به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ایلام، شاعران دیار مقاومت و پایداری و جبهههای حق علیه باطل، همچنان متعهدانه به تجاوزات رژیم صهیونسیتی به زبان شعر پاسخ و جنایات این رژیم کودککش را در اشعارشان نشان و بازتاب میدهند.
تضمین ۱۳ بیت از قصیده «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» از مهدی اخوانثالث
تو را چون نسیم سحر دوست دارم
و از جان خود بیشتر دوست دارم
مرا فخر اگر اینقَدَر دوست دارم
«ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم»
تو را ای بلندای نظم دبیران
شکوهِ اساطیری بی نظیران
دیارِ یلان، سرزمین دلیران
«تو را ای گرانمایه دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر دوست دارم»
تو را ای کهن سرزمین، میستایم
گهی شاد و گاهی حزین، میستایم
زهی، مرحبا، آفرین، میستایم
«گمانهای تو چون یقین میستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم»
به مهر فروزان آذرستانات
به عطر اهورایی بوستانات
و اندوه و شیرینی داستانات
«به جان، پاک پیغمبر باستانات
که پیری است روشن نگر، دوست دارم»
دلم در هوایت نسیمی است بیتاب
قدم میزند با تو بیدار در خواب
مرا ای گرانمایه دریاب… دریاب
«همه کشتزارانت از دیم و فاراب
همه دشت و در، جوی و جر، دوست دارم»
دلیران با ترس بیگانهات را
و با آسمان، شانه در شانهات را
حقیقت نوردانِ افسانهات را
«شهیدان جانباز و فرزانهات را
که بودند فخر بشر، دوست دارم»
بلندای ایمانِ چون کوهشان را
صمیمیتِ پاک اندوهشان را
سرافراز تاریخِ بشکوهشان را
«به لطف نسیم سحر روحشان را
چنان چون ز آهن جگر دوست دارم»
همان کهکشانهای همواره بیدار
ستون در ستون رفته تا مرز دیدار
و گشتند بر خواب بیگانه آوار
«هم افکار پر شورشان را که اعصار
از آن گشته زیر و زبر، دوست دارم»
و ثبت است در دفتر سرخ ایام
از این آشنایان همواره گمنام
غرور و شرف، عشق و ایمان و ابرام
«هم آثارشان را چه پند و چه پیغام
و گر چند سطری خبر، دوست دارم»
من آن بی نشان رادمردان که بودند
سرافراز آزادمردان که بودند
و گلبانگ فریادمردان که بودند
«من آن جاودان یادمردان که بودند
به هر قرن چندین نفر دوست دارم»
به نام تو سر میزند ماه و خورشید
و با اسم تو چشمه از خاک جوشید
و عشق از سبوی تو با شوق نوشید
«هم آفاقِ رؤیاییات را که جاوید
در آفاق رؤیا سفر دوست دارم»
الا ای نیایشگر آسمانی
بهارانِ سرچشمۀ زندگانی
و داننده رازهای نهانی
«دگر باره برشو به اوج معانی
کهت این تازه رنگ و صور، دوست دارم»
نه میدان تزویر و بازی شدن را
به تحقیر و تخفیف، راضی شدن را
و با سنگ مغزان موازی شدن را
«نه شرقی نه غربی نه تازی شدن را
برای تو ای بوم و بر، دوست دارم»
بهروز سپیدنامه
************
شهید دو ماهه
دشمن دیوانه زد
شیشه قند تو را
خواست تا پرپر کند
باغ لبخند تو را
او نمیداند ولی
نام زیبای تو را
میزند ناگاه اگر
کودکیهای تو را
او نمیداند ولی
سرزمینت پربهاست
دستهای کوچکت
توی دستان خداست
توی رگهای زمین
خون تو جان میشود
باز هم ایران ما
مثل ایران میشود
اسلام انصاریفر
**************
ما سر به سر تن را به کشتن گر سپاریم
ز آن بهْ که ایران را به هر کافر سپاریم!
یک خار در جان و تن ایران دریغ است
یک گام برگشتن هم از ایمان دریغ است
سیداحمد آبساران
***************
«خوشههای خشم»
بی هراس بانگ های و هویتان
ایستادهایم رو به رویتان
مشت میشویم و مهر میزنیم
بر دهان مفت یاوه گویتان
میرسیم عقابوار از آسمان
چنگ میزنیم بر گلویتان
موج موج و شعله شعله میجهیم
از کرانهها به سمت و سویتان
کوچه کوچه را به شوق انتقام
خانه خانه را به جست و جویتان
وعده خداست اینکه میوزد
بادهای نیستی به کویتان
خوشههای خشم میزند شتک
بر حصار تنگ آبرویتان
میرسد امام فاتح القلوب
میرود به گور، آرزویتان
قدرت ملکی
**************
وعده صادق
خفاش شب! کودککش صهیون!
ایران ما همواره آزاد است
بر نطفه ناپاک تو لعنت
این نقشههای شوم بر باد است
خفاش شب! ای نانجیب کور!
ای نوچه صهیون و آمریکا!
هل من مبارز، وعده صادق
لبیک یا سیدعلی آقا
چون کاوه ما بی باک و آزادیم
سر خم نخواهد کرد ایرانی
بر ما اگر از آسمان بارد
پهباد و موشک، خوب میدانی
از روی نقشه محو خواهی شد
گور خودت را کندهای این بار
دارم تماشا میکنم از دور
جان کندنت را در عذاب النار
بیتالمقدس! خاک پاک تو
آزاد خواهد شد یقین دارم
هرگز نمیترسم من از دشمن
آزادهام من درد دین دارم
صدها هزاران لاله خونین
بر دامن ایران ما گل داد
در ثبت احوال جهان گفتند
«رایان» شش ماهه پرید آزاد
زینب فرضی
***************
خون میچکد از دیده خون بار وطن
آن خصم زند سینه سردار وطن
دلداده این خاک پر از مهر بدان
گل می کند این چهره تبدار وطن
همت مرادی
نظر شما