امروز 29شهریور زادروز احمد اخوت نویسنده و منتقد ادبی است. او میگوید: من با ترجمه بهمن شعلهور از فاکنر به این نویسنده علاقهمند شدم و این علاقه از نوجوانی شکل گرفت. ترجمه شعلهور یکی از درخشانترین ترجمه ها از آثار فاکنر است که آن را در دوران دبیرستان خواندم.
وی افزود: از کسانی که در این جنگ شرکت فعالیت داشتند و جزو اعضای اصلی بودند میتوانم به آقایان محمدحقوقی، ابوالحسن نجفی، هوشنگ و احمد گلشیری، امیرحسین افراسیابی و همچنین از نسل دوم جنگ هم به آقایان رضا فرخفال و یونس تراکمه اشاره کنم.
نویسنده «من و برشت» در ادامه از روزهای آغاز فعالیت ادبی خود گفت و عنوان کرد: بعد از اتمام دوره لیسانس به آمریکا رفتم. حدود یازده سالی در آنجا اقامت داشتم. کار جدی من در ادبیات البته از همان جلسات جنگ اصفهان شروع شده بود و در این دوران هم ادامه یافت. در سال 1361 به ایران برگشتم و اولین کاری که کردم ترجمه بود. «سپتامبر بیباران» نوشته فاکنر اولین کتابی بود که ترجمه کردم. این کتاب سال 62 منتشر شد که مجموعه داستانی از آثار فاکنر بود. کتاب بعدی که ترجمه کردم، رمانی به نام «همانطور که میمیرم» نام داشت که متاسفانه به دلایل مختلفی چاپ نشد و در کل ترجمه آثار فاکنر و بورخس برای من همیشه یک کار دلی بود.
این مترجم درباره نحوه آشنایی خود با آثار فاکنر و دلیل رویآوردن به ترجمه آثار این نویسنده عنوان کرد: من با ترجمه بهمن شعلهور از فاکنر به این نویسنده علاقهمند شدم و این علاقه از نوجوانی شکل گرفت. ترجمه شعلهور یکی از درخشانترین ترجمهها از آثار فاکنر است که آن را در دوران دبیرستان خواندم. آقای حقوقی دو سال معلم فارسی ما در دبیرستان بود و تاثیر زیادی در زندگی من و دانشآموزانی که با او درس داشتند، از جمله مجید نفیسی و محمود نیکبخت داشت. البته آنها دانشآموز حقوقی نبودند اما من دوسال دانشآموز ایشان بودم. آقای حقوقی هر جلسه درباره یک فیلم یا یک کتاب بحث میکرد و تعیین میکرد که جلسه آینده درباره آن کنفرانس بدهیم. این نحوه تدریس در نوع خودش بینظیر بود و من هنوز یادداشتهای مربوط به آن جلسات را نگه داشتهام. در همان دوران بود که با رمان «خشم وهیاهو» آشنا شدم. این رمان جزو معرفیهای آقای حقوقی بود. بعدها هم به صورت جدیتر علاقهام را به فاکنر دنبال کردم و همیشه دوست داشتم که از فاکنر کار ترجمه کنم.
وی افزود: بعدها هم به صورت جدیتر علاقهام را به فاکنر دنبال کردم و همیشه دوست داشتم که از فاکنر کار ترجمه کنم. در دهه 60 انقلاب فرهنگی شد و دانشگاهها تعطیل. کسی را استخدام نمیکردند و من در آن زمان بود که به صورت دلی و در عین حال حرفهای به ترجمه آثار فاکنر پرداختم.
نویسنده «پروست و من» درباره جلساتی که در خانه محمدرحیم اخوت برگزار میشد گفت: سنت جنگ اصفهان به صورتها و نشستهای مختلف ادامه داشت؛ آدمهای مختلف و نشستهای مختلفی که هیچگونه پیوند ارگانیکی با جنگ اصفهان نداشتند اما به نوعی به آن مربوط میشدند. این جلسات هم یکی از آنها بود. در این جلسات هم مانند جنگ اصفهان داستانی خوانده میشد و درباره آن بحث میشد.
در جلسات جنگ اصفهان که ما دانشآموزان هم شرکت میکردیم درست مانند بقیه حق اظهارنظر درباره مطالب خوانده شده را داشتیم. یادم هست که آقای ابوالحسن نجفی در این جلسات بود که برای اولین بار «جواب کافکا» از رولان بارت را خواند و همانجا بود که من اولین بار اسم رولان بارت را شنیدم. به هر صورت این سنت داستانخوانی در اصفهان حفظ شد و نقش تاثیرگذاری در پرورش نسلهای بعدی داشت.
مولف «نشانهشناسی مطایبه» درباره آثار جدیدی که در دست انتشار دارد، گفت: در حال ترجمه داستانهای مضمونی از فاکنر هستم که چهار جلد آن تا به حال منتشر شده است. به طور مثلا مجموعه «جنگل بزرگ» درباره داستانهایی درباره شکار و طبیعت است و یا «گنجنامه» درباره گنج و گنجیابی است که ناشر تمام آنها افق است. جلد پنجم این مجموعه داستانهای کاراگاهی فاکنر است و «داستانهای دهکده» نام دارد در مرحله صدور مجوز است.
گفتنی است،احمد اخوت نویسنده، مترجم و نشانهشناس 29 شهریور 1330 در اصفهان به دنیا آمد. او آثار زیادی از نویسندگان بزرگی چون ویلیام فاکنر، خوزه لوئیس بورخس و فلانری اوکانر ترجمه کرده است. اخوت همچنین عضو شورای نویسندگان فصلنامه «زندهرود» بوده است. «تا روشنایی بنویس»، «قصیده کافه غم»، «اسبهای خالدار» و «دستور زبان داستان» شماری از تالیفات و ترجمههای اوست.
نظر شما