سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۷
کتاب؛ آخرین پناه کودک در زیست‌جهان دیجیتال

پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که وابستگی افراطی به فضای مجازی، با افزایش اضطراب، اختلال توجه، انزوای اجتماعی و کاهش تاب‌آوری روانی در کودکان همراه است. در مقابل، کتاب‌خوانی منظم، نه‌تنها تمرکز و آرامش ذهنی را تقویت می‌کند، بلکه به کودک امکان می‌دهد احساسات خود را بهتر بشناسد و مدیریت کند. به بیان دیگر، کتاب می‌تواند نقش یک «پناهگاه شناختی» را در برابر آشفتگی دیجیتال ایفا کند.

سرویس کودک‌ونوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدمهدی سیدناصری، حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان: در زیست‌جهان دیجیتال معاصر، کودکان ایرانی در وضعیتی متناقض رشد می‌کنند: از یک‌سو، دسترسی آنان به فضای مجازی با محدودیت‌های ساختاری و فیلترینگ گسترده مواجه است و از سوی دیگر، نیازهای آموزشی، ارتباطی و هویتی آنان به‌طور فزاینده‌ای به محیط آنلاین گره خورده است. حاصل این شکاف، نه «مصون‌سازی» کودک، بلکه سوق دادن او به استفاده از ابزارهای دور زدن محدودیت‌هاست؛ ابزارهایی که عملاً کودک را از هرگونه نظارت، حمایت و چارچوب حمایتی حقوقی خارج می‌کند. در این معنا، مسئله فیلترشکن صرفاً یک موضوع فنی یا امنیتی نیست، بلکه به‌طور مستقیم به حقوق کودک، سلامت روان، امنیت دیجیتال و آینده فرهنگی جامعه گره می‌خورد. واقعیت آن است که سیاست‌های محدودکننده، زمانی که بدون جایگزین فرهنگی، آموزشی و محتوایی اجرا می‌شوند، به‌جای کاهش آسیب، آن را تشدید می‌کنند. کودک یا نوجوانی که برای انجام تکلیف درسی، سرگرمی یا ارتباط با همسالان خود ناگزیر به استفاده از فیلترشکن می‌شود، عملاً وارد فضایی می‌گردد که نه‌تنها فاقد پالایش سنی و محتوایی است، بلکه او را در معرض محتواهای خشونت‌آمیز، جنسی، افراطی و مخاطرات امنیتی قرار می‌دهد. این وضعیت، مصداقی روشن از «انتقال خطر» از سطح سیاست‌گذاری به سطح زندگی روزمره کودک است. در این میان، یکی از پیامدهای کمتر دیده‌شده اما بسیار عمیق این وضعیت، تضعیف مستمر فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی است. زمانی که انرژی ذهنی کودک صرف یافتن راه عبور از محدودیت‌ها، جست‌وجوی سریع و مصرف محتوای پراکنده و سطحی می‌شود، کتاب به‌تدریج از چرخه زیست فرهنگی او حذف می‌گردد. آمارهای رسمی و پژوهش‌های داخلی نشان می‌دهند که سرانه مطالعه غیردرسی کودکان و نوجوانان در ایران به سطح نگران‌کننده‌ای کاهش یافته است؛ در حالی که استفاده از ابزارهای دسترسی غیررسمی به اینترنت، حتی در سنین پایین، به امری عادی بدل شده است. این هم‌زمانی، تصادفی نیست، بلکه نتیجه مستقیم غیبت سیاست فرهنگی جایگزین است.

کتاب، در این چارچوب، صرفاً یک ابزار آموزشی یا سرگرمی سنتی نیست، بلکه یک «سازوکار حمایتی» برای رشد شناختی، عاطفی و اخلاقی کودک به‌شمار می‌رود. مطالعه منظم به کودک امکان می‌دهد مفاهیم را به‌صورت تدریجی و عمیق درک کند، قدرت تخیل و تفکر انتقادی خود را پرورش دهد و با جهان پیرامون رابطه‌ای معنادار برقرار سازد. در مقابل، مصرف شتاب‌زده و بی‌وقفه محتوای دیجیتال، به‌ویژه در فضای کنترل‌نشده فیلترشکن‌ها، ذهن کودک را به واکنش‌های آنی، اطلاعات پراکنده و قضاوت‌های سطحی عادت می‌دهد. از منظر سلامت روان نیز، تفاوت میان این دو مسیر چشمگیر است. پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که وابستگی افراطی به فضای مجازی، با افزایش اضطراب، اختلال توجه، انزوای اجتماعی و کاهش تاب‌آوری روانی در کودکان همراه است. در مقابل، کتاب‌خوانی منظم، نه‌تنها تمرکز و آرامش ذهنی را تقویت می‌کند، بلکه به کودک امکان می‌دهد احساسات خود را بهتر بشناسد و مدیریت کند. به بیان دیگر، کتاب می‌تواند نقش یک «پناهگاه شناختی» را در برابر آشفتگی دیجیتال ایفا کند.

بااین‌حال، نمی‌توان از کودکان انتظار داشت که در خلأ سیاستی و اقتصادی، کتاب را به‌عنوان جایگزین جذاب انتخاب کنند. موانع ساختاری متعددی، از قیمت بالای کتاب‌های کودک و نوجوان گرفته تا ضعف نظام توزیع، محتوای غیرجذاب آموزشی و نبود پیوند میان آموزش رسمی و فرهنگ مطالعه، دست‌به‌دست هم داده‌اند تا کتاب از زندگی روزمره کودک فاصله بگیرد. در چنین شرایطی، طبیعی است که فضای دیجیتال، هرچند پرخطر، جذاب‌تر به نظر برسد. از این رو، مواجهه عقلانی با مسئله فیلترشکن، مستلزم تغییر زاویه نگاه است. به‌جای تمرکز صرف بر منع و انسداد، باید به‌طور جدی بر «جایگزین‌سازی فرهنگی» سرمایه‌گذاری کرد. تولید کتاب‌های خلاقانه، تصویری و تعاملی متناسب با زیست دیجیتال کودک، توسعه کتابخانه‌های عمومی و دیجیتال ارزان‌قیمت، پیوند دادن کتاب با بازی، انیمیشن و روایت‌های چندرسانه‌ای، و مشارکت فعال خانواده‌ها و مدارس در ایجاد عادت مطالعه، از جمله راهکارهایی هستند که می‌توانند به‌تدریج توازن را به نفع فرهنگ مطالعه بازگردانند.

در نهایت، مسئله اصلی این نیست که کودک «کتاب یا فیلترشکن» را انتخاب می‌کند؛ بلکه این است که جامعه و سیاست‌گذار، چه مسیری را پیش‌روی او قرار می‌دهند. اگر کودک در محیطی رشد کند که کتاب، روایت، داستان و اندیشه در دسترس، جذاب و ارزان باشد، نیاز او به پرسه‌زنی بی‌هدف در فضای ناامن دیجیتال کاهش خواهد یافت. آینده کودکان، نه با دیوارهای بلند محدودیت، بلکه با پل‌های محکم فرهنگی ساخته می‌شود. کتاب، اگر به‌درستی فهم و حمایت شود، می‌تواند یکی از مهم‌ترین این پل‌ها باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها