یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۷
نام‌بردن هفت‌وادی توسط هدهد

خراسان‌رضوی - در منطق‌الطیر عطار، مرغانِ تشنه حقیقت از هدهد دانا، راه رسیدن به سیمرغ را جویا می‌شوند. هدهد، این راه را گذر از هفت وادیِ طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا معرفی می‌کند؛ مراحلی که زهره مظفری‌پور در این یادداشت به آن‌ها می‌پردازد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – زهره مظفری‌پور، نویسنده، محقق و پژوهشگر ادبی: آخرین مرغی که از هدهدِ دانا سوال می‌پرسد و مرغ دانای عطار (هدهد) پاسخ می‌دهد؛ در مورد مسیر و چگونگی راه می‌پرسد و می‌گوید که «چشمان ما در این سرزمین بس که انتظار کشیدیم بینایی خود را از دست داده و کور شده است.» او می‌خواهد بداند که چند فرسنگ باید راه بپیمایند تا به مقصد و هدف نهایی (کوه قاف و در واقع جایگاه سیمرغ) برسند؟

دیگری گفتش: که ای دارای راه!

دیده‌ی ما شد در این وادی سیاه

پرسیاست می‌نماید این طریق

چند فرسنگ است این راه؟ ای رفیق؟

هدهد دانا زمانی که دید مرغان مشتاق سفر شدند و از مسافت سفر می‌پرسند، خوشحال شد و پاسخ داد که «ما باید از هفت وادی بگذریم و زمانی که این هفت وادی را پشت سر گذاشتیم آنگاه به درگاه قرب الهی (سیمرغ) می‌رسیم.»

وادی به معنای صحرا و بیابان است و در اصطلاح عطار نیشابوری هر یک از مقامات و مراحل تصوف را وادی می‌نامند که در واقع منازل و مقاماتی هستند که صوفی باید یکی پس از دیگری و به ترتیب بپیماید تا به کمالی که متوجه آن است برسد.

هدهد می‌گوید «کسی از طول این راه اطلاعی ندارد و چون کسی از این راه دور برنگشته است پس چگونه می‌تواند به تو خبر دهد ای ناشکیبا! و زمانی که در آن جایگاه محو و فانی شوی پس چگونه می‌تواند کسی از آنجا به تو خبر دهد؟»

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گذشتی هفت وادی درگه است

وا نیامد در جهان زین راه کس

نیست از فرسنگ آن، آگاه کس

چون نیامد باز، کس زین راه دور

چون دهندت آگهی؟ ای نا صبور!

چون شدند آن جایگه گم سر به سر

کی خبر بازت دهند از بی‌خبر؟

آنگاه هدهد دانا به نام بردن هفت وادی می‌پردازد و برای هر کدام توضیح مختصری می‌دهد و می‌گوید که: باید به ترتیب این هفت وادی را پشت سر بگذاری.

اولین وادی نامش طلب هست و این آغاز کار است پس از آن وادی عشق است که مانند دریایی بی‌کناره و بی ساحل است (اشاره به بی‌پایان بودن آن دارد) آنگاه وادی سوم معرفت است و پس از آن وارد وادی چهارم یعنی استغنا می‌شویم.

هست وادی طلب آغاز کار

وادی عشق است از آن پس بی کنار

پس سیم وادیست آن معرفت

پس چهارم وادی استغنا صفت

هدهد به ترتیب نام وادی‌ها را برمی‌شمارد و می‌گوید که پنجمین وادی توحید است سپس وادی حیرت که ششمین وادی‌ست و بسیار دشوار و مشکل و آخرین وادی و هفتمین وادی، فقر و فنا است، باید بدانی که بعد از این‌ها هیچ راه و روش و شیوه‌ای نیست.

هست پنجم وادی توحید پاک

پس ششم وادی حیرت صعبناک

هفتمین وادی فقر است و فنا

بعد از این روی روش نبود تو را

سپس هدهد می‌گوید پس از وادی هفتم آنقدر کشش و جذبه‌ای در تو به وجود می‌آید که اگر راز یک قطره از این دریا را بدانی مانند این است که راز دریایی را دانسته‌ای.

در کشش افتی روش گم گرددت

گر بود یک قطره قلزم گرددت

سپس هدهد دانا به توضیح وادی‌ها می‌پردازد و در مورد هر وادی توضیح کامل و مفصلی ارائه می‌کند و مرغان با اشتیاق کامل گوش فرا می‌دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها