نویسندگان و مولفان بسیاری به ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) پرداختهاند، به نظرتان بُعدی از شخصیت ایشان وجود دارد که مورد غفلت یا کم توجهی قرار گرفته باشد؟
شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) ابعاد متنوعی دارد که برخی از آنها همواره مورد توجه جامعه علمی ما بوده است و حجم عظیمی از آثار تولید شده نیز بر محور همین ابعاد سامان پذیرفته است، با این حال به نظر میرسد شخصیت قرآنی و تفسیری حضرت مورد توجه جدی قرار نگرفته است و شایسته است نویسندگان و محققان به شخصیت قرآنی و تفسیری ایشان اهتمام ویژه داشته باشند.
برای شناخت قرآنی حضرت زهرا (س) از چه زاویه ای باید به آن پرداخته شود؟
نویسندگاه و محققان لازم است برای شناخت قرآنی حضرت فاطمه (س) سه مسیر را بپیمایند و بر اساس آنها به مهندسی الگوی زن مسلمان روی آورند.
میتوانید به این مسیرها اشاره بفرمایید؟
مسیر اول نگاه قرآن به فاطمه (س) است. آیات فراوانی به استناد روایات به شخصیت معنوی، نَسبی و اجتماعی و سیاسی حضرت فاطمه زهرا (س) مربوط است. توجه به این آیات میتوان دریایی گسترده از آموزههای حیات بخش درباره این بانوی دوسرا در اختیار مسلمانان بگذارد.
مثلا کدام آیات؟
مانند آیه مباهله که به مسائل مختلفی همچون نقش ایشان در فعالیتهای تبلیغی پیامبر اشاره دارد. یا نزول آیات سوره دهر و اعطای لقب «ابرار» به وی به سبب نقش حضرت فاطمه (س) در فعالیتهای انسانی و اجتماعی مانند اطعام فقیر، اسیر و یتیم.
از مسیرهایی میگفتید که نویسندگان لازم است بر اساس آنها به مهندسی الگوی زن مسلمان روی آورند. مسیر بعدی چه میتواند باشد؟
مسیر دوم قرآن از نگاه فاطمه (س) است. در این حوزه لازم است پژوهشگران به دو مسئله بسیار مهم توجه کنند. اول علم الهی حضرت و نکته دوم عصمت کبری که ایشان از آن برخوردارند. به این معنا که ایشان با توجه به عصمت عقل و نفس، از شبهات علمی و شهوات عملی مبراست.
هیمن ظرفیت موجب شده است به عنوان بانویی مطهره وقتی بر آستان قرآن مینشیند، مجاز به درک معتبر و صحیح محتوای قرآن شود و از باب «لا یمسه الا المطهرون» فهم معصومانه از قرآن داشته باشد.
این فهم معصومانه چه کمکی به ما میتواند داشته باشد؟
فهم معصومانه موجب میشود حضرت زهرا (س) معلمی بیخطا در قرآن برای مسلمانان باشد. این نقش خود ابعاد مختلفی دارد که قسمتی از آن را در مورد «فلسفه احکام و دستورهای قرآن» میتوانیم از ایشان شاهد باشیم. روشن است که آگاهی از فلسفه و دلیلی وچرایی دستورهای خداوند نقش مهمی در اقناع بشر و اطمینان قلبی او به سودمندی این دستورها دارد.
حضرت فاطمه با علم الهی و فهمی به دور از شبهات و شهوات، وقتی بر آستان قرآن قرار میگیرد راز و رمز و علت این دستورهای الهی را میفهمد. وقتی او این آموزهها را در اختیار جامعه خود قرا میدهد در حقیقت بخشی از نقش تعلمی خود را ادا کرده است.
برای روشن شدن مساله میتوانید مثالی در این رابطه بزنید؟
برای مثال حضرت در خطبه فدکیه فلسفه 20 دستور و حکم قرآن را تبیین میفرماید که به برخی از آنها اشاره میکنم. حضرت زهرا (س) میفرمایند که خداوند ایمان را سبب زدودن زنگار شرک از دلهایتان قرار داد، نماز را موجب دورى شما از خودپرستى، زکات را دستمایه بىآلایشى نفس و افزایش روزى بىدریغ، روزه را عامل تثبیت دوستى و اخلاص، حج را وسیله تقویت دین، عدالت را مایه پیوند قلوب، جهاد را وسیله عزّت شما و خوارى و ذلّت کفار و منافقین، شکیبایى و صبر را موجبى براى جلب پاداش، امر به معروف ونهی از منکر را براى مصلحت مردم، نیکى به پدر و مادر را موجب پیشگیرى از خشم الهى، صله رحم را باعث افزایش جمعیت و قصاص را سبب بقاى زندگانى قرار داده است.
برای بسط مساله اندکی در مورد موضوع آخر توضیح بفرمایید.
وقتی به فلسفه قصاص توجه میکنیم، میبینیم که شخصیت حضرت فاطمه (س) تنها منحصر در ابعاد معنوی و احیاناً فردی نیست. از اول انقلاب گروههایی قصاص را نوعی خشونت مذموم و ضدانسانی معرفی کردهاند و از نظریات غربی و... برای بازتولید فرهنگ محجور گذاشتن قصاص سود برده اند. حضرت فاطمه (س) در مورد فلسفه احکام و دستورهای مربوط به قصاص با عبارت «وَالْقِصاصَ حِصْناً لِلدِّماءِ» نشان میدهد که راز صدور این دستور قرآنی حفظ خونهای مردم است. اگر جامعه نخبگانی ما بهدرستی روی همین اشارات و تبیینهای آسمانی و معصومانه حضرت کار میکرد و آن را بهعنوان «مرجع علمی» خود دست کم در کنار دیگر مراجعی که علمی میداند، قرار میداد، هرگز به گزاره «قصاص غیر انسانی است» به عنوان یک دستاورد علمی نمیرسید.
بهنوعی میتوانیم اینطور نتیجه بگیرم که حضرت صدیقه (س) قرآن را به عرصه حیات کشانده است؟
دقیقا همینطور است. این مسئله به کاربست قرآن در حیات اجتماعی و سیاسی و اعتقادی مربوط است و نشان میدهد که حضرت قرآن را به عرصه حیات کشانده و مسائل جامعه خود را به قرآن عرضه میکند و پاسخ میگیرد و الگویی از نحوه استفاده از قرآن را به جامعه نشان میدهد. با این مبناست که مسیری که وی با اتکای به قرآن در سیاست و مسائل اجتماعی طی میکند برای مسلمانان پیمودنی باشد و مورد اعتماد و دارای اعتبار و در نهایت حجت شود.
امروزه متاسفانه برخی نگاهها به قرآن بیشتر زینت المجلسی شده و با توجه به سخنان شما کارکردهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن به حاشیه رفته است. شما اینطور فکر میکنید؟
اجازه بدهید رویکرد متفادت حضرت را نسبت به قرآن با مثال دیگری تبیین کنم. حضرت زهرا (س) در مسئله فدک وقتی با این ادعا روبرو میشود که پیامبران ارث نمیگذارند؛ سراغ قرآن میرود و با بیان اینکه «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» (نمل، 16) و «يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» (مریم، 6) نشان میدهد که راه مبارزه با انحرافات اعتقادی وسیاسی نیز مرجع قرار دادن قرآن کریم است. البته حتی درآسیب شناسی رفتار ضد قرآنی مخاطبانش نیز از قرآن استفاده کرد و زمانی که استنادات قرآنی را نپذیرفتند، خطاب به آنان فرمود: ای مردمی که به سوی باطل میشتابید، و کار زشت و بیهوده را نادیده میگیرید آیا به قرآن نگاه نمیکیند که میفرماید «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» (محمد، 24).
این نوع خطاب نشان میدهد که حضرت حتی در شناساندن مشکل مردم و منشا خطای آنان نیز به کمک قران مسئله قفل بر قلب را مطرح میکند که در فرهنگ قرآنی دارای معنای خاص خود است. در مجموع به نظر میرسد ضروت دارد رویکردی نو در شناخت شخصیت حضرت فاطمه (س) مورد توجه ما و پژوهشگران و جامعه قرآنی باشد تا بتوانیم در معرفی این بانوی ارجمند و رساندن ایشان به مرجعیت علمی و عملی عموم مردم و نخبگان جامعه علمی قدمی موثر برداریم.
نظر شما