سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی؛ کتاب درباره صدا و هنر صدابرداری کم نیست اما بیشتر این کتابها به آموزش صدابرداری و گاه به تکنیکهای ضبط صدا در استودیو و صحنه فیلمها پرداختهاند. از معدود کتابهای متفاوت در زمینه صدا کتاب «جیغ خاموش، صدا در آثار هیچکاک» نوشته الیزابت وایز است که توسط حمیدرضا احمدیلاری به فارسی برگردانده شده و انتشارات ساقی آن را منتشر کردهاست.
«جیغ خاموش» به تحلیل عمیق نقش صدا در فیلمهای استاد سینما، آلفرد هیچکاک میپردازد. این اثر یکی از اولین تلاشها برای بررسی دقیق و علمی استفاده پیچیده هیچکاک از صدا به عنوان یک ابزار روایت در آثارش است. وایز نشان میدهد که چگونه هیچکاک از صدا و موسیقی برای تقویت تمهای روانشناختی، خلق تنش و پیشبرد داستانهای پیچیدهاش بهره برده است.
این کتاب شامل ۹ فصل با عناوین زیر است: اولین تجربیات با صدا، اکسپرسیونیسم در اوج، تثبیت یک سبک کلاسیک، موسیقی و جنایت، پنجره رو به حیاط، تجاوز صوتی و فیلمهای تک مکانی، فراتر از ذهنیت، سکوت و فریاد است.
در این کتاب، نویسنده با تحلیل دقیق فیلمهایی چون «سرگیجه» (Vertigo)، «دیوید و گولیات» (Dial M for Murder) و «پنجره پشتی» (Rear Window)، بر این نکته تأکید میکند که صدا در این آثار نه تنها به عنوان یک عنصر کمکی، بلکه به عنوان بخشی اساسی و ضروری از تجربه تماشاگران به کار میرود. ویس از دیدگاههایی چون تحلیل فرمالیستی و روانشناسی فیلم برای تبیین تأثیرات صدا استفاده کرده و به تأثیر عمیق آن بر مخاطب و ساختار دراماتیک آثار هیچکاک میپردازد.
در فصل اول این کتاب میخوانیم: «پنهلوپه هوستون در انتقاد مشهوری از فیلم هیچکاک ادعا میکند که در فیلم «پرندگان» (۱۹۶۳) عمده هول و هراس فیلم از نوار صدای فیلم منشا میگیرد تا ناتوانی پرندگان در اجرای این وظیفه پنهان بماند.»
البته اتکای زیاد فیلم «پرندگان» به جلوههای صوتی نه تنها واجد قابلیت زیبایی شناختی نیرومندی است بلکه پیامد منطقی ابداعات خلاقه هیچکاک در آن دوره حرفهای اش نیز است. به هر حال، تفسیر این خانم به طور ضمنی حامل این نکته هم میشود که کاربرد صدا از طرف هیچکاک ارتباط چندان قرص و محکمی با دستکاریهای او در تصویر ندارد. البته این تصور که قابلیتهای بیانی صدا در قیاس با تصویر نازلتر است تقریباً نظری قالب در میان پژوهشگران سینما و حتی بسیاری از سینماگران است.

در جای جای کتاب نویسنده، خواننده علاقهمند به مبحث صدا در آثار هیچکاک را به تکههایی از مصاحبههای هیچکاک در مورد فیلمهایش و استفاده موسیقی، نوار صدا و کاربرد آن در فیلمهای مهمش از جمله «پنجره عقبی»، «مردی که زیاد میدانست» و «پرندگان» ارجاع میدهد تا نظریاتش را در مورد استفاده خلاقانه هیچکاک از نوار صوتی فیلم هایش به خواننده اثبات کند.
در فصل نهم که فصل پایانی این کتاب است نویسنده معتقد است: «سکوت عنصر مضمونی و شکلی تقریباً همه فیلمهای هیچکاک است.» وی برای اثبات حرف خود از تمام فیلمهای هیچکاک مثالهایی را مطرح میکند.
نویسنده در این باره توضیح میدهد: «تداعی معانی سکوت با قدرت کنترل در هیچکدام از آثار هیچکاک به اندازه سکانسهای مونتاژی که در آنها حداکثر تنش و بیشترین درگیری تماشاگر را با فیلم ایجاد میکند، مشهود نیست. به نظر میآید هیچکاک هم مثل یک جنایتکار فکر میکند چنین کارهایی اگر در سکوت انجام گیرد موثرتر است.» از همین روست که علایق مضمونی و سبکی هیچکاک درست نقاطی با هم تلاقی میکند که در آنها جنایت یا قتل توسط ضدقهرمان در سکوت انجام میگیرد و به شکل یک سکانس مونتاژی صامت فیلمبرداری و تصویر پردازی میشود.
این کتاب با بررسی نحوه استفاده هیچکاک از صدا در تعلیق، وحشت و پیچیدگیهای روانی شخصیتها، بهویژه در فیلمهایش که در آنها صدا غالباً جزئی از پیشزمینه داستان میشود، به یک منبع ضروری برای دانشجویان سینما و علاقهمندان به آثار هیچکاک تبدیل شده است.
هیچکاک همواره به دلیل استفادههای خلاقانه از تصویر و تکنیکهای پیچیده تصویری مانند نماهای متحرک در فیلمهایی چون «بدنام»، «سرگیجه» و دیگر آثار مطرحش معروف است این دیدگاه که هیچکاک در استفاده از سکوت، نوار صدا و موسیقی نیز پابهپای تصویر خلاقیتهای ویژهای به خرج داده است نگاه منتقدان و طرفداران هیچکاک به او را عوض میکند.
یکی از بخشهای جالب این کتاب پیوست آن است که تصاویر پوستر و نام ۵۳ فیلم سینمایی که هیچکاک در طول فعالیت هنری خود ساختهاست را آورده و به نام آثار تلویزیونی هیچکاک که بیشتر برای شبکه سی بی اس ساختهشده اشاره میکند.
گفتنی است کتاب «جیغ خاموش، صدا در آثار هیچکاک» بهویژه برای کسانی که علاقهمند به درک عمیقتری از هنر ساخت فیلم و استفاده از ابزارهای صوتی در سینما هستند، یک منبع ارزشمند تحلیل و یادگیری صدا و استفاده موثر از آن در صنعت فیلمسازی به شمار میآید.
نظر شما