بگذارند و به جای او رفتار کنند و تصمیم بگیرند.
نظر شما