نشر چشمه رمان «قوچ» نوشته مهدی اسدزاده را راهی بازار نشر کرد. این اثر به ماجرای دو روز از زندگی سرباز جوانی میپردازد که در تلاش برای حل مشکل خود، سراغ اشخاص متعددی میرود و ماجراهای گوناگونی را تجربه میکند.
راوی طی این تلاشهای همهجانبه، نقاط گوناگون تهران را زیر پا میگذارد و بدین ترتیب نویسنده موفق میشود تصویری نسبتاً جامع را از این کلانشهر به نمایش بگذارد. تصویری که از شمالیترین نقاط شهر تا جنوبیترین نواحی گسترش پیدا میکند و آدمها، فضاها و موقعیتهای متنوع شهری را شامل میشود. بدینگونه میتوان رمان مهدی اسدزاده را رمانی شهری دانست که نگاه دقیقی به رابطه شهروند با شهر تهران دارد. این رویه کتاب بهویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که محلههای جنوبی و حاشیهای تهران وارد داستان میشوند و به دور از کلیشههای رایج، این مناطق و فرهنگ و مناسبات ساکنان آن پیش چشم مخاطب قرار میگیرد.
در این راه نویسنده علاوه بر توصیف دقیق فضاهای شهری، به زبان و لهجه خاص جنوبشهر تهران توجه ویژهای داشته است.
لهجهای که ضمن فاصله گرفتن از زبان رسمی و معیار، آئینه فرهنگ، شرایط محیطی و رویکردهای اجتماعی مردم جنوب شهر است. به همین دلیل است که بسیاری از عبارات و اصطلاحات نامأنوس و کمترشنیده شده جنوب شهری در این کتاب به چشم میخورند.
بخشی از این کتاب را با هم میخوانیم:
«بعد کم عزای عروسی فردا و دلدرد سه میلیونه رو داشتم، زنجمورهی یارو هم چپ شده بود رو مخم. سر همین هم گفتم برم تو خط حسنه که هی داشت لبهی استخرو میرفت و برمیگشت و هی اون دست آزادش رو تو یقهاش میچرخوند. حاضر بودم سرم رو بذارم که اونوقتهایی که زیر برف سگ لرز میزده و با سنجاق سر ننهاش از تو صندوق صدقات صدتومنی کش میرفته . . .»
نخستین چاپ کتاب «قوچ» نوشته مهدی اسدزاده با شمارگان هزار نسخه در 112 صفحه و به بهای 70 هزار ریال از سوی نشر چشمه راهی کتابفروشیها شده است.
نظر شما