معصومه میرابوطالبی داستان نویس حوزه کودک و نوجوان 4 داستان را برای مطالعه نوجوان کتابخوان در خانه معرفی کرد.
«بابای پرندهی من» - نویسنده: دیوید آلموند - مترجم: ریحانه جعفری - نشر پیدایش
عمه دورین میگوید عقل بابا اندازهی یک نخود است. کدام آدم عاقلی با خوردن کرم و خرمگس، و با بالهایی که از پرهای ریخته پرندگان و تکه پارچه درست شده پرواز میکند. عمه دورین حسابی عصبانی است و مدیر مدرسه را میآورد تا بساط این مسخرهبازی را جمع کند. اما آقای مدیر هم از ایدهی مسابقهی پرواز آدمها خوشش میآید و میخواهد در آن شرکت کند. و آخر سر چه کسی واقعا پرواز میکند؟ عمه دورین... کی باورش میشد. پس عقل بابا اندازهی نخود نبود. داستان «بابای پرندهی من»، داستان دختریست که از پدرش مراقبت میکند، از آرزوها و رویاهای پدر حمایت میکند و همین حمایت، به زندگی همه رنگ شادی و مهربانی میدهد.
«نامادری من» - نویسنده: کاترین بیتسون - ترجمه: پروین علیپور - نشر چشمه، کتاب ونوشه
«بی» نمیخواهد زندگیاش تغییر کند. او مادرش را از دست داده و عادت کرده که پدر فقط برای او باشد. نمیخواهد پدر را با کسی شریک شود و شکل زندگیشان تغییر کند. اما یک دفعه، سر و کلهی جوزی پیدا میشود. پدر او را دوست دارد و بی، احساس خطر میکند. هر لحظه ممکن است او صاحب یک نامادری شود. جوزی به خانه آنها میآید و اینجاست که بی، محرم اسرار جوزی میشود و او رازی را که به هیچکس نگفته، به بی، میگوید. رازی درمورد برادرشهارولد. داستان همانطور که از عنوانش پیداست ماجرای کنار آمدن کودک با نامادریاش است. روایت جذابی دارد و میتواند برای بچههایی در موقعیت مشابه، کمککننده باشد. بچههای بالای دوازده سال میتوانند مخاطبین این کتاب باشند.
«کفترکُش» - نویسنده: جری اسپینلی - ترجمه: مژگان کلهر - نشر افق
پالمر میخواهد عضو گروه پسرها بشود و فکر میکند اینطوری او یک مرد قوی و محبوب شده، اما به چه قیمتی. او باید یک گردنپیچ بشود. یاد بگیرد چطوری گردن یک کبوتر را بپیچاند و او را در لحظه بکشد. اما آیا پالمر چنین چیزی میخواهد؟ مسلما نمیخواهد. پس محبوبیتش و بودن در گروه پسرها چی. پالمر یک سال با خودش میجنگد. نمیداند بعد از ده سالگی چطوری به گردنپیچ بودن، نه بگوید. او نه تنها نمیخواهد یک گردنپیچ باشد، بلکه پنهان از همه، از یک کبوتر نگهداری میکند. پالمر چطور با این بحران دوگانگی کنار میآید؟ او در نهایت خودش را انتخاب میکند، یا مثل بقیه بودن را. کفترکُش رمانیست درمورد انسانیت، درمورد باور داشتن به خود، قوی کردن باورهای درونی و مبارزه برای چیزی که میخواهیم، حتی اگر خلاف حرکت جامعه باشیم. کفترکُش برای بچههای بالای دوازده سال مناسب است.
«ماه بر فراز مانیفست» - نویسنده: کلر وندرپول - ترجمه: کیوان عبیدی آشتیانی - نشر افق
نکته اول اینکه اگر تنبلید و حوصلهی خواندن رمان حجیم را ندارید پس سر وقت «ماه بر فراز مانیفست» نروید. چون هم ۴۷۶ صفحه است و هم روند کندی در روایت و قصهپردازی دارد. اما نکته دوم؛ چگونه یک آدم به یک سرزمین تعلق پیدا میکند؟ آیا باید حتما متولد آنجا باشد؟ یا شاید بچگیاش را در آنجا گذرانده باشد؟ و یا کلی قوم و خویش داشته باشد؟نه... نیازی به هیچکدام از اینها نیست.
خاطرهها چیزی است که ما را به هم مرتبط میکند. خاطرهها یک سرزمین را میسازند و آدمها را چه در گذشته و چه در حال به هم مرتبط میکنند. اگر صبوری کنید و «ماه بر فراز مانیفست» را تا ته بخوانید میبینید، آبیلین که خودش را دختری بیسرزمین میداند، چطور در گذشته شهر مانیفست حضور خودش را پیدا میکند و چطور خودش هم بخشی از خاطرات شهر میشود. محبت، مهربانی و همدلی گیدئون، پدر آبیلین را عضو تاثیرگذاری در شهر میکند.
شاید همه در مانیفست مهاجر باشند، شاید حتی سرزمین مادری یکسان، زبان دوم یکسان و حتی شیوهی زندگی یکسانی نداشته باشند، اما باز میتوانند در کنار هم خاطرههایی را خلق کنند که آنها را با هم، هموطن میکند.
نظرات