زهرا شاهی در «کارآگاه بازیهای یک سوسک کم حافظه» داستان مرگ یک زاغ بور را روایت میکند. همه متوجه این مرگ میشوند و درنهایت به این نتیجه میرسند که زاغ کشته شده است. تحقیقات محلی در این زمینه آغاز میشود و کاراگاهی مسوولیت این تحقیق را برعهده میگیرد.
این اثر با هدف اشاره به خطر انقراض زاغ بور خلق شده و به دلایل مرگ این پرنده میپردازد.
در بخشی از «کارآگاه بازیهای یک سوسک کم حافظه» میخوانیم: «وقتی این خطر توی شهر بیابانی پیچید ، همه جیغ کشیدند و این طرف و آن طرف دویدند. حتی زمین هم دچار لرزش های خفیفی شد و گردو غبار همه جا را گرفت. خیلی ها مثل خرخاکی رژیمیگریه کردند و چندنفری مثل شپش باعاطفه سکته. سکوت پشه ها از پشت لاکپشت تک چشم پر زد و رفت روی پوزه ی سوسمار سرشکسته نشست و خلاصه شهر به هم ریخت. البته اهالی شهر، قبل از اینکه تیتر درشت روزنامه را ببینند، از ماجرا با خبر شده بودند. در نتیجه جیغ هایشان را قبلا کشیده و سکته هایشان را قبلاً زده و گریه هایشان را قبلاً کرده بودند.»
این کتاب که تصویرگری آن را فاطمه زمانه رو برعهده داشته است مناسب کودکان بالای ۹ سال است.
نظر شما