به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین نکوداشت امیلیا نرسیسیانس به همت گروه علوم اجتماعی خانه اندیشمندان علوم انسانی در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. مهدی اصل زعیم اجرای این مراسم را برعهده داشت.
در ابتدا، لیلا اردبیلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی، بیان کرد: خوشا به حال کسانی که در طول علم ورزیهایشان در عرصهای چنان فعالیت میکنند که نامشان یادآور یک حوزه خاص است. خانم دکتر نرسیسیانس کسی است که در سالهای فعالیت دانشگاهی، شاهد بودیم که چگونه متمرکز بر فهم فرهنگ از رهگذر زبان بود. وقتی به تاریخ علم انسانشناسی نگاه میکنیم، میبینیم که اندیشمندان این حوزه عمیقاً به زبان توجه داشتهاند. در علوم اجتماعی بعضاً ما زبان را به عنوان یک پکیج باز نشده در نظر میگیریم. کلاسهای درس خانم دکتر همواره یکی از کاربردیترین کلاسها برای دانشجویان بود.
در ادامه، آندرانیک سمونیان، مترجم زبان ارمنی، بیان کرد: این اقبال را داشتهام که در چند همایش بینالمللی کنار خانم دکتر باشم. در جامعه ارمنی، هر وقت کاری پیش آمده است یا دعوتی از استاد کردهاند، با کمال میل پذیرا بوده و گزارش کاملی از آخرین دستاوردهایی که در حوزه آموزشی میتواند کمک کند، ارائه کرده است. از او به خاطر روح بزرگ و شخصیت متعالیاش تشکر می کنم و از برگزارکنندگان این مراسم نیز سپاسگزارم.
سپس ناصر فکوهی، استاد پیشکسوت دانشگاه تهران، طی یک پیام ویدیویی، ابراز داشت: دوست داشتم به صورت حضوری در این مراسم حضور داشته باشم اما متاسفانه میسر نشد. زمانی که وارد دانشگاه تهران شدم، خانم دکتر نرسیسیانس در گروه انسانشناسی بود و از همان ابتدا جزء دوستانی بود که بیشترین کمک را به من کرد که در گروه و دانشکده پیش بروم و از هیچ کمکی دریغ نکرد. او با مهربانی، آرامش و متان برخورد می کرد. از طریق خانواده وی با جامعه ارمنی ایران آشنایی بیشتری پیدا کردم. در مدتی که مدیر گروه بود، با خونسردی و مهربانی گروه را از وضعیتی که داشت، گذار داد. این نکوداشت به راستی که شایسته او است.
در ادامه، زهره انواری، استاد دانشگاه تهران، بیان کرد: من از نگاه یک شاگرد اینجا سخن خواهم گفت. خانم دکتر برای ما دخترانی که در دانشکده درس میخواندیم، مسیری را باز کرد. هم چنین او در مسیر هیئت علمی شدن من خیلی تاثیرگذار بود. مردم شناسی یعنی در میدان با انسانها زندگی کنی. او بیش تر از استادی، برای دانشجویانش مادری کرده است. شخصیتهایی مثل خانم دکتر به من دانشجوی دختر ثابت کرد که هم می شود معلم خوبی بود و هم مادری خوب.
سپس مهرداد عربستانی، استاد دانشگاه تهران، بیان داشت: من سال ۷۶ اولین بار با نرسیسیانس آشنا شدم، هنگامی که به عنوان دانشجوی ارشد وارد دانشگاه شده بودم. آن موقع فضای دانشگاه خیلی فرق میکرد. وقتی سر کلاس رفتیم، با یک استاد متفاوت مواجه شدیم. وقتی سوالی مطرح میشد، استاد به دانشجو خیره و سراپا گوش میشد. ما علاوه بر درسی که با او داشتیم، یکی از مهارتهای مهم یعنی گوش سپردن را هم یاد میگرفتیم. او در زمانی هم که مدیر گروه بود، گروه بهترین وضعیت را داشت. همچنین وی به عنوان یک زبان شناس انسان شناس، جزء اولین کسانی بود که مسئله دوزبانگی را مطرح کرد. اولین بار او ما را با اینترنت آشنا کرد.
در ادامه، جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی، بیان کرد: در علوم اجتماعی موقعیت زنان در اقلیت است اما در انسانشناسی اتفاق دیگری می افتد و حضور زنان را میبینیم. در ایران هم این اتفاق رخ می دهد و به تدریج حضور زنان را داریم. الان در انجمن انسانشناسی، فعالترین کارگروه، کارگروههای زنان است. آدمها وقتی میخواهند به دیگری بپردازند، یک توانایی از شنیدن و همدلی میخواهند که انگار این هنر در زنان بیشتر است. حضور موفق و ماندگار خانم دکتر نشان میدهد این رشته چه آینده خوبی دارد. حضور افراد شایستهای چون او مایه آبرو و فخر این رشته است. برای من مایه خرسندی است که جزء رشته ای هستم که خانم دکتر از بزرگان آن است.
روبرت صافاریان، مدرس و تحلیلگر فیلم، اظهار داشت: بالای ۵۰ سال است که نرسیسیانس را میشناسم. سخنرانان قبلی همه روی مهربانی وی تاکید کردند. او مسئله دوزبانگی را مطرح کرد. دو زبانگی در گفتمان ناسیونالیستی یک خطر تلقی میشود، به این معنی که همه نگرانیم که آشنایی با زبان دوم ممکن است باعث فراموشی زبان مادری مان شود و به دیدگاه تنگ نظرانه منجر میشود. دو زبانگی یک چیز مخصوص ارمنیها نیست و اکثر ایرانیها دو زبانه هستند. از نظر استاد، دو زبانگی یک خطر نیست بلکه یک فرصت است.
سپس روحالله نصرتی، معاون فرهنگی دانشگاه تهران، ابراز داشت: ۲۷ سال است که خانم دکتر را از دوره کارشناسی میشناسم. آن موقع ارتباط و تعامل با استادان کار سختی بود اما در همان زمان ها دانشجویان دانشجویان ارتباط بسیار گرم و صمیمی با خانم دکتر داشتند. او انسان شناسی را زیست کرده است. وی همیشه میگفت که من از دانشجویان خودم یاد میگیرم. او یک سری ویژگیهای خاص داشت. وی یک معلم و استاد به تمام معنا بود. به نظرات دانشجویان بها میداد. همسر وی نیز یک استاد برجسته و افتخار دانشگاه تهران بود. وی بنیانگذار علم روباتیک در دانشگاه تهران بود. از خانم دکتر تقاضا میکنم که تجربه زیسته خود از دانشگاه را بنویسد.
در پایان، امیلیا نرسیسیانس، اظهار داشت: احساس فعلیام سرشار از شادی و خرسندی است و این لحظات پرشور را مدیون برگزارکنندگان این مراسم هستم و از آنان قدردانی می کنم. عزیزانی که به این مراسم آمده اند، همگی من بر من گذاشته اند و از آنان تشکر میکنم. دانشگاه مکانی است برای تحقق آمال، نه فقط برای اساتید بلکه برای دانشجویان نیز چنین است. دانشگاه مکانی است برای تامین دوستیها بین اساتید، بین دانشجویان و بین اساتید و دانشجویان. در اینجا لازم می دانم از همسر و همراه زندگیم نیز یاد کنم.
نظر شما