عبدالعلی دومین فرزند مهدی بازرگان است. او فوق لیسانس معماری از دانشگاه شهید بهشتی تهران دارد. بازرگان در حال حاضر در اورنج کانتی، کالیفرنیا اقامت دارد و به تدریس در بنیاد «ایمان «(در لس آنجلس)، «ابن سینا» (در اورنج کانتی)، «توحید» (در سن خوزه) و چند مرکز اسلامیدیگر در (اوکلند) میپردازد تألیف ۱۹ جلد کتاب و مقالات تحقیقی متعدد درباره قرآن و اسلام از ۱۳۵۶ تاکنون عمده مشغولیت تحقیقی وی را در بر میگیرد. او در سمینارهایی در آلمان، فرانسه، هلند، اتریش و آمریکا شرکت داشته است و از موضوعاتی که مکرر در این ارائهها به آن میپردازد مقوله ارتداد در اسلام است. از آثار مرتبط او میتوان به «آزادی در قرآن» و «آزادی در نهج البلاغه» نام برد.
عبدالحسین خسروپناه استاد و پژوهشگر فلسفه دین و رئیس سابق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است. او در سال ۱۳۴۵ در دزفول به دنیا آمد. در سال ۱۳۶۴ پس از دریافت دیپلم تجربی، وارد تحصیلات حوزوی شد. در سال ۱۳۶۸ بعد از اتمام سطح، تا اواخر دهه هفتاد نزد علمای وقت، به فراگیری دروس خارج فقه و اصول، فلسفه و عرفان اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۷۴ در رشته کلام اسلامی از مؤسسه علمیه امام صادق (ع) فارغ التحصیل شد. نهایتاً او در سال ۱۳۹۴ به رتبه استاد تمامی دست یافت. خسروپناه از جمله منتقدین جدی جریان روشنفکری در ایران است. کتابهای «جریانشناسی فکری ایران معاصر»، «انتظارات بشر از دین» و «کلام جدید» از جمله مهمترین مکتوبات او است.
در این درس-گفتگو چه میگذرد؟
مهندس عبدالعلی بازرگان معتقد است: «دین از سیاست جدا نیست، اما حکومت مستقل از دین است و قرآن جز اصولی کلی، هیچ شکل و سازمان ویژهای برای حکومت تعیین نکرده است». در مقابل حجت الاسلام خسروپناه میگوید: «فقه و علوم حوزوی میتواند مبانی، ایدئولوژی و راهبردها، قوانین و احکام و ساختارهای عینی جامعه را در نظام اسلامی تبیین کند».
پر واضح است که در هر کدام از این حالات مردم نقش متفاوتی در حکومت خواهند داشت و لذا محدوده آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی متفاوتی کسب خواهند کرد. در یک نگاه مرم هستند که اساساً حاکم هستند و انتخاب آنها فارغ از اصول دینی مورد پذیرش است و لذا دینداران تنها به عنوان گروهی و حزبی سیاسی (و در کنار سایر احزاب دینی و غیر دینی) با انتخاب مردم در یک حکومت سکولار میتوانند وارد حکومت شوند. اما در نگاهی دیگر مردم ذیل اصول حکومت اسلامی دست به انتخاب میزنند و انتخاب آنها در این محدوده معتبر است.
بنابراین در این درس-گفتگو ایدههای مربوط به نسبت اسلام و حکومت یا سیاست را در ترازوی آزادی خواهیم گذاشت و هم درباره ادله و اعتبار نظری این دیدگاهها بحث خواهیم کرد و هم نتایج عملی آنها را با توجه به مصادیق متعدد حکومتهای دینی و سکولار در جهان ارزیابی خواهیم نمود. همچنین حسین سوزنچی و صدیقه وسمقی درباره قانون حجاب بحث میکنند.
حسین سوزنچی تحصیل فلسفه اسلامی تا درجه دکتری را در دانشگاه امام صادق (ع) و تربیت مدرس طی نموده و اکنون پس از گذراندن دروس سطوح مختلف حوزوی، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم هستند. ایشان مدتها در تدریس دورههای مطالعات آثار شهید مطهری در تهران فعال بودند و سابقه تألیف کتبی مانند «معنا، امکان و راهکارهای علم دینی»، «جنسیت و دوستی (دیدگاهی اسلامی در خصوص روابط دختر و پسر)» و مقالاتی پژوهشی در حوزههایی مانند فلسفه دین و تفسیر قرآن را در کارنامه دارند. همانگونه که از آثار ایشان پیداست، ایشان علاوه بر مطالعات فلسفی در عرصههایی مانند فلسفه علم، فلسفه دین، در موضوعات اجتماعیتری مانند زنان، جنسیت، مسأله حجاب نیز بحث کردهاند و در یکی از فعالیتهای علمی اخیر خود در این عرصه، مقالهای در نقد مقاله «حجاب در ترازوی اخلاق» دکتر دباغ و همچنین مقالهای با عنوان «تبیین چارچوب اسلامی برای سلامت روابط جنسیتی دختران» مرقوم داشتهاند.
صدیقه وسمقی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده و اکنون نیز پژهشگر ارشد دانشگاه اوپسالا سوئد هستند. از جمله آثار ایشان میتوان به کتابهای «زنان، فقه و اسلام» و همچنین «بضاعت فقه» اشاره کرد. از اشتغالات مهم ایشان از سنین نوجوانی شاعری بوده و چند دفتر شعر نیز از اشعار خود چاپ نمودهاند. وسمقی همچنین عضویت در شورای شهر تهران و فعالیت در جبهه اصلاحات را در کارنامه دارند و مقالات زیادی را نیز در حوزههای سیاسی و اجتماعی در مطبوعات منتشر ساختهاند. ایشان همچنان نیز در خارج از کشور و در ارتباط با رسانههای مختلف به طرح مباحث فکری و سیاسی مانند مباحث مربوط به حقوق و نقش زنان از دیدگاه روشنفکری دینی میپردازند.
در این درس-گفتگو چه میگذرد؟
مسأله حجاب در دو ساحت دینی بودن و قانونی شدن، مورد سوال و تردید قرار گرفته است. پیشتر مدرسه آزادفکری درس-گفت و گویی پیرامون دینی بودن آن برگزار کرده بود اما در این درس-گفتوگو بحث میشود که آیا با قبول دینی بودن حکم حجاب، قانون حکومت اسلامی حق دارد که آزادی زنان را در ساحت پوشش محدود کند و آنها را در صورت تخلف مجازات کند؟ یا آنکه پذیرش عمومی نیز شرطی لازم است؟
حجت الاسلام و المسلمین سوزنچی از قانون حجاب دفاع میکند و معتقد است: «اسلامی بودن یک نظام و حکومت، معنایی جز این نمیتواند داشته باشد که آن حکومت درصدد پیاده کردن احکام اسلام باشد.» در نگاه ایشان پذیرش مردم تنها جاری این قانون را ممکن میسازد و ارتباطی به وظیفه اساسی حکومت اسلامی در ارجاع شرع اسلام ندارد. اما دکتر صدیقه وسمقی که به صورت ویدئو کنفرانس از سوئد سخنرانی میکند، میگوید حتی اگر این حکم الهی هم باشد، اجبار بر حجاب هیچ گونه مستند دینی ندارد.
این درس-گفتگو را دنبال کنید تا ببینیم آیا حکومت باید حجاب اسلامی را الزام کند یا خیر و اگر جامعه آن را نپذیرفت چه اتفاقی برای این قانون رخ خواهد داد.
آزادی در سایه شورای نگهبان با حضور سروش دباغ و حاج سید جوادی برپا میشود
«شورای نگهبان» موافقان و مخالفان سرسختی در میان صاحبنظران دارد. موافقان، آن را یکی از ارکان اسلامیت نظام میدانند، چرا که معتقند این نهاد چه از بعد قانون گذاری و چه از بعد انتخاب مجریان قانون معیارهای دینی را به میان میآورد. اما مخالفان به شدت این را انکار میکنند و معتقند این نهاد هم جمهوریت حکومت اسلامی را تخریب کرده و هم مفاسدی همچون ریاکاری را در بعد اسلامیت حکومت وارد کرده است.
سروش دباغ همانند پدرش، دکتر عبدالکریم سروش ابتدا در دانشگاه تهران دکتری داروسازیش را گرفت. پس از آن به صورت جدیتر فلسفه را دنبال کرد و نزد پدرشان بسیاری از علوم فلسفی را آموخت.وی در سال ۱۳۸۱ به انگلستان رفت تا در دانشگاه واریک در رشته فلسفه تحلیلی مشغول به تحصیل شود. دباغ پس از دریافت دکتری فلسفه تحلیلی به ایران بازگشت و به عضویت هیئت علمی انجمن فلسفه و حکمت ایران درآمد و علاوه بر آن، در دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه مفید و… به تدریس پرداخت. وی بیش از ۱۰ عنوان کتاب تألیفی دارند که بیشتر آنها در حوزه فلسفه تحلیلی به نگارش درآمده است. وی اکنون به عنوان پژوهشگر دپارتمان مطالعات دینی دانشگاه تورنتو کانادا مشغول به فعالیت و تحقیق است.
سیدفرید حاج سیدجوادی متولد ۱۳۵۴ در تهران است. در سال ۱۳۷۶ در مقطع کارشناسی در رشته فیزیک از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد. پس از آن تحصیلات حوزوی خود را در قم آغاز کرد و در سال ۱۳۸۳ درس خارج فقه و اصول خود را نزد علمای قم آغاز کرده و همزمان به تدریس فقه و اصول پرداخت. از جمله مقالات او میتوان به «از حکومت اسلامی تا فقه نظام»، «عدالت یا شریعت» و «تجلی مردم سالاری دینی» اشاره کرد.
در این درس-گفتگو چه میگذرد؟
شورای نگهبان نهادی است که در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی سه وظیفه اساسی و مهم دارد؛ «نظارت بر قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی»، «نظارت بر حُسن اجرای انتخابات» و «احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات.» این نهاد موافقان و مخالفان سرسختی در میان صاحبنظران دارد. موافقان، یکی از ارکان اسلامیت نظام را وجود شورای نگهبان میدانند چرا که معتقند این نهاد چه از بعد قانون گذاری و چه از بعد انتخاب مجریان قانون معیارهای دینی را به میان میآورد. اما مخالفان به شدت این را انکار میکنند و معتقند این نهاد هم جمهوریت حکومت اسلامی را تخریب کرده و هم مفاسدی همچون ریاکاری را در بعد اسلامیت حکومت وارد کرده است.
در این درسگفتوگوی مدرسه آزادفکری، فلسفه وجودی شورای نگهبان و نسبتش با آزادی مورد بحث و گفت و گو قرار میگیرد. در واقع پرسش این درس-گفتگو به صورت مشخص این است که آیا محدود کردن آزادیهای سیاسی (یعنی آزادی قانون گذاری و انتخاب مسئولین) توسط شورای نگهبان اولاً ادله کافی دینی دارد یا خیر و ثانیاً در عمل این محدودیت چه نتایجی در بر داشته است. دکتر سروش دباغ به طور کلی خواستار جدایی دین از حکومت است. وی معتقد است: «مبنا قرار دادن احکام فقهیِ متعلّق به قرون و اعصار پیشین و تعصّب و جمود بر این احکام به تباهیها و فجایع انجامیده و جامعهای مشحون از فقر، تبعیض و فساد به دنبال آورده است» و در مقابل حجت الاسلام سیدجوادی از کسانی است که از ضرورت وجودی نهادی با وظایف شورای نگهبان به عنوان یک رکن اسلامیت نظام دفاع میکند.
مناظره دیگر بین بیژن عبدالکریمی و علیرضا شجاعی زند درباره امنیت و آزادی برگزار میشود
آزادی بدون برخورداری از امنیت ممکن نیست و امنیت شرط آزادی است؛ و از طرف دیگر، آزادی لازمه برقراری امنیت پایدار است و بدون آن امنیت دوام و حتی مطلوبیت ندارد. پرسش اصلی بر سر «بحران». و «نگرش امنیتی» به مسائل مختلف است. به این معنا که در تحلیل و فهم کلیه مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی علمی-فرهنگی، مفاهیم و تعابیر امنیتی نقش پیدا میکنند و فهم ما در چهارچوب این مفاهیم رقم میخورد که این خود موجب بسط قلمرو بحران و در نتیجه امنیتی شدن ساحتهای مختلف جامعه است.
بیژن عبدالکریمی (متولد ۱۳۴۲) دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی است. او دارای درجه دکتری فلسفه از دانشگاه اسلامی علیگر هند است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه فلسفه هایدگر، فلسفههای اگزیستانس، فلسفه سیاسی و پستمدرنیسم است. عبدالکریمی از منتقدان جدیِ نگاه سیاسی به مقوله فرهنگ، علوم انسانی اسلامی و اسلامیسازی دانشگاهها است و معتقد است باید رویکرد اونتولوژیک جایگزین رویکردهای تئولوژیک (کلامی-الهیاتی) و ایدئولوژیک شود. او بر بازخوانی سنت فکری متفکرانی همچون علی شریعتی و احمد فردید تأکید میکند و رویکرد صاحبنظرانی چون عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان و محمد مجتهد شبستری نسبت به متون مقدس را مورد نقد قرار دادهاست. او معتقد به امتناع تفکر در ایران به دلیل غلبه تفکر تئولوژیک است. از جمله آثار او میتوان به: «پایان تئولوژی (دوجلدی)»، «شریعتی و سیاستزدگی»، «رهاییبخشی یا سلطه: نقدی بر نظام آموزش و پرورش ایران» و «شریعتی و تفکر آینده ما» اشاره کرد.
علیرضا شجاعیزند در سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته راه و ساختمان در هنرستان صنعتی تهران گذراند. در سال ۱۳۶۴ از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی فوقدیپلم راه و ساختمان گرفت و در سال ۱۳۷۲ کارشناسی علوماجتماعی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد. مقطع کارشناسیارشد جامعهشناسی را در سال ۱۳۷۵ در دانشگاه تهران گذراند و در سال ۱۳۸۰ موفق به اخذ دکتری جامعهشناسی از دانشگاه اصفهان شد. وی هماکنون استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس است. از جمله تالیفات وی میتوان به «دین در زمانه و زمینه مدرن»، «نقش دین در توسعه» و «تکاپوهای دین سیاسی» اشاره کرد.
در این درس-گفتگو چه میگذرد؟
امنیت و آزادی همواره به عنوان دو اصل اساسی و لازمه تحقق جامعه سیاسی مطرح میشوند. از جهت پذیرش کلی این دو اصل، تفاوتی میان نظریات و آرا گوناگون در حوزه سیاست وجود ندارد. حتی از جهت تقدم و تأخر نیز اغلب پذیرفته میشود که آزادی بدون برخورداری از امنیت ممکن نیست و امنیت شرط آزادی است؛ و از طرف دیگر، آزادی لازمه برقراری امنیت پایدار است و بدون آن امنیت دوام و حتی مطلوبیت ندارد؛ پس میان امنیت و آزادی رابطهای دوسویه برقرار است. بنابراین، مسئله بر سر حدود و نسبت این دو عنصر است.
پرسشی که در اینجا و در نسبت با وضعیت ما ظهور میکند، فهم ما از مقوله بحران و امنیت و گفتمانی است که مفهوم بحران و مفاهیم امنیتی در آن محوریت مییابد. به این معنا که در تحلیل و فهم کلیه مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی علمی-فرهنگی، مفاهیم و تعابیر امنیتی نقش پیدا میکنند و فهم ما در چهارچوب این مفاهیم رقم میخورد که این خود موجب بسط قلمرو بحران و در نتیجه امنیتی شدن ساحتهای مختلف جامعه است.
این برنامهها از ۲۶ بهمن ماه در خیابن انقلاب، دانشگاه تهران برپا میشود و امکان شرکت مجازی (آنلاین) هم وجود دارد.
علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت مدرسه آزاد فکری مراجعه کنند.
نظر شما