پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
انقلابی برای نسل‌های آینده

ژرژ لوفور: انقلاب فرانسه فرازی است در روند برآمدن تام و تمام بورژوازی، اما در کنار سایر رویدادها و پدیده ها، این انقلاب همچنان شگفت‌انگیزترین رویداد باقی مانده است. این اهمیت تنها به خاطر تراژیک بودن رویدادها نیست؛ این انقلاب برای نسل‌های آینده نیز بذرهای ستیز و کشمکش را بجا نهاد.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): هشتصد و پنجاه و هشتمین شب از سلسله شب‌های بخارا، به انقلاب فرانسه و سرچشمه‌های آن اختصاص داشت. این مراسم عصر روز دوشنبه ۱۲ خردادماه در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان برگزار شد. مناسبت این شب، انتشار ترجمه کتاب کلاسیک و مفصل سه جلدی «انقلاب فرانسه» نوشته ژرژ لوفور مورخ برجسته فرانسوی توسط نشر صدای معاصر بود. این کتاب را عبدالعلی براتی، مترجم و پژوهشگر به فارسی برگردانده است. انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ و سال‌های پس از آن، یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ بشریت قلمداد می‌شود به گونه‌ای که بسیاری تاریخ بشریت را به دو دوره قبل و بعد از آن تقسیم می‌کنند. این انقلاب به یک معنا نشانه تفوق نظم نو و جهان مدرن بر رژیم پیشین و دنیای کهن است. بدون ذره‌ای اغراق تا کنون درباره انقلاب فرانسه هزاران هزار کتاب و مقاله و گفتار و نوشتار و فیلم و اثر هنری پدید آمده است. در این میان کتاب ژرژ لوفور یکی از آثار برجسته‌ای است که صد و پنجاه سال پس از این اثر و توسط مورخی نوشته شده که عمری را صرف تحقیق و پژوهش درباره انقلاب فرانسه، خاستگاه‎ها و پیامدهای آن کرد و سالها صاحب کرسی انقلاب فرانسه در دانشگاه سوربن بود. ترجمه و انتشار این اثر کلاسیک در فارسی بهانه‎ای شد تا ضمن رونمایی از این کتاب، درباره انقلاب فرانسه و جنبه‎های گوناگون آن بحث در گیرد. در شب بخارا، غیر از عبدالعلی براتی، مترجم و علی دهباشی، مدیر مسئول و سردبیر بخارا، فواد نظیری نویسنده و شاعر و محسن آزموده، روزنامه‌نگار نیز صحبت کردند. همچنین در این نشست مستندی کوتاه ساخته دختر آقای براتی درباره انقلاب فرانسه به نمایش گذاشته شد.

انقلابی برای نسل‌های آینده

جذاب همچون رمان

در ابتدای این جلسه علی دهباشی، مدیر مسئول و سردبیر بخارا با اشاره به اینکه این شب به مناسبت انتشار کتاب سه جلدی انقلاب فرانسه نوشته ژرژ لوفور با ترجمه عبدالعلی براتی از سوی انتشارات صدای معاصر برگزار شده، گفت: در این یک ماه و نیمی که این کتاب را می‌خواندم، گویی به مطالعه یک رمان مشغول بودم، زیرا رمان این تاثیر را بر انسان می‌گذارد که آدم با قهرمان‌های آن احساس همدلی می‌کند. این کتاب با آنکه تاریخی است، اما بسیار اثرگذار است. گیرایی و جذابیت این اثر چنان است که در این مدت نتوانستم کتاب دیگری بخوانم. بیش از هزاران کتاب و مقاله راجع به انقلاب فرانسه نوشته شده است. راجع به هیچ انقلابی مثل انقلاب روسیه، انقلاب چین و انقلاب کوبا، این اندازه کتاب نوشته نشده است. انقلاب فرانسه مادر انقلاب‌هاست و تاثیر زیادی روی سایر انقلاب‌ها گذاشت. وقتی به مناسبت دویستمین سالگرد انقلاب فرانسه یونسکو یک شماره از نشریه پیام نو را منتشر کرد، به تاثیر انقلاب فرانسه بر آمریکایی‌ها اشاره کرد. به هر حال انقلاب فرانسه همچنان زنده است و هنوز فرانسوی‌ها درگیر آن هستند. تظاهرات یک ساله نارنجی‌ها نشان می‌داد که فرانسوی‌ها هنوز خانه نرفتند، هنوز در خیابان هستند و پای کار هستند و دولت را مستاصل کردند. در هر حال انقلاب فرانسه در نسبت با انقلابهای دیگر بسیار تاثیرگذار بوده، به خصوص روی ادبیات. بزرگترین رمانها در عصر ما از انقلاب فرانسه متاثر بودند. بخشی از آنها به فارسی ترجمه شده. در ایران هم از زمان قاجار کتابهایی راجع به انقلاب فرانسه ترجمه شده و این تا زمان ما ادامه داشته. من آن کتابها را دیده‌ام که بسیار آگاهی‌دهنده هستند. اما این کتاب توسط کسی نوشته که کرسی انقلاب فرانسه را در دانشگاه سوربن در اختیار داشته است.

انقلابی برای نسل‌های آینده

وی در بخش پایانی سخن خود به دقت ترجمه و بی‌غلط بودن کتاب اشاره کرد و گفت: آقای محمدی مدیر انتشارات صدای معاصر بیش از نیم قرن است که درگیر نشر است و از نوجوانی به همراه عموی‌شان مرحوم زنده یاد آقای ولی محمدی مشغول کار نشر هستند که در انتشارات شبگیر مشغول به کار بودند و در جریانات انقلاب در میدان هفت تیر مصدوم شدند و به شهادت رسیدند. آقای محمدی سال‌ها سرویراستار موسسه امیرکبیر بودند و در انتشارات‌های مختلف حضور داشتند. صدای معاصر هم در سال‌های اخیر آثار ارزشمندی هم در حوزه ادبیات فارسی و هم در سایر حوزه‌ها منتشر کرده است. حافظ شیرین سخن، نوشته دکتر محمد معین برای اولین بار توسط انتشارات معین منتشر شد.

در ادامه متن سخنان سه سخنران این شب را می‌خوانید.

***

انقلابی برای نسل‌های آینده

عبدالعلی براتی: رویداد عظیم انقلاب کبیر فرانسه

این گفتار برای مدت زمان محدود ۲۰ دقیقه‌ای در «شب انقلاب فرانسه و سرچشمه‌ها» (۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۴) از سلسله شب‌های بخارا تنظیم شده و بی‌تردید این چند سطر به هیچ وجه بیانگر تمامی ابعاد این رویداد عظیم یعنی انقلاب کبیر فرانسه نیستند و مترجم خواهشمند است که دوستان مشتاق، این مجموعه سه جلدی را با حوصله مطالعه بفرمایند تا نگرش همه جانبه‌تری را نسبت به کنش و واکنش‌های اجتماعی -سیاسی و تاثیرات متقابل پدیده‌ها بر یکدیگر پیدا کنند.

با سپاس از شما دوستان مشتاق برای حضورارزشمندتان و تشکر از جناب علی دهباشی مدیر توانمند مجله‌های بخارا و سمرقند و مبتکر شب‌های بخارا برای سالها تلاش مستمر و موثر جهت ارتقای فرهنگ و هنر ایران زمین. و سپاس از مدیریت خانه هنرمندان ایران و تشکر از انتشارات صدای معاصر به مدیریت جناب محسن محمدی برای نشر این مجموعه سه جلدی.

راهنمایی‌های ارزشمند دوستان عزیزم جنابان خشایار دیهیمی و فواد نظیری را ارج می‌نهم و ممنون ایشان هستم. از زحمات همسرم فرشته روزبه که در تمام مراحل تایپ، نسخه‌خوانی و تنظیم پانوشت‌ها و خوش‌خوانی متن یاریم کرد بی‌نهایت سپاسگزارم. از تلاش دختر عزیزم برای تهیه فیلم کوتاه انقلاب فرانسه برای شب‌های بخارا سپاسگزارم. از بردباری و دقت خانم علوی حروفنگار زحمتکش انتشارت صدای معاصر کمال تشکر را دارم. از دوست ارجمندم جناب دکتر حمیدرضا نجفی و مجتبی لطیفی که در تهیه تصاویرکتاب‌ها یاری فرمودند بسیار ممنونم. یاد دوست عزیزم زنده یاد فرزاد کیانی مدیر نشر نسیم دانش را گرامی می‌دارم که همواره حامی و مشوق من بوده است.

درباره مولف

ژرژ لوفور به هنگام مرگ در اوت ۱۹۵۹ در سن ۸۶ سالگی، بزرگترین صاحب نظرانقلاب فرانسه شناخته شده بود. پس از دوره تدریس متوسطه در مقام استاد دانشگاه توانست خود را به جایگاه رفیع افرادی مانند آلفونس اولار و آلبر ماتیه ارتقاء دهد و همتراز تاریخ‌پژوهان بزرگ جهان قرار گیرد.

در سال ۱۹۳۷ موفق به کسب ریاست کرسی تاریخ انقلاب فرانسه در دانشگاه سوربن شد. پس از اتمام کار پژوهشی درباره ناپلئون، او دوره بین ۱۷۹۴ تا ۱۷۹۹ را مورد مطالعه قرار داد. بخت با این آثار یار نبود زیرا در سال‌های آغازین جنگ دوم جهانی انتشار یافتند و از طرف رژیم ویشی و در زمان اشغال فرانسه از سوی ارتش نازی همه جمع‌آوری شدند و فقط چند نسخه‌ای از آنها باقی ماند.

انقلابی برای نسل‌های آینده

زمینه های انقلاب

انقلاب فرایندی است که در آن تحولات عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رخ می‌دهد. یکی از انقلاب‌های مهم که نه‌تنها بر کشور فرانسه، بلکه بر سراسر اروپا تأثیر داشت، انقلاب کبیر فرانسه است. افکار عمومی بعد از انقلاب فرانسه، دگرگون شد. بنابراین مطالعه درباره این انقلاب بزرگ، می‌تواند همه را نسبت به امور سیاسی و تاریخی آگاه‌تر کند.

علل دراز مدت و کوتاه مدت انقلاب فرانسه

معمولاً این دو دلایل توامان کار می‌کنند و یکی بدون دیگری رخ نمی‌دهد.

رویدادهایی که منجر به بروز واقعه‌ای مهم می‌شوند به هردو مقوله دراز مدت و کوتاه مدت نیازمند است.

علل دراز مدت در انقلاب فرانسه

-استبداد و حکمرانی مطلقه

-نظام غیر عادلانه اجتماعی-سیاسی (رژیم کهن)

- محصول کشاورزی بد که موجب ناتوانی دهقانان در پرداخت مالیات می‌شد

- تاثیر آموزه‌های فیلوزوف‌های عصر روشنگری

- نظام مرکانتلیستی که تجارت را محدود می‌کرد.

- تاثیر سایر انقلاب های پیروزمند انگلستان (۱۶۸۸-۱۶۸۹) و آمریکا (۱۷۷۵-۱۷۸۳)

علل کوتاه مدت

ورشکستگی: کسر بودجه، پیشنهاد وزرای مالیه (تورنگو، نکر و کالون) برای ایجاد تغییرات و رد این تقاضاها از سوی پادشاه، مجلس سرشناسان لایحه مالیات‌بندی به اشراف در سال ۱۷۸۷ را رد کرد.

وحشت بزرگ: اسف‌بارترین خشکسالی، وحشت دهقانان از اشراف که در مجلس خواهان امتیاز بیشتر شوند، حمله به اشراف در سال ۱۷۸۹ در سراسر کشور ادامه یافت.

مجلس طبقات عامه (اتاژنرو): فراخوان لویی شانزدهم برای نشست مجلس رسیدن به راه حلی برای گذر از ورشکستگی، این نشست از سال ۱۶۱۴ تشکیل نشده بود، این نشست سرآغاز حذف پادشاهی و برقرار نظام اجتماعی-سیاسی نوینی منجر شد.

انقلابی برای نسل‌های آینده

‌سقوط باستیل در ۱۴ ژوئیه ،۱۷۸۹ به یک دهه تحول اجتماعی و سیاسی منجر شد. انقلاب فرانسه یکی از پیشتازترین، هیجان‌انگیزترین و وحشت‌آورترین دوره‌های تاریخ اروپا بود. بسیاری از ایده‌های ما در مورد سیاست و دموکراسی در دوران این انقلاب شکل گرفته است: تنشهای بین جناح چپ و راست، ایدئولوژیهایی مانند لیبرالیسم و سوسیالیسم و ایده حقوق بشر. در سال ۱۷۸۹ فرانسه کشوری عمدتاً «نابرابر» بود. سه رسته عمده در کشور حضور داشتند: «اصحاب کلیسا» رسته اول و اشراف «رسته دوم» بودند. اکثریت قریب به اتفاق جامعه فرانسه بخشی از «رسته سوم» یا طبقه سومی‌ها بودند. این شامل میلیونها دهقان بود که در روستاهای کوچک کار می‌کردند و پیشه‌وران و صنعتگرانی که در کارگاه‌های شهرها مشغول به کار بودند. حقوقدانان و بازرگانان ثروتمند و تحصیلکرده‌ای هم بودند که اشتراکات بیشتری با اشراف داشتند تا با اعضای فقیرترطبقه سومی‌ها. دو رسته نخست از مالیات معاف بودند و نفوذ زیادی بر سیاست فرانسه داشتند. در سال ۱۷۸۹ پادشاه نمایندگان طبقات عامه را فراخواند تا بر سر برنامه اصلاحات و افزایش مالیات‌ها به توافق برسند. نمایندگان طبقه سومی‌ها از ترس اینکه مبادا دو رسته نخست با هم متحد شوند و ایشان کنارزده شوند، مجلس خود را به نام مجلس ملی راه‌اندازی کردند و همین سرآغاز انقلاب فرانسه شد. تنش‌های اجتماعی و نابرابری نقش اساسی در این امر داشت. گروه‌های بسیار متنوعی از فقیرترین دهقانان گرفته تا بازرگانان ثروتمند به عنوان قربانیان ظلم و ستم در کنار هم قرار گرفتند.

تواناترین گروهی که توانست ارزش‌هایش را به حاکمیت تحمیل کند، بورژوازی بود، طبقه‌ای که لوفور باور دارد روز به روز بر ثروت و بالطبع قدرتش می‌افزود و ناخرسند از تلاش‌های اشرافیت بود که مانع رشد و پیشرفت آن می‌شد. اما بورژوازی فقط به برکت انقلاب فراگیر مردمی بود که توانست به پیروزی برسد. آن رویداد حاصل کار جمعی مردم شهری و روستایی بود. به یمن خیزش‌های سیاسی آن سال، قدرت استبداد به گونه‌ای فاحش کاهش یافت و ایده‌های نوین حاکمیت اینکه مردم منشأ و بنیان قدرت سیاسی اند شکوفا شد. انقلاب همچنین فئودالیسم قرون وسطایی را طی فرامین ماه اوت محو و نابود کرد. نمایندگان اشرافیت در مجلس ملی از ترس قیام دهقانی، به محو بسیاری از عناوین و امتیازهایشان رأی دادند.

زمانی که نیروی توده‌های مردم به عرصه کارزار وارد شد، رژیم کهن یکباره فروپاشید. اشرافیت نه تنها امتیازات خود بلکه بخشی از ثروت و در نتیجه اقتدار اجتماعی خود را نیز از دست داد.

از آنجا که حضور سه رسته یا سه گروه اجتماعی در انقلاب فرانسه نقشی تعیین کننده داشته است، در اینجا به اختصار ویژگی این سه گروه را ذکر می کنم:

- اصحاب کلیسا: کلیسای مستقر حق انحصاری برگزاری نیایش عامه را دارا بود. حق ثبت موالید، ازدواج و مرگ را دارا بود؛ و هم او بود که امرطلب آمرزش و کمک به نیازمندان و نیز ممیزی تراوشات فکری را در ید قدرت داشت. در کنار نفوذ ناشی از اعمال زور و استفاده از اهرم باور، کلیسا خود مالک زمین بود و عشریه می‌گرفت.

شمار روحانیان در فرانسه حدود ۱۳۰ هزار تن بود.

انقلابی برای نسل‌های آینده

- نجبا و اشراف

نجبای اروپای قاره‌ای دارای تشکیلاتی با شخصیت حقوقی بودند. نام ایشان ثبت می‌شد؛ رهبرانشان مانع از انحراف از رتبه نجیب‌زادگی می‌شدند و از امتیازهای اشرافی دفاع می‌کردند. تیولداری هنوز برقرار بود، و سلسله مراتب بین آنها از رعیت گرفته تا سالارخاوندان انجام می‌شد. محاکم اربابی؛ نظارت روستایی؛ امتیازات افتخاری؛ حقوق انحصاری شامل حق شکار، آسیاب‌داری، استفاده از تنور و چرخشت، حق گرفتن مالیات‌ها و دادن خدمات بی اجر و مزد، سرفداری به ویژه در اروپای مرکزی و شرقی، و سرآخر حق مالکیت ممتاز بر خاک که جمع‌آوری دیون از مستاجران زمین را توجیه می‌کرد.

اقتصاد نوینی که قدرت را با پول همسنگ می کرد، به نجبای فئودال آسیب رسانده بود.

- بورژوازی

بورژوازی نه رسته‌ای مجزا بود و نه دارای شخصیتی حقوقی، اما همین بورژوازی ثروتمندترین و تواناترین بخش از گروه‌بندی اجتماعی بود که در فرانسه به طبقه سومی‌ها مشهور بود. تغییرات اقتصادی در فرانسه قدرت منحصر به فردی به ایشان بخشیده بود؛ قدرتی که در ایتالیا و اسپانیا بسیار کم رنگ‌تر بود و در اروپای مرکزی و شرقی به مراتب کم رمق‌تر. آنها در اساس افرادی بودند از میان پیشه‌وران و دهقانانی که در تجارت به کار گرفته شده بودند؛ برخی با سخت‌کوشی و قناعت به موقعیتُ مرفهی رسیده بودند، اما اکثریت آنها به یمن معاملات نان و آبدارحاصل ازسفته‌بازی سوداگرانه، ثروتی به جیب زده بودند: واسطه و دلال همواره می‌توانست ثروتی به مراتب راحت‌تر و سریعتر از تولیدکننده به دست آورد. ترکیب این طبقه ملغمه ای بود از همه چیز.

- دهقانان

سرفداری هنوز در نواحی اروپای غربی به حیات خود ادامه می داد. رعایای این نواحی به زمین وابسته بودند، به تمامی از حق ارث محروم بودند و مجبور به تحمل سخت ترین قیدوبندها.

بورژوازی، شهرنشینان و نجیب زادگان، صرف نظر از موقعیت جغرافیایی، دهقان را موجودی زمخت و نادان می دانستند که به حکم طبیعت و سنت به دنیا آمده تا در خدمت طبقات فرادست باشد، کسی که باید تلاش کند تا سهم بیشتری به خزانه سلطنتی سرازیر شود و غذای جماعت شهری را تأمین کند.

- کارگران شهری و روستایی و در کل تهیدستان

با گسترش سرمایه‌داری در سرتاسر اروپا این ایده رواج یافت که فقر چیزی نیست جز عقوبت کاهلی و شرارت. به هر تقدیر، طبقات فرادست احساس انزجار و نیز سرزنش را نثار کسانی می‌کردند که بخت یارشان نبود و همه در وحشت مداوم از جنایات فردی یا شورش جمعی «عوام الناس» یا توده «اراذل و اوباش» بسر می‌بردند. تهیدستان یک پنجم جمعیت فرانسه را تشکیل می‌دادند و شمار آنها پس از هر رکود اقتصادی بیشتر و بیشتر می‌شد.

- اندیشه اروپایی

در آستانه انقلاب فرانسه، رهبران جنبش روشنگری از دنیا رفته بودند اما اندیشه ایشان پایدار و استوارپابرجا بود. میراث فکری آنها به گونه ای غیر معمول همچنان پیچیده و دیریاب باقی مانده بود؛ علاوه براین، رژیم کهن هم کم مدافع نداشت. بنابراین اندیشه اروپا در این دوره تصویری رنگارنگ و پویا عرضه می‌کرد که مقدر بود دست کم در سه کشور انگلستان، آلمان و فرانسه به بوته آزمون سپرده شود. اما جریان‌های اعتقادی دیگرکه قرن‌ها ذهن اروپاییان را به خود مشغول کرده بود، اکنون نفوذ بیشتری می‌یافتند. سرمایه‌داری با نشان دادن روح ماجراجویی و نهراسیدن از خطرها، دست زدن به ایجاد مؤسسات تجاری و درگیر شدن در رقابت، ذائقه سلحشوران یا شوالیه‌های قدیم را تغییر داد. او هم چنین نایکسانی اجتماعی را شدت بخشید، گروهی را ثروتمند و گروهی دیگر را به فلاکت انداخت.

به صدها راه گوناگون فردی که زیر سلطه فئودال، استبداد زده و درغل و زنجیر تشکیلات زور وستم بود، اکنون با وزیدن نسیم استقلال و از راه رسیدن رؤیای آزادی، از خواب بر می‌خاست. اینک نویسندگان سیاسی و اجتماعی، شنوندگانی سراپا گوش یافته بودند تا سخن ایشان بشنوند.

به دلیل محدود بودن وقت فقط به ذکر جملات پایانی هر جلد بسنده می کنم که نوعی نتیجه‌گیری نویسنده در پایان هر جلد است:.

انقلابی برای نسل‌های آینده

جملات پایانی جلد اول:

سیاستی که ژیروندن‌ها دنبال می‌کردند، زنجیره‌ای بود از تناقضات. حزب آنها در تلاش بود تا رژیمی لیبرال را احیا کند و پادشاه را حفظ کند، تا به زعم خود صلح و آرامش را برقرار کند، اما باعث جنگی تمام عیارشد. با تکیه بر چنین سیاستی نمی‌شد لویی را نجات داد و بدون همدلی تمام جمهوریخواهان به صلح رسید، اما با پس زدن مونتاناردها و سان کلوتها آنها هرگونه فرصت اتحاد را از بین بردند. قدرتهای ائتلاف در ابتدا به پیروزیهای درخشانی دست یافتند.

انقلابی برای نسل‌های آینده

جملات پایانی جلد دوم:

انقلاب فرانسه فرازی است در روند برآمدن تام و تمام بورژوازی، اما در کنار سایر رویدادها و پدیده ها، این انقلاب همچنان شگفت‌انگیزترین رویداد باقی مانده است. این اهمیت تنها به خاطر تراژیک بودن رویدادها نیست؛ این انقلاب برای نسل‌های آینده نیز بذرهای ستیز و کشمکش را بجا نهاد. بورژوازی فرانسه با طرح برابری حقوق با اشرافیت و همزمان از طریق آزادی اقتصادی و گشودن راه برای سرمایه‌داری، جنبش عقاید و دگرگونی اجتماعی را آغاز کرده بود که انکار آن در نهایت دوره جدیدی را در پیشرفت دیالکتیکی تاریخ نشان داد. با فرارسیدن ۱۸ برومر و بر آمدن ناپلئون تصور می‌شد که این ایده ها برای همیشه پایان یافته‌اند. اما در قرن ۱۹ ام بار دیگر این ایده‌ها به صحنه آمدند. این ایده‌ها همچنان زمینه ساز گفت‌وگو و برخورد اندیشه‌اند، هم برای کسانی که از انقلاب نفرت دارند و نیز برای کسانی که آن را تحسین می‌کنند.

انقلابی برای نسل‌های آینده

جملات پایانی جلد سوم ناپلئون

دستاورد بزرگ ناپلئونی استقرار دودمانی نوین و برپایی یک امپراتوری فراگیر به شکست انجامید. بنابراین در بیانی شاعرانه باید گفت که امپراتور پرومته‌ای ثانی بود که جسارت و شهامت او را قدرت های آسمانی کیفر دادند و نمادی از نبوغ انسانی بود در چنگال سرنوشت. با اینکه بلند پروازی‌های فردی ناپلئون محقق نشد، صرفنظر از همه چیز، کنش و کردارهای او ژرفترین تأثیر را بر جامعه بجا نهاد. در فرانسه، دولت نوین هنوز به طور کامل شکل نگرفته بود و این ناپلئون بود که چهارچوبی اداری برای آن تدارک دید و نشان داد که رهبری خبره و استادی تمام است. انقلاب سال ۱۷۸۹ طبقات متوسط را به سوی نردبان قدرت به پیش رانده بود، اما این قدرت از سوی یک دموکراسی رشد یابنده به چالش کشیده شد. زیرچتر حمایت امپراتور، نخبگان در احیای آن موفق شدند، و بر ثروت و نفوذشان افزودند. گرچه نفوذ ناپلئون چشمگیر بود، این نفوذ تا جایی کارساز بود که با امواجی که تمدن اروپایی را با خود می‌برد همسو می‌شد و شانه به شانه آنها پیش می رفت. اگر بخواهیم به جبر تاریخی نقشی در این روند بدهیم، همین جاست که باید تأثیرات آن را مد نظر قرار دهیم.

انقلابی که چنان پرشتاب می بالید، امیدهای پرشوری را در ورای مرزهای فرانسه موجب شد. البته این رخداد با واکنش خشونت‌آمیز پادشاهان و اشرافیت هم روبرو شد که انقلاب را تهدیدی برموقعیت خود می‌دیدند. ازاین رو، بین سال‌های ۱۷۸۹ تا ۱۸۱۵ تاریخ کشورهایی که فرهنگ اروپایی داشتند، تا حد زیادی دستخوش این رویداد عظیم تاریخی شد. تأثیر انقلاب فرانسه هنوز هم در حیات انسان کنونی پابرجاست.

در پایان مایلم به برخی رمان‌های مربوط به انقلاب فرانسه اشاره کنم:

- آرزوهای برباد رفته. بالزاک ترجمه زنده یاد محمد جعفر پوینده

- خدایان تشنه‌اند. آناتول فرانس. ترجمه کاظم عمادی

- بینوایان. ویکتور هوگو.ترجمه حسینقلی مستعان

- نود و سه. ویکتور هوگو. ترجمه محمد رضا پارسایار

- داستان دو شهر. چارلز دیکنز. ترجمه زنده یاد ابراهیم یونسی

***

انقلابی برای نسل‌های آینده

فواد نظیری: فلاش بک و بنیادهای فکری انقلاب فرانسه

یادم می‌آید از نوجوانی وقتی در امجدیه قرار بود یک مسابقه فوتبال مهم برگزار شود، قبل از آن یکی-دو تیم دسته دو بازی می‌کردند! با توجه به همین روال قصد دارم در بحث از رویداد بزرگی مثل انقلاب فرانسه به قبل از آن بپردازم و متونی را برگزیده‌ام که مربوط به پیش از وقوع این انقلاب است اما زمینه ساز آن است. بنابراین به حدود ۲۰۰ سال قبل از ۱۷۸۹ یعنی انقلاب فرانسه فلاش بک می‌کنم، زیرا ما اگر زمینه های تاریخی و اجتماعی یک جنبش یا یک انقلاب را در نظر نگیریم و کسانی که به عنوان موتور کوچک در راه‌اندازی آن نقش داشته‌اند، فراموش کنیم، حق مطلب ادا نمی‌شود.

تاریخ چیست؟

«آغاز تاریخ از وقتی است که انسان به جای تصور گذشت زمان، همچون جریان طبیعی، گردش فصول، طول زندگانی بشر، آن را رشته‌ای از حوادث مشخص پنداشت که افراد آگاهانه در آنها درگیر بودند و می‌توانند آگاهانه بر آنها اثر گذارند. به گفته بورکهارت مورخ سوئیسی و متخصص فلسفه تاریخ و رنسانس ایتالیا، تاریخ جدایی از طبیعت در نتیجه بیداری حس آگاهی است. تاریخ کشمکش طولانی بشر از راه به کار بردن عقل برای درک محیط خویش و اعمال نفوذ بر آن است. اما دوران کنونی این کشمکش را به نحوی انقلابی بسط داده است. اینک بشر در صدد درک و نه فقط نفوذ در محیط بلکه در خویشتن است و این به اصطلاح بعد جدیدی به عقل و نیز به تاریخ داده است.

گرایش دوران معاصر به تاریخ بیش از هر زمان دیگری است. بشر امروزی به میزان بی‌سابقه‌ای خودآگاه و بنابراین آگاه از تاریخ است. وی مشتاقانه به پرتو بی‌رنگ گذشته‌ای که از آن آمده می‌نگرد تا مگر نور خفیفش ظلماتی را که بدان می‌رود روشن سازد و بر عکس، آمال و نگرانی‌هایش از راهی که در پیش دارد بینش او را نسبت به راهی که پشت سر گذاشته، می‌افزاید. در حلقه‌های بی‌انتهای تاریخ، گذشته، حال و آینده به هم پیوسته است.» (تاریخ چیست، ادوارد هالت کار، ترجمه حسن کامشاد)

تاریخی اما جذاب مثل رمان

کتاب انقلاب فرانسه ژرژ لوفور توسط مولف و نظریه‌پردازی تالیف و تدوین شده که به لحاظ جهان‌بینی و مشرب فکری و دیدگاه فلسفی حکایات تاریخی را از صافی ماتریالیسم تاریخی می‌گذراند و تحلیل‌هایش بر اساس فلسفه علمی شکل گرفته است. اما نکته این است که اعمال نفوذ و دخالت در جریان‌ها نمی‌کند، بلکه به عنوان یک مورخ مسئول وظیفه مورخ را ادا می‌کند، به طوری که فقط بر اساس مستنداتی که منبع مطالعه‌اش بوده، به شرح رخدادها نمی‌پردازد، بلکه سعی در شناخت درونی افرادی دارد که از آنها یاد می‌کند و آنها را تحلیل می‌کند. این وجه مشخصه یک مورخ مسئول و موظف نسبت به تاریخ است، تا کسی که تنها می‌خواهد شرح وقایع دهد. به همین جهت اثر او درست مثل یک رمان کشش دارد، زیرا بدون اینکه رمان باشد، اما مشخصه‌های نگارش یک رمان را دارد. این سه جلد در عین حال که تاریخ است، اما جذاب است و هیچ جا مخاطب دچار خستگی و کسالت نمی‌شود. از این جهت باید به مترجم اثر تبریک گفت که در یک بزنگاه حساس مبادرت به این کار ارجمند کرد و نزدیک چهار سال‌واندی با دقت و تلاش و وسواس این کار را به حاصل رساند.

اتین دو لا بوئسی و نقد بندگی خودخواسته

چنان که گفتم به دویست سال قبل از انقلاب فرانسه باز می‌گردم و از رساله کوچکی از یک بزرگمرد یاد می‌کنم، به نام اتین دو لا بوئسی که از ۱۵۳۰ تا ۱۵۶۳ زندگی کرد. بوئسی حقوق‌دان بود و مدتی نیز با میشل دو مونتنی در دادسرای بوردو همکار و دوست بود. دیدگاه بوئسی همواره در نفی کامل مناسبات ارباب و رعیتی و رد مطلق جباریت است. پاره هایی از رساله کوچک و عبرت آموز او با عنوان «گفتار در بندگی خودخواسته» را می‌خوانم، با احترام به مترجم آن خانم لاله قدک‌پور که به خوبی این اثر را ترجمه کرده و خوشبختانه بازتاب خوبی در عرصه ادبیات فلسفی ما داشته است. بوئسی می نویسد: «پس خود مردمند که می‌گذارند جبار سرکوب‎‌شان کند و بدتر از آن این است که سبب سرکوب خود هم می‌شوند. زیرا اگر از بندگی دست می‌کشیدند، از آن می‌رهیدند. مردم به دست خود در بند کشیده می شوند، خودشان گردن به یوغ می‌سپارند و با پای خود به کشتارگاه می روند. بر سر دو راهی میان بنده ماندن و آزاد زیستن، خود مردمند که آزادی را پس می زنند و بندگی پیشه می‌کنند. مردم خود به این ذلت تن در می‌دهند و در طلب آن هم می‌دوند… به باور من ما نه تنها با حق آزادی به دنیا آمده‌ایم، بلکه توانایی نگاهداری و پاسداری از آن هم به ما داده شده است. اکنون اگر کسانی پیدا شوند در این شک کنند و همچنان تباه شده باشند که در پی حق طبیعی خود نروند و دیگر آن را بازنشناسند، باید با ایشان همان کنم که سزاوار آنند و بگذار چنین بگویم، باید مشتی جانور وحشی را به سراغ شان بفرستم تا به ایشان خیر و صلاح شان را گوشزد کنند. پروردگارا به داد ما برس، اگر آدمیان خود را چنین به کری نمی زدند، می شنیدند که چارپایان هم بر ایشان بانگ بر می دارند که زنده باد آزادی! حالیا این دلسوختگان آزادی اگر هم پر شمار باشند، شور و شوق شان به جایی نمی‌رسد، زیرا یکدیگر را نمی‌شناسند. جبار، آزادی را از ایشان به تمامی ربوده است. آزادی اینکه دست به کاری بزنند، آزادی اینکه با هم به گفتگو بنشینند، کم و بیش آزادی این هم که به چیزی بیاندیشند، و هر یک در آرمان خود از دیگران جدا افتاده است».

من تاکید دارم که اگر متفکرانی چون دولابوئسی در فرهنگ یک جامعه وجود نداشته باشند، آن گاه این جریان روشنگرانه‌ای که در قرن هجدهم رخ داد، پدید نمی‌آمد. عصر روشنگری وامدار دویست-سیصد پیش از خود و چنین اندیشمندانی است.

انقلابی برای نسل‌های آینده

مونتنی و آدمخواران

اندیشمند بعدی میشل دو مونتنی (۱۵۳۳-۱۵۹۲) است. او فارغ‌التحصیل رشته حقوق از دانشگاه تولوز و مشاور شورای شهر و عضو پارلمان بوده و با دولابوئسی رفاقتی عمیق داشت. وقتی بوئسی در سی‌وسه سالگی مرد، مونتنی همه عمر سوگوار ماند. حاصل تتبعات و درون نگری مونتنی تعالیمی چهارگانه به شرح زیر است. این تعالیم است که بعداً به اندیشمندان بعدی منتقل شد. این تعالیم چهارگانه عبارتند از: اول طرد همه انگاره‌های فریبنده، دوم قبول سرنوشت انسانی فارغ از هر گونه چشم‌انداز مسیحی، سوم احترام به انسان و چهارم گزینش راه و رسمی در نویسندگی برای جستجوی حقیقت.

مقالات مونتنی در قوم‌نگاری از برجسته‌ترین نکات مربوط به دیدگاه‌های اوست. در تتبعات مقاله او درباره آدمخواران بسیار مشهور و بدیع است. او درباره بعضی از سرخ‌پوستان برزیل که به تازگی آنها را کشف کرده بودند، درباره خوراکشان، سرودهایشان، رقص‌هایشان می گوید: «این برزیلیان، نه داد و ستد دارند، نه سواد خواندن و نوشتن، نه علم اعداد، نه قاضی، نه سلسله مراتب سیاسی، نه ثروت، نه فقر، نه قرارداد، نه ارث، نه لباس، نه کشاورزی، نه فلز، با اینهمه از بربر یا وحشی خواندن آنها امتناع می‌کنم. آنها فقط به این معنی وحشی هستند که ما بعضی میوه‌ها را وحشی می‌خوانیم، زیرا طبیعی‌اند و اهلی نشده‌اند».

مونتنی در قرن هفدهم خارج از فرانسه نیز شهرت بسیار یافت، آثارش به زبان انگلیسی ترجمه شد و به احتمال قوی ویلیام شکسپیر در نمایشنامه طوفان جایی که کاراکتر کالیبان را خلق کرده، به ضرس قاطع تحت تاثیر همین مقاله آدمخواران مونتنی در حدود صد و اندی سال پیش از خودش بوده است.

انقلابی برای نسل‌های آینده

اصحاب دایره‌المعارف

یکی از کاراکترهای بسیار مهم فرهنگی مولیر (۱۶۲۲-۱۶۷۳) است. او در پاریس به دنیا آمد، پدرش پرده‌ساز و پیشخدمت دربار لویی چهاردهم بود. مولیر در کالج یسوعی کلرمون علوم و دستور زبان خواند، از پذیرفتن منصب پدر چشم پوشید و هنرپیشه و رهبر گروه بازیگران شد. نبوغ مولیر در نوشتن کمدی‌هایی بود که همتای آثار شکسپیر در زمینه کمدی در زبان فرانسه است. هدف مولیر طبق گفته خود او بیان همه معایب انسان‌ها به طور کلی و مخصوصاً معایب انسان‌های عصر خود اوست. از مولیر ۲۷ کمدی به یادگار مانده است که بعضی از مهم‌ترین آنها عبارت است از: زنان فضل‌فروش، دن ژوان، طبیب اجباری، مردم‌گریز، خسیس.

چهره بعدی شارل دو سکوندو مونتسکیو (۱۶۸۹-۱۷۵۵) در شمار پیشوایان رساله‌نویسی قرار دارد. نامه‌های ایرانی او طنزهایی است از عرف و آداب ایرانیان در آن نوشته شده. اما روح‌القوانین او اهمیت بیشتری دارد که با بازکاوی حکومت‌های گوناگون نشان می‌دهد که حکومت‌ها در اثر شرایط اخلاقی، اقتصادی و طبیعی پدید می‌آیند و قوانین بشری نسبی اند. او به همراه دالامبر، بوفون، روسو و زیر نظر سردبیر دیدرو، یکی از نویسندگان دایره‌المعارف بود. دایره‌المعارف می‌کوشد تا تمامی دانش بشر در علوم، صنایع و حرف را گردآوری و نظام‌بندی کند. اصحاب دایره‌المعارف این اثر را به مثابه وسیله‌ای برای حمله به استبداد در هر شکل آن به کار گرفته و به دفاع از آزادی و عقل بشری و کمال‌پذیری انسان برخاسته‌اند. این اثر، نقشی عظیم در آماده کردن زمینه های فکری برای انقلاب فرانسه داشت.

چهره بعدی ولتر (۱۶۹۴-۱۷۷۸) است، او در پاریس به دنیا آمد، ادبیات قدیم و زبان لاتینی و رسم و راه لجاج را در مکتب ژئوزیدها آموخت و به خاطر روح شوخ طبع و گستاخش دوبار به زندان باستیل افتاد. سپس به انگلستان تبعید شد، ده‌ها کتاب و رساله نوشت: فرهنگ فلسفی، نامه‌های فلسفی، تاریخ شارل دوازدهم و قرن لویی چهاردهم از جمله آثار اوست. در قرن هجدهم که آن را قرن ولتر می توان خواند، مردم فرانسه گرفتار حکومت استبدادی مطلق بودند، آزادی افکار و عقاید دینی و سیاسی، الغای امتیازات طبقاتی و یکسان بودن افراد ملت در برابر قانون آرزویی بیش نبود، ولتر در چنین محیطی به هواخواهی حق و حقیقت برخاست. در راه خدمت به عدالت و آزادی از نیروی عظیم کلیسا نهراسید و بر روی کشیشان فاسدی که نان جهالت و ساده لوحی مردم دربند کلیسا را می خوردند، مردانه شمشیر قلم در کشید. فرهنگ فلسفی او را در منظر عام به دست جلادان حکومت بارها و بارها به آتش کشیدند. اما این کتاب از جمله اسناد اساسی تاریخ اجتماعی و سیاسی فرانسه به شمار می آید، زیرا افکار و عقایدی که مایه تدوین قوانین دوران انقلاب کبیر فرانسه و قوانین جمهوری سوم فرانسه شد، از همین فرهنگ فلسفی سرچشمه گرفته است. ولتر معتقد بود که همه مردم باید در برابر قانون مساوی باشند و این عقیده عیناً در اعلامیه حقوق بشر که در ۱۷۸۹ از طرف پیشوایان انقلاب کبیر فرانسه انتشار یافت، اقتباس شده است.

ژان ژاک روسو (۱۷۱۲-۱۷۷۸) در ژنو سوئیس در خانواده‌ای پروتستان به دنیا آمد، زیر نظر پدرش که ساعت ساز بود و روحیه ای رمانتیک و بی ثبات داشت، بار آمد. او به مشاغل گوناگونی مثل گراورسازی و پیشخدمتی و معلمی سرخانه و تدریس موسیقی پرداخت. با یک دوشیزه خدمتکار تقریباً بی‌سواد رابطه‌ای به هم زد و از او صاحب پنج فرزند شد و همه را هم به شیرخوارگاه دولتی سپرد. در سالهای ۱۷۴۱ تا ۱۷۵۷ با دنی دیدرو مناسبات صمیمانه‌ای داشت و برای دایره‌المعارف مقالاتی نوشت. نیمه دوم عمرش به نویسندگی گذشت. روسو با اینکه اندیشمندی چندان مبتکر و خیلی منطقی هم نبود، اما در پرتو عقاید و نظریاتش شهرتی جهانی یافت و بر دموکراسی، انقلاب فرانسه، نهضت رمانتیک در اروپا و آمریکا تاثیری عظیمی بخشید. آثارش: گفتار در باب اصل عدم مساوات بین افراد بشر، امیل، اعترافات و خیالپروری‌ها است.

خیال‌پروری‌ها اثری واقعاً خیال‌انگیز است که بزرگ یاد استاد احمد سمیعی گیلانی آن را به خوبی ترجمه کرده است. در پاره‌ای از کتاب به مقایسه روحیه آسیایی‌ها و اروپایی‌ها می‌پردازد. این پاره را از گردش نهم عیناً می‌خوانم: «من به این حقیقت توجه کرده‌ام که تنها در اروپاست که از مهمان پول می‌ستانند، در سراسر زمین آسیا شما را به رایگان منزل می‌دهند. این هست که در آن منزل مهمان از همه آن آسایشی که باید برخوردار نیست، اما آیا اینکه با خویشتن بتوان گفت که انسانم و در خانه انسان‌ها مرا پذیرا گشته‌اند، قدر و ارزشی ندارد. این مردمی محض است که پناهم می‌دهد، هنگامی که جان را بهتر از تن بنوازند، کم و کاست ناچیز را آسان می‌توان برتافت». این دقت نظر و این مقایسه‌ای که روسو بین خصوصیات آسیایی‌ها و اروپایی‌ها دارد، در این کتاب مهم است.

در پایان باید به دیدرو اشاره کنم که اثرگذارترین اندیشمندی است که سردبیری دایره‌المعارف را به عهده می گیرد. جز دو فرد ابتدایی، همه افرادی که نام بردم، یکایک در اثر سترگ دایره‌المعارف نقش ایفا می‌کنند و دایره‌المعارف کتابی است که در انقلاب فرانسه نقش اساسی ایفا می‌کند.

انقلابی برای نسل‌های آینده

محسن آزموده: چرا انقلاب فرانسه لوفور اهمیت دارد و آگاهی از آن ضرورت دارد؟

پیش از هر چیز بابت اینکه گفتارم را روخوانی می‌کنم، از همه شما پوزش می‌خواهم. چند روز پیش به دوستان خبرنگارم گفتم که به علت ناآشنایی با سخنوری قصد دارم گفتارم را بنویسم و از رو بخوانم. آنها گفتند این چنین سخنران‌ها و سخنرانی‌هایی را دوست ندارند و آنها را خسته‌کننده و ملال‌آور می‌دانند. راستش سالهاست که به عنوان روزنامه‌نگار مخاطب و شنونده و گزارشگر سخنرانی‌ها بوده‌ام و از این رو سخنوری و بلاغت را نیاموخته‌ام و تمرین نکرده‌ام. حالا هم به لطف و به احترام آقای دهباشی مصدع اوقات شما شده‌ام، تا چند دقیقه خیلی کوتاه راجع به کتابی بزرگ صحبت کنم. خلاصه ببخشید.

از آقای دهباشی بابت لطف همیشگی‌اش به خودم ممنونم و به این موضوع افتخار می‌کنم. درباره آقای دهباشی و خدمات و کوشش‌های او بزرگان گفته‌اند و خواهند گفت و روزنامه‌نگار ساده‌ای مثل من جز ران ملخی، متاعی برای عرضه کردن در چنته ندارد. همچنین سپاسگزارم از آقای براتی مترجم با سابقه و گزیده‌کار و حرفه‌ای بابت حسن ظنی که به من دارند و از دعوت آقای دهباشی از من برای بحث راجع به کتاب، صمیمانه استقبال کردند. سابقه آشنایی من با آقای براتی از رهگذر آثار ایشان به سالها پیش باز می‌گردد، حدود ۱۴ سال پیش ایشان کتاب ارزشمند سیری در ادیان جهان کریستوفر پارتریج را به فارسی ترجمه کرد و من این بخت و افتخار را داشتم که راجع به این کتاب و اهمیت و ارزش آن چند خط نوشتم.

البته گفتنی‌ها را پیش از من سایر بزرگواران گفته‌اند و من در مقام دانش‌آموز تاریخ و فلسفه درس پس می‌دهم و چند نکته کوتاه در پاسخ به دو پرسش پیرامون کتاب عرض خواهم کرد.

انقلاب فرانسه لوفور یک اثر کلاسیک

پرسش نخست اینکه اهمیت کتاب انقلاب فرانسه ژرژ لوفور از نظر من چیست و پرسش دوم اینکه ضرورت ترجمه و خوانش یا دست کم آگاهی با این کتاب به طور خاص برای خواننده ایرانی در چیست.

پیش از پرداختن به پاسخ این دو سوال، به دو ویژگی کتاب و نویسنده‌اش اشاره می‌کنم. نخست فرانسوی بودن ژرژ لوفور و دوم چپ بودن او. فکر و فرهنگ و اندیشه و تاریخ فرانسه در دوران جدید همواره برای ما ایرانی‌ها جذابیت داشته. انقلاب فرانسه و ناپلئون همواره از سوی ایرانی‌ها به نحو عام و برای روشنفکران و اهل اندیشه به طور خاص مورد توجه بوده. منورالفکران ما در قرن نوزدهم همواره به فیلوزوف‌های عصر روشنگری فرانسه توجه ویژه‌ای داشتند. این اقبال روشنفکران ایرانی تا به امروز نیز ادامه داشته و ما کماکان علاقه مند سارتر و کامو و پس از آنها دریدا و فوکو و دلوز هستیم. مردم نیز شخصیت اقتدارگرای ناپلئون را که در برابر قدرت‌های اروپایی و بریتانیا ایستادگی کرد، دوست دارند و از سرنوشت تراژیک او اندوه می‌خورند. کافی است دایی جان ناپلئون را به خاطر آوریم. همچنین از علل اقبال ایرانی‌ها به فرانسه و فرانسوی‌ها شاید یکی این باشد که فرانسوی‌ها به خلاف انگلیسی‌ها و روس‌ها هیچ گاه قصد استعمار و مداخله در امور ایران را نداشتند. علت دیگر روحیه ادبی و زبان شاعرانه فرانسوی است که با حال و هوای فرهنگ و زبان فارسی قرابت دارد. همچنین باید از چپ بودن لوفور و رویکردش یاد کرد که به هر حال برای فضای روشنفکری ایرانی جذابیت دارد، اگرچه لوفور به گواهی این کتاب به هیچ عنوان یک چپ جزم‌اندیش نیست و در تحلیل جامع و دقیقی که ارائه می‌کند، به ورطه دترمینیسم و دگماتیسم فرو نمی‌افتد.

اما چرا به نظر من کتاب او اهمیت دارد؟

به این دلیل که به گواهی اکثر پژوهشگران این کتابی یکه و یگانه در گزارش و تحلیل انقلاب فرانسه است. انقلابی که به تعبیر مارکس «بزرگ‌ترین انقلاب تاریخ جهان» است. انقلاب فرانسه لوفور را در میان آثار تاریخی معاصر خودمان می توانیم با کتاب‌هایی چون تاریخ مشروطه ایران احمد کسروی و تاریخ بیداری ایرانیان ناظم الاسلام کرمانی مقایسه کنیم. این کتاب که بیش از ۱۵۰ سال بعد از انقلاب فرانسه نوشته شده، همچون کتاب‌های مذکور، اثری کلاسیک و جامع و مفصل با جزئیاتی خیره‌کننده و روایتی گویا درباره زمینه‌ها و خاستگاه‌های انقلاب فرانسه از جنبه‌های مختلف است. لوفور در این کتاب وقوع انقلاب فرانسه را در بستر تحولات جهانی در اروپا شرح می‌دهد و زمینه‌های این رخداد را از جنبه‌های مختلف اقتصادی، فکری، اجتماعی و سیاسی تشریح می‌کند. او در بخش دوم از جلد اول ظهور بورژوازی در فرانسه را نشان می‌دهد و در بخش‌های بعدی گام به گام تحولات داخلی فرانسه و رویدادهای بین المللی را شرح می‌دهد.

نگاه جامع او در این تحلیل به هیچ عنوان بر یک یا دو عنصر یا یک یا دو رویکرد متمرکز نیست و سعی می‌کند در توصیف و تبیین وقایع جنبه‌های مختلف را شرح دهد. از این حیث انگ‌ها و برچسب‌هایی چون چپ‌گرایی یا مارکسیسم و حتی نگرش آنالی به تاریخ به او دقیق و درست نیست، او در مقام مورخی که عمری را صرف مطالعه و تحقیق پیرامون انقلاب فرانسه کرده و سالها ریاست کرسی انقلاب فرانسه را در دانشگاه سوربن در اختیار داشته، کوشیده مورخانه جنبه‌های مختلف را مد نظر قرار دهد و تا سر حد امکان عینک‌های ایدئولوژیک و سوگیرانه را کنار بگذارد.

دو شاهد گواه این ادعا. یکی اینکه لوفور اگر چه به عنوان یک مورخ آنالی و پایه‌گذار رویکرد مطالعه تاریخ از پایین شناخته می‌شود و در کتاب حاضر نیز کوشیده تنها به نقش سیاستمداران و قدرت‌مندان توجه نکند و به اهمیت نیروهای اجتماعی فرودست یا به حاشیه رانده‌شده‌ها و مطرودین یا به تعبیر زیبا و گویای کسروی «کسان گمنام و بی‌شکوه» بپردازد و آنها را برجسته کند، اما هر جا هم لازم دیده، عاملان کلان و بزرگ مثل دولت‌ها و دولتمردان و نقش آن‌ها در پیشبرد وقایع را دیده، همچنان که در جلد سوم که یکی از کامل‌ترین زندگینامه‌ها درباره ناپلئون محسوب می‌شود، گویی پیروی مکتب «مردان تاریخ‌ساز» است و مورخی که از بالا به وقایع می‌نگرد.

شاهد دوم اینکه به رغم شهرت لوفور به رویکرد چپ، او بیش و پیش از دیگران بر اهمیت و نقش دهقانان در نواحی روستایی در انقلاب تاکید کرده و اذعان داشته که این مشارکت تحت تاثیر بورژوازی نبوده. بسط بیشتر این سخن در حوصله این گفتار مختصر نیست.

از این حیث لوفور در تاریخ‌نگاری بیش از هر چیز تابع اسناد و مدارک و وقایع است و می‌کوشد با نگاهی جامع‌نگر همه جنبه‌ها را در نظر بگیرد. به همین علت است که می‌گویم کتاب حاضر اثری کلاسیک در زمینه شناخت انقلاب فرانسه است، به این معنا که هر اثری که بعد از آن نگاشته می‌شود، بر شانه‌های آن قرار می‌گیرد و بدون ملاحظه آن ابتر و ناقص است، همچنان که هیچ مورخی نمی‌تواند بدون ملاحظه تاریخ مشروطه کسروی و تاریخ بیداری ناظم الاسلام کرمانی مدعی شناخت تاریخ مشروطه ایران باشد.

انقلابی برای نسل‌های آینده

کتاب لوفور برای ایرانیان معاصر چه اهمیتی دارد؟

به اهمیت و ضرورت کتاب برای شناخت انقلاب فرانسه اشاره کردم. اما چرا خواندن یا لااقل آشنایی با این کتاب برای ایرانیان اهمیت و بلکه ضرورت دارد؟ خب ما در تاریخ صد و پنجاه سال اخیر خودمان دست کم دو انقلاب و چندین کودتا را تجربه کرده‌ایم و به گواه گفتارهای روزمره همچنان دست به گریبان پیامدهای این انقلاب‌ها، به ویژه انقلاب دوم هستیم. مخصوصاً در روزها و ماه‌های اخیر شاهدیم که همگان از انقلاب و مدافعان و مخالفان آن بسیار سخن می‌گویند و به راحتی وقوع آن و چگونگی پیش برد آن را به گردن این و آن می‌اندازند. گویی همه یک پا تحلیل‌گر انقلاب شده‌اند و به سادگی این گروه یا آن گروه را به راه‌اندازی انقلاب یا سنگ‌اندازی در مسیر آن یا به انحراف کشیدن آن متهم می‌کنند. البته همگان حق دارند درباره هر چیزی حرف بزنند و کسی نباید مانع آنها شود، اما اثری جامع و عالمانه مثل انقلاب فرانسه ژرژ لوفور به ویژه برای ما که تجربه‌ای مشابه داشته‌ایم، چند چیز را نشان می‌دهد. نخست اینکه حرف زدن دقیق و مستند و دانشورانه درباره انقلاب، ریشه ها و پیامدهای آن کار ساده‌ای نیست و به سادگی و با گوش کردن به چند پادکست و دیدن چند مستند یا خواندن چند کتاب خاطرات به سادگی نمی توان گفت که چرا و چگونه یک انقلاب رخ داده، ضمن آنکه انداختن یک واقعه بزرگ مثل انقلاب به گردن یک یا چند گروه اجتماعی کاری سخت ساده‌انگارانه و سطحی است. برای شناخت و تحلیل یک انقلاب باید سال‌ها خواند و تحقیق کرد، آن هم از جنبه‌های مختلف و البته آگاه بود که در نهایت نمی‌توان و نباید با قاطعیت گفت که انقلاب تقصیر چه کسی یا کسانی بوده. نکته مهم‌تر آنکه لوفور گام به گام به ما شیوه و روش توصیف و تحلیل انقلاب را نشان می‌دهد، کاری که متاسفانه و به رغم چهل‌و اندی سال گذشت از انقلاب ۵۷ همچنان صورت نگرفته است. خلاصه آنکه لوفور به ما هم منش عالمانه سخن گفتن از انقلاب را یاد می‌دهد، هم روش تحلیل آن را.

در پایان باید بار دیگر از زحمات آقای براتی برای ترجمه این اثر ارزشمند تشکر کنم. ایشان غیر از ترجمه دقیق و روان، به ویژه با پانوشت‌های راهگشا و آموزنده کار مطالعه این اثر پر نکته و پر از اطلاعات را برای مخاطبان عمومی آسان کرده است.

همچنین از همه شما حاضران گرامی بابت تحمل این گفتار ملال‌آور پوزش می‌خواهم و بابت صبر و تحمل تان سپاسگزارم

چه کنم حرف زدن یاد نداد استادم!

انقلابی برای نسل‌های آینده

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین