مصاحبه با شخصیت محبوب این روزهای دنیای ادبیات و کتاب؛
لیلا سلیمانی: من صاحب کتابم نیستم، فقط آن را نوشتهام!
لیلا سلیمانی، نویسنده اهل مراکش بسیار جوان است و موفقیتش در جوانی الگوی بسیاری از نویسندگان جوان است. مصاحبه خواندنی برنده جایزه «گنکور» برای خوانندگان و نویسندگان تازهکار جذاب خواهد بود.
سلیمانی در پاسخ به پیشنهاد وزارت فرهنگ فرانسه گفته بود به آزادیاش بیشتر از آن چیزی اهمیت میدهد که بخواهد آن را برای سیاست تلف کند اما کمی بعد و با توجه به ترجمه شدن داستان «ترانه شیرین» به 18 زبان مختلف پیشنهاد رئیسجمهور را برای نمایندگی ویژه ترویج زبان و فرهنگ کشور فرانسه در کشورهای دیگر را قبول کرد.
لیلا سلیمانی در مراکش به دنیا آمد اما در هفده سالگی برای تحصیل در رشته علوم سیاسی و مدیریت رسانه به فرانسه مهاجرت کرد و در دانشگاه پلیتکنیک پاریس مشغول به تحصیل شد. پس از فارغالتحصیل شدن برای مدت کوتاهی بازیگری را تجربه کرد اما پس از مدتی بازیگری را کنار گذاشت و به روزنامهنگاری مشغول شد.
در سال 2014 که اولین رمانش را تحت عنوان «باغ غول» نوشت برنده مهمترین جایزه ادبی مراکش، «مومنیا» شد و اولین نویسنده زني شد که این جایزه را دریافت کرده است. دو سال پس از اولین داستانش کتاب معمایی-روانشناسانه «ترانه شیرین» را منتشر کرد. «ترانه شیرین» به سرعت پرفروش شد و در طی سه ماه اول انتشار 76 هزار نسخه از آن به فروش رفت و سپس برنده جایزه «گنکور» شد.
«ترانه شیرین»-داستان پرستار بچهای که دو کودکی را که از آنها مراقبت میکند به قتل میرساند- سبب شد سلیمانی به پرخوانندهترین نویسنده فرانسوی در سال 2016 تبدیل شود. چند روز پیش اعلام شد که این کتاب با عنوان «لالایی» به زبان انگلیسی منتشر شده است اما «ترانه شیرین» به زبانهای مختلف دیگری نیز ترجمه شده است. «ترانه شیرین» در ایران با ترجمه افتخار نبوینژاد و با همکاری انتشارات «کولهپشتی» منتشر شده است. خواندن مصاحبه این نویسنده 36 ساله خالی از لطف نیست:
کتاب شما را همیشه با «دختر گمشده» مقایسه میکنند. درباره این مقایسه چه حسی دارید؟
نه خوشحالم و نه ناراحت! میدانم کتابم در بازار با این مقایسه شناخته میشود. خیلیها کتابم را با عنوان داستانی جنایی میخوانند اما به نظر من این کتاب جنایی نیست زیرا داستان جنایی مختصات خاص خود را دارد و تلاش کردهام این ویژگیها در داستان من نباشد.
یکی از تاکتیکهای شما این است که پایان کتاب را در آغاز کتاب میآورید. مثلا جمله اول «ترانه شیرین» این است: «نوزاد مرده است.» چه فکری پشت این تکنیک نهفته است؟
درست مانند تراژدیهای یونانی! از ایده «سرنوشت» خوشم میآید. درست مانند این است که به خواننده بگویی پایان این داستان غمانگیز است. با این اوصاف مهمترین اطلاعات درباره کتاب را به عنوان خواننده میدانید اما والدین حاضر در داستان از این موضوع آگاه نیستند. بنابراین کتاب را در شرایطی عجیب میخوانید و دوست دارید به والدین نوزاد هشدار دهید که بچه شما در نهایت میمیرد. از این موضوع که خواننده آگاهانه داستان را میخواند خوشحالم. همین موضوع سبب ایجاد تنش در خواننده میشود و من دوست داشتم مانند فیلمهای هیچکاک یا پولانسکی جوِّ استرسزا و آزاردهندهای ایجاد کنم.
کتاب «ترانه شیرین» در آمریکا با عنوان «پرستار عالی» منتشر شده. دلیل این کار چه بود؟
ناشر آمریکایی به من گفت در جامعه آمریکا مادران دوست دارند عالی باشند و اصولاً درگیر کلمه «عالی» و «کامل» هستند. مادری عالی، پرستاری عالی و تنشی که از این بابت به وجود میآید و دوست داشتیم در عنوان کتاب بر روی این موضوع تأکید کنیم. شاید در اروپا دنیای مادران بیشتر حول مراقبت کردن و لالایی گفتن برای کودکشان خلاصه میشود. شاید در فرانسه و بریتانیا مادران معتقد باشند که هیچوقت کامل نیستند و نخواهند بود!
چقدر از تجربه خود شما به عنوان یک مادر در این کتاب استفاده شده است؟
از تجربیات خودم استفاده نکردم اما از احساساتم کمک گرفتم. از همه ترسها و کابوسهایم استفاده کرم تا با آن روبهرو شوم و از ترسهایم نترسم. دوست دارم در چشم ترسهایم نگاه کنم و به نظر من این کار «تطهیر» نامیده میشود. شاید در تلاش هستم تنشم را از خود دور کنم و به خواننده بسپارم.
آیا کتاب نوشتن نوع رابطه شما را با فرزندانتان تغییر داده است؟
خیر. همیشه تلاش کردهام تا بیشتر از یک مادر برای فرزندانم باشم. همیشه برای حقوق زنان میجنگم تا بتوانم بگویم مادر شدن گاهی بسیار سخت و آزاردهنده است و همیشه لذتبخش نیست. البته گاهی از گفتن این حرف احساس عذاب وجدان میکنم و وقتی به خانه برمیگردم بیشتر از قبل از فرزندانم مراقبت میکنم.
رقابت زیادی بین پرستار داستان تو و مادر شاغل قصه وجود دارد...
احساس مبهمی بین پرستار بچه و هر مادری وجود دارد. هر مادری مایل است کودکانش پرستارشان را دوست داشته باشند اما نمیخواهد خیلی دوستش داشته باشند زیرا مادر است و دوست دارد بیشتر از بقیه دوست داشته شود. دوست داشتم این تضاد و احساسات متناقض را در داستان نشان دهم.
خیلی از زنان از مادران برای به خدمت گرفتن پرستار بچه انتقاد میکنند و خیلیها در نقدهای کتابتان چنین نوشته بودند. فکر میکنید در آینده نظر مردم تغییر میکند؟
بله. به نظر من باید برای کار پرستاران بچه ارزش بیشتری قائل شویم. هر چه بیشتر برای کارشان ارزش قائل شویم بیشتر به این حقیقت آگاه خواهیم بود که به آنان در زندگیمان نیاز داریم.
قرار است اقتباسیهایی سینمایی از کتاب شما در فرانسه و آمریکا تولید شود. آیا شما هم در این پروژه شرکت کردهاید؟
نه. معتقد نیستم نویسنده صاحب کتاب است. من این داستان را نوشتهام و دیگر مال من نیست.
لیلا سلیمانی، ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
خواهش میکنم.
نظرات