از این رو گفتو گویی با اعظم حسنپور نویسنده کتاب «هزار و یک شب در سینمای قرن 21» داشتهایم که در ادامه میخوانید.
از نظر شما دلیل اهمیت هزار و یک شب و سینما چه بود که به سراغ نگارش چنین کتابی رفتید؟
از آنجایی که پیشینه تحصیلی من در حوزه تئاتر بود و در واحدهایی که در دانشگاه در این زمینه گذراندم توسط استادان با داستانهای هزار و یک شب آشنا شدم و کتابهای متفاوتی را که پژوهشگران مختلفی از جمله نغمه ثمینی در زمینه داستان هزار و یک شب انجام دادهاند، خواندم. همه این آثار به پیشینه داستانهای هزار و یک شب و این که چگونه و از کجا این داستانها به وجود آمدهاند و داستانها به چه شکلی هستند پرداخته است. همه پژوهشگران در ایران به پیشینه هزار و یک شب پرداختند و بعضی از پژوهشگران فرم در هزار و یک شب را بررسی کردهاند ولی هیچ کدام از پژوهشگران تحقیقی بینارشتهای انجام ندادهاند، مانند این که هزار و یک شب و تئاتر یا هزار و یک شب و سینما را مورد پژوهش قرار دهند؛ من فکر کردم شاید بتوان یک پژوهش بینرشتهای انجام داد، بین هزار و یک شب و سعی کردم ارتباطی بین موضوعات این داستان کهن با سینما پیدا کنم و با استاد راهنمایم، احمد الستی که در انجام این پژوهش هم بسیار به من کمک کرد، مطرح کردم و او پیشنهاد کرد که من روایتها هزارو یک شب را بخوانم و از راه روایت وارد داستانها شوم. زمانی که در این زمینه جستوجو کردم متوجه شدم هیچ موضوع سینمایی با هزار و یک شب در ایران انجام نشده است. من دوست داشتم موضوع پایاننامهام ایرانی و بومی باشد چون بیشتر پایاننامههایی که در رشته سینما کار شده با محوریت موضوعات خارجی یا سینمای اروپا و آمریکا بوده است سعی کردم موضوعی بومی انتخاب کنم.
شروع کار با روایت در هزار و یک شب بود؛ چون من چند مقالهای هم درباره روایتشناسی در سینما نوشتهام و به این حوزه علاقه دارم و اینبار هم سعی کردم از دریچه روایت که پیش از این فعالیتی هم در آن زمینه انجام داده بودم وارد شوم. به همین دلیل هزار و یک شب و سینما را از دیدگاه روایتشناسی بررسی کردم.
همانطور که در صحبتهایتان هم اشاره کردید این اثر پایاننامه بود و بعد تبدیل به کتاب شد. در کتاب این شکل پایاننامهای بودن آن مشهود است و هنگامی که کتاب را میخوانیم زمان میبرد تا به موضوع اصلی برسیم، یعنی دو فصل را باید پشت سر بگذاریم تا بعد به سینما و هزار و یک شب برسیم.
به این دلیل که این کتاب را صرفا برای مخاطبان تخصصی سینما ننوشتهام. سعی کردم کتاب را به گونهای شروع کنم که کسی که رشته سینما نخوانده است با مفهوم روایت، روایت در سینما، گفتههای پژوهشگران و منظور من از این روایت پیچیده و شبکهای آشنا شود. سعی کردهام در ابتدا ذهن مخاطب را آماده کنم، تا مخاطب از انواع روایت و زمان اطلاعی نداشته باشد فهم باقی مطالب کمی سخت خواهد شد. این توضیحات درباره روایت را نوشتم تا مخاطب متوجه شود که در هزار و یک شب منظورمان چیست. فصل اول و دوم زمینهسازی برای فصل سوم است چون در فصل سوم از همان واژهها و اصطلاحاتی که در فصلهای قبلی توضیح دادم روی داستانهای هزارو یک شب مثال میزنم. اگر یکراست سراغ اصل موضوع میرفتم و توضیح نمیدادم که منظور من از روایت چیست برای مخاطبی که رشته تخصصی سینما را نخوانده است کمی مطالب گنگ میشود.
این کار، طرح حمایت از پایاننامه بود و بعد برای چاپ شدن تبدیل به کتاب شده است؛ شاید به این دلیل کمی طولانی به نظر میآید. ساختار اصلی این اثر روایت است و ما روی روایت هزار و یک شب و فیلمهایی که درباره هزار و یک شب است کار کردیم. اگر مخاطب درباره روایت و روایتهای خاص و شبکهای و پیچیده چیزی نداند درواقع هزارو یک شب و داستانهایی که در فیلمها از هزار و یک شب وجود دارد را متوجه نمیشود. نمونهها در این کتاب به صورت سالیانه انتخاب شده و فیلمهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده است از دهه 2000 و سالهای قبل از آن انتخاب شده است نمونهها را گزارشیتر انتخاب کردهایم و فیلمهایی را برگزیدیم که از نظر روایت به روایتهای هزار و یک شب نزدیکتر باشد.
در این کتاب از اسامی فیلمها و کتابهای بسیاری نام بردید. خودتان این فیلمها را مشاهده کرده و کتابها را خواندهاید؟
همه فیلمهایی که ارتباطی به هزارو یک شب داشته را دیدم در آخر از بین فیلمها به این تعدادی که در کتاب گفته و پرداخته شده است رسیدیم.
انیمیشن سندباد
در سینمای جهان به ویژه غرب برای ساخت فیلم بیشتر از این داستان بهره بردهاند. فیلمسازان در ایران کمتر سراغ هزارو یک شب رفتهاند.
بله. من کمی تاسف خوردم از این که کتابم کمی زود چاپ شد و من نتوانستم به فیلم «علاءالدین» بپردازم؛ فیلمی هالیوودی که از داستانهای هزار و یک شب بهره گرفته و هفته اول اکران خود را پشتسر گذاشته است. میخواهم بگویم همین امسال هم از ظرفیتهای هزار و یک شب در جهان برای ساخت فیلم استفاده میشود.
از نظر شما علت این کم توجهی به بهرهگیری از هزار و یک شب برای ساخت فیلم در ایران چیست؟
فکر میکنم به این دلیل است که این فیلمها احتیاج به بازیگر، لوکیشن و داستانهای پیچ در پیچ زیادی دارد و بسیار هزینهبر است. دلیل دیگرش هم این است که فیلمنامهنویسها نمیتوانند از قابلیت خوب هزار و یک شب استفاده کنند. یعنی ما در فیلمنامهنویسی نقص داریم و فیلمنامه خوبی که از روی هزار و یک شب نوشته شده باشد نداریم. در کتاب به فیلم پازولینی پرداختهام و به نظرم او داستانهای هزار و یک شب را بهتر از ایرانیها استفاده کرده و پیچیدگیها و روایتهای این داستان را درک کرده است.
از این دید هم میتوان نگاه کرد که پرداخت به موضوعی شبیه به موضوع کتاب شما در ایران نداشتهایم و برخی از فیلمسازان و فیلمنامهنویسان با این ظرفیتها آشنا نیستند. برخی هم هزار و یک شب را نخواندهاند.
بله. اطلاعاتی مانند زمان، ساختار و روایت که من در کتاب به آنها پرداختهام در اثر دیگری ندیدهام. در پایان کتاب هم گفتهام که جای خالی چنین کتابهایی حس میشود. هزار و یک شب ظرفیت بالایی دارد و از دیدگاهها و جنبههای مختلفی میتوان آن را بررسی کرد. به عنوان مثال میتوان شخصیتهای این اثر را بررسی کرد. شخصیتهای هزار و یک شب مهم است چون از داستانی به داستان دیگر منتقل میشود. همچنین میتوان مکانها در هزار و یک شب را بررسی کرد. پازولینی برای فیلمبرداری فیلم خود «هزار و یک شب» به کشورهای مختلف از جمله ایران قبل از انقلاب سفر کرده است و از مکانهای متفاوت بهره برده است. از بعدهای دیگری هم میتوان به آن توجه کرد. همه پژوهشگران ایرانی به بخش ادبیات هزار و یک شب توجه دارند و آن را بررسی میکنند. هزار و یک شب را در تئاتر یا سینما بررسی نمیکنند.
خب این به تخصصشان برمیگرد. کسی که در حوزه ادبیات کار میکند تخصصش هم در همین زمینه است و در پژوهش هم از آن بهره میبرد. کسی که مانند شما سینما بداند و ادبیات را دوست داشته باشد کمتر پیدا میشود.
بله. در دانشگاه پژوهشهای من به این شکل بود که بخشی از آن مربوط به ادبیات، تئاتر یا هنر دیگر باشد. ولی بیشتر اطرافیان من هم که در زمینه سینما کار میکنند به سینمای محض میپردازند. البته پژوهشهای این چنینی بسیار سخت است و باید در دو وجه کار کرد. به عنوان مثال در ابتدا باید دادههایی که در حوزه ادبیات است را جمعآوری کرده و بعد روی فیلمها پیاده کنید تا در نهایت به نتیجهگیری برسید؛ گویی باید دوبار کار کنید. یعنی هم فیلمها را ببینید و دیتا برداری کنید و هم هزار و یک شب را بخوانید و اطلاعات جمع کنید. من همراه آقای الستی فیلمها را میدیدیم و صحنه به صحنه با یکدیگر بررسی میکردیم.
صحنهای از فیلم علاءالدین 2019
کمی بیشتر وارد متن کتاب شویم. شما در قسمتی از کتاب نوشتید که زاویه دید متفاوت یا همان اصطلاحی که خودتان در کتاب به کار بردید، «چندگانگی زاویه دید» را برای اولین بار به اثر یک هنرمند ایرانی نسبت دادهاید و از هنر نگار گری ایرانی مثال میزنید.
دیدگاه من این بود که هنرهایی که مربوط به ایران هست چنین چندگانگی را دارد. اگر یک تابلو نگارگری را دیده باشید، مانند هزار و یک شب است. یعنی تقریبا میتوانید هنر تجسمی هزار و یک شب را در یک تابلوی نگار گری مشاهده کنید. در همان یک صفحه شاهد اتفاقات مختلف از دیدگاههای متفاوت هستیم. بیشتر مینیاتورها به همین شکل است مگر این که یک کاراکتر داشته باشد و یک شخصیت کلی به صورت پرتره کشیده باشند. به عنوان مثال در یک تابلو آتش گرفتن یک کاخ را میبینیم و در همان تابلو افرادی را میبینیم که در حال خاموش کردن آتش کاخ هستند، به این شکل چند دیدگاهی را در یک تابلوی نگارگری میبینیم.
آنطور که من با خواندن کتاب متوجه شدم، شما با نگارش این کتاب قصد دارید ظرفیتهایی که هزار و یک شب، حال از نظر ساختار، زمان و روایت برای اقتباس برای ساخت یک فیلم دارد را بررسی و بیان کنید.
بله. در بخش آخر هم توضیح میدهم که چطور میتوان این داستان را به فیلمنامه تبدیل کرد. حتی داستانهایی از هزار و یک شب را بررسی کرده و ساختارهایش را در آوردم که نشان دهم چه قابلیتهایی دارد و چه طور میتوان این داستان را به صورت فیلمنامه نوشت. خوشحالم از این که شما به عنوان خواننده این کتاب چنین برداشتی از این کتاب داشتید چون من بسیار تلاش کردم تا این مطلب را پررنگتر نشان دهم. زمانی که از این پایاننامهام دفاع میکردم بسیاری از استادانی که در جلسه دفاع حاضر بودند از پیچیدگی و طولانی بودن این کار گلهمند بودند.
جذابیت این کتاب همین باشد که از ارتباط سینما و هزار و یک شب به چنین برداشتی رسید. با توجه به این که بحث اقتباس هم مطرح است و بسیاری از فیلمسازان ما سراغ ادبیات و کتاب و اقتباس برای ساخت فیلم نمیروند.
من از واژه ساختار زمانی نو در این کتاب استفاده کردم و این موضوع را بسط دادم، در فیلمهای ایرانی خیلی کم از چندگانگی زاویه دید و داستانهایی که از دیدگاههای مختلف بیان میشود استفاده میکنند و این بحث در ادبیات هم کم پیدا میشود. من فیلمهایی که با ساختار زمانی نو که در هالیوود یا اروپا ساخته شدهاند را مثال زدم ولی در ایران چنین فیلمهایی نداریم. مخاطب حرفهای با خواندن این کتاب میتواند به ساختار زمانی نو پی ببرد و در کارهایش از این نوع ساختار زمانی بهرهمند شود.
در کتاب از روایت سینمایی و روایت هزار یک شب صحبت میکنید. توضیحی درباره روایت بدهید این که چگونه روایت سینمایی با روایت هزارو یک شب در این کتاب مرتبط میکنید.
از ادبیات داستانی شروع کردم، روایت خطی و غیر خطی را توضیح دادم و روایت و انواع آن در ادبیات داستانی به چه صورت است. بعد از آن روایت را در سینما بررسی کردم. روایتهای شبکهای را معرفی بعد از آن ساختار زمانی نو را بررسی کردم و برای این که روایتهای شبکهای را توضیح دهم چون نوع روایتهای هزار و یک شب بیشتر از نوع روایتهای شبکهای هستند پس باید ابتدا بگویم که روایتهای شبکهای چگونه است. روایتهای شبکهای گونهای از روایت است که از ترکیب چند روایت تشکیل میشود و ممکن است از یک خط داستانی باشد یا ممکن است با چند خط داستانی باشد. در ابتدا روایتهای شبکهای را توضیح دادم و بعد در ادبیات توضیح دادم بعد در هزار یک شب و داستانهایی که از آن مثال زدم مانند مکر زنان و گوژپشت را توضیح دادم که به چه شکل است. بحث تخصصی است که این روایتهای ساده یک داستانی و چند داستانی چگونه تبدیل میشوند به روایتهای پیچده و داستان را از چند زاویه دید و چند خط داستانی متفاوت میبینیم. در داستان مکر زنان در کتاب این امر رو توضیح دادم. در حکایتها از یک حکایتی به حکایت دیگر و شخصیتی به شخصیت دیگری میرود و داستانها تودرتو میشوند. در سینمای جهان هم تلاش میشود تا فیلمها بدین شکل تودرتو و پیچیده ساخته شود. چندگانگی نقطه دید در این داستان داریم و داستان از نقطه دیدهای مختلفی روایت میشود و گاهی لازم است این فیلمها یا داستانهای این چنینی را چندینبار بخوانیم و ببینیم تا متوجه داستان شویم.
در قسمت دیگری از کتاب این را بیان میکنید که خواننده داستان کهن تماشاگر است و خواننده داستان جدید با قهرمان احساس همدردی میکند. منظورتان این است که داستانهای گذشته تصویر سازی بیشتری نسبت به داستانهای جدید وجود دارد؟
منظورم این است که در داستانهای جدید همین پیچیدگیها باعث میشود مخاطب کتاب و سینما بیشتر درگیر داستان شود و گویی خودش در دل داستان میرود برای این که موضوع را کشف کند. در حالی که در داستانهای قدیمی مخاطب فقط تماشاگر است و از فاصلهای به داستان یا فیلم نگاه میکند. یعنی چون داستانهای کهن از دیدگاه خطی بودهاند مخاطب فقط داستان را میخواند و یا میبیند و درگیر فضای داستان نمیشود.
در پایان اگرنکته ای بفرمایید.
هدف من از بررسی داستان هزار و یک شب در سینمای قرن بیستویکم این بود که چنین فیلمها و فیلمنامههای پیچیدهای هم در ایران نوشته و ساخته شود و فیلمها از این حالت یک دستی که همیشه ساخته میشود خارج شود. همگام با سینمای جهان، با داستانهایی که داریم میتوانیم فیلم بسازیم.
کتاب «هزار و یک شب در سینمای قرن 21» شامل چهار فصل است. نویسنده در فصل اول به توضیح مفاهیم نظری مانند روایت، طرح، داستان، تفاوت داستان، زمان، روایت و روایت در زمان میپردازد و در فصلهای بعدی توضیحی درباره سینمای جهان، روایت در سینما، «هزار و یک شب» و ویژگیهای این اثر، مکان، اشخاص، روایت در «هزار و یک شب» میدهد. در این کتاب کمی پراکندهگویی وجود دارد؛ یعنی بعد از دو فصل به موضوع اصلی داستان میرسیم. این کتاب از روایت، ساختار و زمان در فیلم و داستان، همچنین از فیلمسازان نویسندگان، کتابها آثار سینمایی که به داستان هزار و یک شب پرداخته یا اقتباسی از این داستان انجام دادهاند صحبت شده است و در پایان به هزار و یکشب میرسیم و نمونههایی که از این اثر آورده شده است. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات کتاب «هزار و یک شب در سینمای قرن 21» اثر اعظم حسنپور را در 500 نسخه، 211 صفحه و 16000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما