سه‌شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۳
اگر ایران جنگ‌طلب بود مورد حمله قرار نمی‌گرفت

بزرگمهر حکیم، شاعر تاجیکی گفت: بزرگان ما هیچگاه طرفدار جنگ و خشونت نبودند و فرهنگ ما این چیزها را قبول نداشته است؛ که اگر چنین بود از سوی اجنبیان خونخوار و بی‌رحم مورد حمله قرار نمی‌گرفت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بزرگمهر حکیم، شاعر جوان تاجیک و از کارمندان مجله صدای شرق تاجیکستان در گفت‌وگو با روابط‌عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، ضمن اشاره به حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به ایران بزرگ بیان کرد: سیدا نسفی از شاعران بزرگ تاجیک که کمتر در ایران شناخته شده است، می‌گوید «هر که با دشمنی خلق روان است چو بحر / زود باشد که سر خویش چو گرداب خورد». افراد فرهنگی و ضیایی (روشنفکر) دنیا با همین بیت هر حمله‌ای را که در گوشه و کنار جهان می‌شود، تفسیر و تنقید می‌کنند؛ چون در پی هر حمله‌ای که صورت می‌گیرد جان یک انسان-که خداوند او را خلیفه خود در زمین خوانده است- در خطر می‌افتد.

وی با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر در سراسر جهان و در مناطق گوناگون حملات گسترده‌ای را مشاهده می‌کنیم، گفت: هیچ‌چیزی با ارزش‌تر از جان یک انسان نیست. از این رو در هرگونه حمله‌ای که انجام می‌شود، اینکه از جانب که و با چه سببی و برای چه است، اهمیتی ندارد و و پاسخ این سوالات همین یک بیت سیدا است. ما در هنگام تهاجم‌ها دلمان برای هرکدام از مردمان، خواه همزبان باشد و خواه نه، خون می‌شود. چون «بنی آدم اعضای یکدیگرندِ» سعدی به یاد انسان می‌رسد و عضوهای ما در سرزمین آبادمان بی‌درد نمی‌ماند. از این رو حملات اسرائیل به خاک ایران عزیزمان نیز دردناک است. مردم زیادی در این روزهای ایران فتادند و دلمان برای آن‌ها خون است. امیدواریم این حمله‌ها به پایان برسد و ایران عزیز در امان باشد.

این شاعر تاجیکستانی ادامه داد: هرچند یک ضیایی، ضد جنگ و کشتار و خونریزی است و بدون در نظر گرفتن علت و علل آغاز جنگ، بازهم آن را قبول ندارد، اما این شعر بدل به یاد می‌رسد که «با سنگدلان شعار خود سختی کن / بردار به آهن آهن تافته را». یعنی وقتی صدای تیر و توپ بلند می‌شود، نمی‌توان گفت فرهنگ کاری از پیش می‌برد؛ باید پیش از شروع حملات و خونریزی کاری انجام می‌داد و جلوی آن را می‌گرفت.

حکیم افزود: همانگونه که از بیت بالا می‌توان برداشت کرد وقتی جایی شمشیر بلند می‌شود حتماً در مقابل باید شمشیر بلند شود و هیچ امکان ندارد که دربرابر شمشیر آهیخته، از شعر و ادبیات سخن برانیم؛ وقتی شمشیر و تیر بلند شد باید با همان نحوه‌ای که خودشان می‌خواهند به آن پاسخ داد. جهان امروز همین‌گونه جهانی است. اما فقط از فرهنگیان همین باقی می‌ماند که آنچه را که در حال رخ دادن است، بنویسند تا در تاریخ باقی بماند و آیندگان بدانند که چه کسی گنه‌کار است.

حکیم درباره ایستادگی مقابل جنگ با ادبیات و هنر گفت: هزار سال بیشتر است که اسکندر در سرزمین ما و شما اوستا را سوزاند و به همین دلیل او را لعین خواندند. همانگونه که ابلیس را لعن می‌کنند، اسکندر را نیز با همین لقب بد خوانده و لعنش می‌کنند. چنین نتیجه‌ای، ماحصل روشنفکران و فرهنگیانی است که نوشتند. اگرچه لشکریان دربرابر اسکندر شکست خوردند، اما فرهنگیان شکست نخوردند و هزاران سال نام او به بدی در تاریخ ماند.

او درباره بازتاب حملات رژیم سفاک اسرائیل به ایران در تاجیکستان اضافه کرد: اگر مروری به صفحات اجتماعی تاجیک‌ها شود، هر ایرانی درمی‌یابد که مردمان کشور ما چه عکس‌العملی به این حمله‌ها دارند؛ اکثر آن‌ها با بیت‌های بسیار زیبا و افتخارانگیز سعدی و فردوسی واکنش نشان می‌دهند که تجسمی است از «همه جای ایران سرای من است / که نیک و بدش از برای من است» و «همه سر به سر تن به کشتن دهیم / به آید که گیتی به دشمن دهیم». در واقع همه مردم خواه فرهنگی و خواه مردمان عادی که کار دیگر دارند وقتی در جایی می‌نشینند از این جمله‌ها سخن می‌گویند. اصلاً باید بگویم که نقل مجلس این روزها سخن گفتن از این حملات ددمنشانه است. وضع ایران همه ما را به تشویش در آورد.

این کارمند مجله صدای شرق یکی از راهکارهای جلوگیری از نفرت‌پراکنی درخصوص فرهنگ و ملت یک کشور را ترجمه و انتشار کتاب‌های آن در سایر کشورهای جهان دانست و گفت: رئیس جمهور محترم تاجیکستان، امامعلی رحمان سال گذشته اعلام کرد که به تمام خانواده‌های تاجیک یک جلد از «شاهنامه» فردوسی تقدیم شود. با گذشت یک و نیم سال از گذشت این فرمان می‌بینیم مردمان تاجیک در شرایط هولناک ایران از ابیات فردوسی یاد می‌کنند. یعنی امروز آن تدبیر فرهنگی چاپ و نشر جواب داد؛ مردمان دیگر کشورها نیز باید آثار ایرانی را بخوانند و بدانند که فرهنگ ایران چیست.

حکیم با اشاره به اینکه اگر به تاریخ یونان و روم و مقدونیه بازگردیم، درمی‌یابیم که جنگ با ایران سه هزارسال است که ادامه دارد، بیان کرد: ملت‌های گوناگون از چندین هزارسال قبل تا به امروز به ایران تاریخی لشکر می‌کشند که نشان از بخل و کینه و حسد دارد. تمدنی که ایران ساخت هیچ ملت دیگری نتوانست بسازد؛ آن ادبیاتی که ایرانیان به جای گذاشتند و آن خدماتی که به فرهنگ و علم و ادب کردند هیچیک از دیگر ملت‌ها نتوانست، انجام دهد. روی خط بزرگ عالمیان نام ایران تاریخی در یکی از جاهای بسیار نمایان قرار دارد. به همین دلیل همه این حملات ناشی از بخل و حسد است. اما ایرانیان و تاجیکان و آریایی‌های امروز با خود پَر سیمرغ دارند که نگهبان‌شان است و در زمان لازم به یاری‌شان می‌آید. آنگونه که یکی از اندیشمندان و شاعران بزرگ ایرانی، محمدرضا شفیعی‌کدکنی گفته است «ایران از پای نمی‌افتد؛ می‌تپد و چون ققنوس از خاکستر خود بر می‌خیزد». تمامی این اسطوره‌هایی که امروز در ادبیات داریم نتیجه تجربه‌های هزارساله است که مردم ما آن را دیده و نوشته‌اند و شبیه به سمبل وارد ادبیاتش کرده‌اند.

وی افزود: شاید این تنش‌ها به فرهنگ ایرانی ضربه برساند، اما حقیقت عیان است و آنچه که ملت ما و شما انجام داده در تاریخ مانده و می‌ماند چراکه در گفته‌های شاعران و ادیبان‌مان روایت شده است؛ هرکسی که این‌ها را می‌خواند، درمی‌یابد که بزرگان ما هیچگاه طرفدار جنگ و خشونت نبودند و فرهنگ ما این چیزها را قبول نداشته است که اگر چنین بود از سوی اجنبیان خونخوار و بی‌رحم مورد حمله قرار نمی‌گرفت. هرکسی که به کسی سنگ می‌اندازد به تاریخ و گذشته خود نگاهی بیندازد و ببیند و بداند که کیست؛ که بوده و چه بوده و چه کارهایی انجام داده است!

بزرگمهر حکیم در پایان گفت: نان خوردن و در نمکدان تف کردن یا نمکدان را شکستن میان تاجیک‌ها نیز ضرب‌المثلی مشهور است. آنهایی که امروز به ایران حمله می‌کنند و ایران را نادیده می‌گیرند و از قدمت تاریخی ایران آگاه نیستند؛ لازم است بخوانند و بدانند که ایران مردمان اسیر در بابل را آزاد کرد. اگر ایران ملت خشونت دوستی بود، نمی‌توانست مردمان بسیار به ویژه یهود را از بند اسارت آزاد کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین