مراسم رونمایی از کتاب «طلایهدار بیداری»/2
بذل و بخشش آیتالله طالقانی در اهدای کتاب/ طالقانی عنوان «آیتالله» را بر جلد کتابش خط زد
سید محمدصادق قاضی طباطبائی، همرزم آیتالله طالقانی در مراسم رونمایی کتاب «طلایهدار بیداری» گفت: وی مجتهدی مسلم بود که همیشه از عناوین و القاب دوری میکرد و تمایلی نداشت نام آیتالله بر جلد کتابهایش درج شود.
هنگامی که برای اشتغالات کاری و ذهنی خود تصمیم بر آن گرفتم که به تهران مهاجرت کنم، به منزل امام رفتم و از وی پرسیدم که از نظر شما با چه کسی در تهران ارتباط برقرار کنم تا بتواند بنده را راهنمایی کند و آیتالله طالقانی تنها کسی بود که امام در آن زمان وی را به من معرفی کردند. بعد از آن زمانی که به تهران آمدم در مسجد هدایت در همان جلسه اول، با دیدن آیتالله طالقانی احساس کردم که گمشده خود را یافتهام، به طوری که تا پایان حیات ایشان، هم در خلوت زندان و هم در دیگر جاها در خدمت ایشان بودم.
زمانی که آیت الله طالقانی را دیدم، گمشده خود را یافتم
این همرزم آیتالله طالقانی در توصیف ویژگیهای این شخصیت مبارز با تکیه بر خاطرات خود گفت: وی مجتهدی مسلم بود که همیشه از عناوین و القاب دوری میکرد. به عنوان مثال زمانیکه بر روی جلد یکی از کتابهایش پیش از چاپ، عنوان آیتالله سیدمحمود طالقانی را درج کرده بودند، وی پس از دیدن آن، عنوان «آیتالله» را خط زد و گفت تمایلی به استفاده از این عناوین برای خود ندارم.
قاضی طباطبائی در بیان شایستگیهای این مبارز سیاسی گفت: آیتالله طالقانی کسی بود که از آیات عظام تبریز از جمله آیتالله حائری و سید ابوالحسن اصفهانی در نجف اجازه اجتهاد داشت؛ در حالیکه آنها اجازه اجتهاد را به هر کسی نمیدادند؛ اما طالقانی را شایسته اجتهاد دانستند.
لقب «ابوذر زمان» شایسته آیتالله طالقانی بود
وی در بخش دیگری از سخنانش به تعدادی از استادان آیتالله طالقانی اشاره کرد و گفت: استادان ایشان بزرگوارانی چون آیتالله حائری، آیتالله حجت، آیتالله محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر (پدر سید موسی صدر)، ملاعلی همدانی و شیخ محمد تقی آملی بودند. به راستی که کسوت مرجعیت برای طالقانی برازنده بود. ایشان درد دین داشت و به گفته امام، زبان او از شمشیر مالک اشتر هم برانتر بود و به درستی لقب «ابوذر زمان» که از سوی امام به وی داده شد، شایسته و برازنده ایشان بود.
وی در پایان سخنانش به دغدغهها و دلمشغولیهای آیتالله طالقانی در طول حیات وی از جمله کمکهایی که به زلزلهزدگان خراسان، بوئینزهرا و همچنین سازمان آزادیبخش فلسطین میکرد اشاره کرد.
روایت پسر آیتالله طالقانی از شجاعت پدرش
سید مهدی طالقانی (پسر آیتالله طالقانی) از دیگر مدعوین و سخنرانان این مراسم بود که وی نیز به ویژگیهای پدرش از جمله شجاعت اشاره کرد و گفت: به راستی وی انسانی از خود گذشته بود و این ویژگی بارز را تمام همرزمان و آشنایان وی از جمله سرتیپ کوهرنگی و حاج سیدابوالفضل توکلیبینا به آن اذعان دارند.
چنانکه در خاطراتی که از سرتیپ کوهرنگی نقل شده؛ وی زمانی که در زندان به سر میبرد از طرف مقامات بالا (تیمسار مقدم که هنوز رئیس ساواک نشده شده بود) از او خواسته شد که تقاضای عفو برای آزادی خود و از حکومت به دلیل فعالیتهای سیاسیاش عذرخواهی کند. اما وی به دلیل شجاعت و شهامتی که داشت به هیچ وجه زیر بار نرفت و ظلم را نپذیرفت. وی هرگز از برخورد تند و خشن مأموران دولتی ترسی نداشت.
وی در ادامه سخنانش در توصیف شجاعت پدرش گفت: آیتالله طالقانی زمانی که در تبعید در بافت کرمان هم بود زیر بار ظلم و ستم ماموران دولتی نرفت و در مسجدی در آنجا، جوانان را به خواندن کتاب تشویق میکرد. بعدها زمانی که با همکاری آیتالله مطهری و مهندس مهدی بازرگان انتشاراتی را با عنوان شرکت سهامی انتشار تاسیس کرد توصیه میکرد که تعداد زیادی کتاب برای بچههای بافت کرمان فرستاده شود.
خطبهای که نقشههای دشمن را نقش برآب کرد
در ادامه این مراسم دکتر محسن انصاری، قائم مقام و سرپرست معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید درباره دیدار با آیتالله طالقانی عنوان کرد: من وی را دوبار از نزدیک دیدم ،در عصر یکی از روزهای آبان سال 57 زمانی که دانشجو بودم عدهای گفتند آیتالله طالقانی امروز از زندان قصر آزاد میشود. عصر آن روز با چند تن از دوستان به در زندان قصر مراجعه کردیم و دیدیم که آیتالله طالقانی و یک روحانی دیگر با هم از زندان بیرون آمدند. سراغشان رفتیم و در آغوششان گرفتیم.
وی درباره نقش آیتالله طالقانی در جریانهای انقلاب گفت: زمانی که حوادث انقلاب شدت گرفت و به آستانه پیروزی نزدیک شد آیتالله که بیرون از زندان بود افرادی را برای تشکیل یک شورای سری برای سرو سامان دادن به جریانهای انقلاب در نظر گرفت. اما زمانی که متوجه شد امام (ره) یک شورای انقلاب تشکیل دادهاند شورای راهبردی خود را منحل کرد که این امر نشاندهنده تبعیت طالقانی از امام است.
وی افزود: زمانی که منافقین خواستند از رافت طالقانی سوءاستفاده و در رهبری امام تجزیه و اخلال ایجاد کنند همان کسانی که طالقانی آنها را جوجه کمونیست مینامید و در اطراف وی پدر پدر میکردند میخواستند از غیبتش بهرهبرداری نادرست بکنند و انقلاب را تضعیف کنند اما ابوذر زمان نگذاشت از او سوءاستفاده کنند، به نماز جمعه آمد و در خطبه غرایی، امام را محور انقلاب خواند و تمام نقشههای تجزیهطلبانه دشمنان را نقش بر آب کرد.
نظر شما