زندگینامه
ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس حلّی ملقب به رضیالدین در پنجشنبه نیمه محرم الحرام سال 589 هجری در شهر حلّه عراق متولد شد[1].
وی با سیزده واسطه به امام حسن مجتبی (ع) متصل میشود و از جانب مادر از نوادگان شیخ الطائفه، شیخ طوسی است که شیخ دارای دو دختر بود و جعفر، جدّ سید، شوهر یکی از آنها بود. از آن جهت که از طرف جده خود امکلثوم دختر امام سجاد (ع)، به امام حسین پیوند میخورد[2]،به او «ذوالحسبین» نیز میگویند.[3]
سید سه برادر داشت که از میان آنها احمد بن موسی برجستهتر بود. او فقیهی بزرگ و استاد بسیاری از فقهاء از جمله علامه حلی و ابن داوود (م 707 هجری) صاحب «الرجال» و ... بود. وی تصنیفات متعددی داشته که برخی از آنها عبارتاند از: کتاب البشری فی الفقه در 6 جلد، تفسیر شواهد القرآن در 2 جلد، بناء المقاله العلویه و ...[4]
ابنداوود، کتابهای احمد بن موسی را هشتاد و دو جلد ذکر می کند و همه آنها را از بهترین کتب میداند[5] و این چنین از او یاد می کند: «ربّانیّ و علّمنی و أحسن الیّ»[6]
در کتب تراجم از آل طاووس به نیکی یاد شده و آنان را مردانی اهل علم و فضیلت و عرفان و با مجد و عظمت خواندهاند.
سید خود در این زمینه میگوید: «خداوند متعال ما را به وسیله پدران و نیاکان و مادرانی شرافتمند کرده است که همگی از دانش و دیانت و امانت بهره ی تامّ و تمام داشتهاند و مورد اعتماد کامل مردم بودهاند. همه مردم در مقابل شوکت آنان سر فرود آوردهاند و ثنا خوان ایشان بودهاند.»[7]
از آنجا که یکی از اجداد سید یعنی «ابوعبدالله» احمد بن محمد دارای چهرهای زیبا بود و پاهایش همچون طاووس با جمال رویش تناسب نداشت،* او را سید بن طاووس لقب دادند.[8]
وی دوران نوجوانی و جوانی را در شهر حلّه گذراند و در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی و مقدّمات شد و در طول زندگانی خویش به نقاط مختلف سرزمین اسلامی از جمله: مکه، بغداد، نجف، کربلا، کاظمین، سامراء و خراسان سفر کرد و بهرههای علمی فراوان برد.
در پایان به زادگاهش حلّه بازگشت و ادامه زندگی پاک و معنویش را در آنجا بود تا این که در روز دوشنبه پنجم ذیالقعده سال 664 هجری در سن 75 سالگی رحلت نمود و طبق وصیتش در جوار تربت امیرالمؤمنین (ع) به خاک سپرده شد.[9]
حیات علمی
سید بن طاووس در طی عمر پربرکتش، در محضر اساتید مبرزی همچون علامه نجیبالدین ابننما (م 645 هجری)، شمس الدین فخار بن معد بن فخار موسوی (م 630 هجری)، پدرش سعدالدین موسی (م 610 هجری) و نیز بزرگان دیگر تلمذ کرده و فراوان از آنها آموخت.
وی پس از این که در علم فقه تا حدّی نیرومند و قوی شد، از استادش علامه ابننما، اجازه روایت گرفت.[10] در ادامه این روند روبهرشد، منزلش محل رفت و آمد شیفتگان علم و فرهنگ شد و شاگردان و شخصیتهای برجسته و بینظیری نزد وی درس آموخته و از خرمن معرفتی وی بهره جستند و اجازه نقل روایت را از ایشان کسب نمودند. برای نمونه به نام چند تن از آنها اشاره میکنیم:
1. شیخ سدیدالدین یوسف بن علی مطهر پدر علامه حلی که از شاگردان برجسته ایشان بود.
2. شیخ جمالالدین، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی.
3. سید غیاثالدین عبدالکریم بن ابیالفضال احمد بن طاووس (فرزند برادرش).
4. شیخ تقیالدین حسن بن داوود حلی مؤلف کتاب رجال، معروف به «رجال ابن داوود» و ... .
سید بن طاووس در زمینه کسب علم و پیشرفت تحصیلی، از هوش و استعداد فوقالعادهای برخوردار بوده و آنچه را که دیگران در چند سال میخواندند، در یک سال، تمام و حفظ میکرد و با تلاش و کوشش بسیار و نیز با مطالعه مجموعه کتابهایی که از جد مادریش «ورام بن ابیفراس» به وی رسیده بود، توانست در فقه بر همدورهایها و حتی قبل از خودش سبقت بگیرد. وی پس از فارغ شدن از «الجمل و العقود» شیخ طوسی، به کتاب «النهایه» پرداخت و چون جزء اول را تمام کرد، در علم فقه به قدری نیرومند شد که استادش «علامه ابننما» به خط خودش در اجازهای که برایش در پشت جلد اول آن نوشت، او را به اموری مدح و ثنا نمود. سپس جزء دوم «النهایه» را خواند و از کتاب «المبسوط» نیز استفاده نمود تا این که از خواندن و تلمذ بهکلی بینیاز شد.[11]
او عنایت خاصی به شیخ طوسی داشت و به فرزندش توصیه می کرد تا کتب شیخ را بخواند و آنها را تحت نظر استادی پرهیزکار فرا گیرد.[12]
دیدگاه سید درباره فقه
سید بن طاووس به علم فقه بسیار اهمیت میداد و بارها فرزند خود را به یادگیری فقه توصیه میکرد و به او گوشزد میکرد که «اگر خواستی فقه بیاموزی، باید از شیوه تحصیلی پدرت پیروی کنی».[13] همچنین به او سفارش میکرد که این علم را بالله و نزد عالم صالح و با تقوا فرا گیرد و دعا می کرد که خداوند او را از مدتهای طولانی در اجتهاد بینیاز گرداند.[14] سید بن طاووس تقریبا بیش از دو سال و نیم به تحصیل این علم اشتغال نداشت و بعد از آن اگر گاهی به آن مشغول میگشت، نه از روی نیاز بلکه به منظور حسن صحبت و استنباط و استخراج فروع بود.[15] سیّد دیدِ مثبتی نسبت به فقهای دوران خویش نداشت و حکایت و تکرار فتاوای علمای پیشین را معضل فقه معاصر خود میدانست و از این که علمایی در روزگارش نیستند تا از نظر علمی به گذشتگان نزدیک باشند، اظهار تأسف میکرد.[16]
او وقتی میدید که اختلاف آراء در مسائل تکلیفی زیاد شده است، به یاد این آیه میافتاد که خداوند در قرآن شریف خطاب به پیامبر (ص ) میفرماید: «اگر پیغمبر سخنی که ما نگفته باشیم به ما نسبت دهد، با کمال قدرت او را کیفر میدهیم، قدرت او را خواهیم گرفت و رگ (حیات) او را میبریم، هیچ یک از شما قدرت جلوگیری ندارد.»[17] آن گاه از فتوا دادن کناره میگرفت و میگفت: «اگر خدا اینچنین رسولش را تهدید میکند، پس حال من در محضر خداوند در روز جزا، هنگامی که این کار را انجام دهم و فتوای اشتباه صادر کنم، چگونه خواهد بود.»[18] لذا از آن کراهت نمودم و ترسیدم که مبادا در کار فتوا، حکمی برخلاف واقع به او ــ جلّ جلاله ــ نسبت دهم و یا در پی مقام و جاه و ریاست افتم که مقصود از آن تقرب به حق تعالی نباشد.»[19]
دیدگاه سید درباره کلام
سید نه تنها در فقه، بلکه در علم کلام نیز صاحبنظر و برجسته بوده است. گرچه ایشان با کلام میانه چندانی نداشت، زیرا معتقد بود متکلمان، عقاید روشن و بدیهی را به مسائل مشکل و نامفهوم تبدیل میکنند و به این ترتیب در دل مؤمنین شک وارد میکنند. لذا تأکید میکرد، به این مقالات کسی نیازمند است که درگیر مجادلات کلامی است.[20] سپس میگوید: «من خود کسانی از منتسبان به کلام را دیدهام که این علم در مسائل مهم اسلامی، در ضمیرشان شک و شبهه باقی گذاشته است.»[21] و در ادامه برای صدق گفته خویش میافزاید: «وجود حدود 95 اختلاف بین دو استوانه علمی یعنی شیخ مفید و سید مرتضی، شاهد خوبی برای این مدعاست»[22] با این همه خودش در علم کلام تبحر بسیار داشت تا آنجا که در این باب کتابی با عنوان «شفاء العقول من داء الفضول» تألیف کرد.[23]
سید در ادامه این چنین می افزاید که: «مقصودم این نیست که از بندگان، وجوب استدلال و نظر را در تکالیف و اموری که استدلال و نظر در آنها واجب است، ساقط کنم و بگویم که چنین الزامی ندارد. ... من مانع نظر و تفکر نیستم، بلکه بر مکلف، نظر کردن و اندیشیدن در هر چه که تفکر در آن لازم است و جز با نظر و کشف آن را نمیتوان فهمید، ضروری میدانم.»[24]
او معتقد بود که یادگیری مطالب علم کلام به مقداری لازم است که نیاز انسان را برآورده کند و بتواند در مناظرات از آنها جهت اثبات حق استفاده کند و نباید به قیمت ضایع کردن عمر گرانمایه باشد [25] و میگفت: «دانستن واژهها و اصطلاحات متکلمان و رعایت طریقه جدلکنندگان، وظیفه مردمی است که از واجبات عینی و دقیق الهی فراغت داشته باشند و خالصا لوجه الله در مقام ردّ مبطلین و اهل ضلال برآیند و از کسانی که میان بندگان و معرفت خدا مانع میگردند، جلوگیری نمایند و مرام آنها را باطل نمایند»[26]
وی به تمام فنون مناظره و جدل تسلط کامل داشت. مهارت وی در این عرصه به گونهای بود که درمناظرات متعددی که با رهبران دیگر مذاهب انجام می داد، غالب می شد.[27]
سید بن طاووس از نگاه بزرگان شیعه
سید بزرگوار نزد همه دانشمندان شیعه، معروف به زهد و تقوا بوده و همگی عظمت علمی او را ستودهاند. با آن که قرنها از رحلت وی میگذرد، هنوز با افتخار و احترام، در محافل علمی از او یاد می شود. آوازه علمی و فکری و اخلاص عملی او به قدری است که شخصیتهای علمی معاصر او و نیز نسخهبرداران آثارش، او را تمجید کردهاند. اینک برخی از گفتارهای بزرگان درباره سید بن طاووس را به اختصار بیان میداریم:
1. علامه حلّی (متوفای 726 هجری) در حق رضیالدین میگوید: «وکان رضیالدین علی ــ رحمة الله علیه ــ صاحب الکرامات حکی لی بعضها و روی لی والدی رحمة الله علیه البعض الآخر.»[28]
(رضیالدین علی (ره) دارای کراماتی بود که برخی از آنها را خودش برایم بیان کرد و پارهای از آنها را پدرم بازگو کرد و من از او شنیدم.)
2. علامه مجلسی گوید: «السید النقیب، الثقة الزاهد، جمال العارفین»[29]
3. محدّث قمی (ره) میگوید: «السید رضیالدین ابوالقاسم الأجل الأورع الأزهد الأسعد، قدوة العارفین و مصباح المتهجدین، صاحب الکرامات، طاووس آل طاووس، السید بن طاووس قدس الله سره و رفع فی الملأ الأعلی ذکره»[30]
( سید بن طاووس از بزرگوارترین و عالیمقامترین، باتقواترین و پارساترین انسانها، پیشوای عارفین و چراغ انسانهای متهجد و صاحب کرامات فراوان، طاووس خاندان طاووس است.)
تألیفات
سید بن طاووس در طول عمر پربرکت خویش با بهرهگیری از کتابهای اجدادش و نیز کتبی که خود فراهم آورده بود، موفق شد اثرات علمی گرانبهایی از خود به یادگار بگذارد که تعدادی از آنها در اثر طوفان حوادث از بین رفته است.[31] محدث قمی (ره) قسمتی از تألیفات این سید عالیقدر را به شرح زیر می آورد:[32]
1. الملهوف علی قتلی الطفوف. نام دیگر این کتاب «اللهوف» است و به دلیل اهمیتی که داشته تا به حال چندین مرتبه چاپ و ترجمه شده است. همان گونه که مؤلف در مقدمه کتاب اشاره فرموده است، خلاصهای است از داستان جانسوز و غمانگیز کربلا و مقصود سید از نگاشتن این کتاب آن بوده است که کتاب کوچکی در مصائب سیدالشهداء و اهلبیتش در دست شیفتگان آن امام باشد تا در زمان تشرف به حرم مطهر، آن را به همراه داشته باشند و با یادآوری این حادثه دردناک، از اجر و ثواب گریه و حزن بر حضرتش بهرهمند گردند. لذا این واقعه را از بدو حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت کربلا و سپس اسارت اهل بیت تا بازگشت به مدینه، با حذف اسناد مربوطه نقل فرموده است.
2. الإبانة فی معرفة أسماء کتب الخزانة؛
3 . اسرار الصلوة؛
4. السعادات العبادات؛
5. فرحة الناظر و بهجة الخواطر؛
6. کشف المحجة لثمرة المهجة؛
7. محاسبة النفس؛
8. شرح نهجالبلاغه؛
9. المصرع الشین فی قتل الحسین؛
و ... .
یکی از برجستهترین و مهمترین تلاشهای سید بن طاووس، کار در زمینه زیارات امام حسین (ع) و أدعیه است. از جمله آثار او در این زمینه میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. «الاقبال بالاعمال» که مشتمل بر ادعیه تمام ماههاست.
2. «المزار» که در باب آداب سفر و زیارتنامهها بر مزار امام حسین (ع) در کربلاست.
3. «مصباح الزائر و جناح السفر» که به گفته خودش چراغی است برای انجام درست زیارات.[33]
4. «فلاح السائل و نجاح المسائل» که شامل دو جزء بوده و هر جزء دربردارنده دعاهایی است که در طول روز و بعد از نمازها وارد شده است.
5. «جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع» كه درباره نمازها، اذکار و ادعیهای است که شیعیان باید در روزها و شبهای هفته، ماه و سال بخوانند؛
6. «مهج الدعوات و منهج العبادات» مشتمل بر موضوعهایی همچون دعاها، حرزها، قنوتها، تعقیبات نماز و دیگر اذكار و نیایشهای منسوب به معصومان (ع) است؛
و ...
اوضاع سیاسی دوران سید بن طاووس
دوران زندگی سید مصادف بود با اواخر حکومت عباسیان که در سال 656 هجری توسط هلاکوخان مغول برچیده شد. در این زمان، ما شاهد نفوذ و حضور برخی از بزرگان شیعی در بدنه حکومت عباسی هستیم. سید بن طاووس نیز با برخی از رجال دولتی شیعه، پیوند دوستی برقرار کرده بود نظیر:
1. ابنعلقمی ــ محمد بن احمد بن علی علقمی متوفای 656 هجری؛
2. عزالدین ابوالفضل ــ محمد بن محمد پسر ابنعلقمی[34].
بارها از سوی خلفای عباسی، پیشنهاداتی مبنی بر تصدی مناصب دولتی و همکاری با سیاست های دولت به وی ارائه میشد و این مطلب از لابهلای سخنان وی بهوضوح یافت میشود چنانچه میگوید: «یکی از پادشاهان بزرگ دنیا از من تقاضا کرد که در سرائی از وی دیدار کنم که بسیاری از مردم غافل دنیا، آرزوی رفتن به آنجا را دارند و برای آن سر و دست می شکنند.»[35]
برخی از این مناصب عبارت بودند از: مقام افتاء و قضاء، منصب داوری، نقابت و وزارت. که هر بار با مخالفت سید روبهرو میشدند.
گرچه ایشان مقام نقابت[36] طالبیین [= سادات] را در زمان خلافت عباسی نپذیرفت، اما بعدها در زمان هلاکوخان مغول در سال 661 هجری که بر عراق مسلط شد، این منصب را با اجبار و اکراه قبول کرد.[37] با این اوصاف، سید بنابر مصالحی مجبور به پذیرش این منصب شده است.
پس از آن که بغداد در سال 656 هجری سقوط کرد، راه تسلط مغولان بر دیگر شهرهای عراق هموار شد. در این أثنا، شهر حله با تدبیر علمای شیعه از جمله سید بن طاووس مبنی بر پیوستن به ایل مغول، از هجوم خانمانسوز آنها در امان ماند.[38] سید در ابتدا، زمانی که هلاکوخان مغول بغداد را فتح کرد و فرمان داد تا از علماء استفتاء شود در این مورد که کدام یک از این دو افضلاند: سلطان کافر عادل یا سلطان مسلمان ستمکار؟ با وجود خودداری علماء، دست به قلم شد و رأی خود را مبنی بر برتری سلطان کافر عادل نوشت و سپس دیگران رأی خود را در این باره نوشتند.»[39]
این اقدام سید نشانگر مصلحت اندیشی و آگاهی او از مسائل مهم روزگار خویش و نیز انعطافپذیری وی در برابر واقعیات است.
آثاری درباره سید ابنطاووس
در کنار گستره کتابهایی که به قلم سید ابنطاووس نگاشته شدهاند، آثاری نیز به چشم میخورند كه زندگی و تألیفات سید ابنطاووس جانمایه نگارش آنهاست. در این گزارش کوتاه که با کمک اطلاعات وبگاه «خانه کتاب ایران» فراهم آمده است، فهرست گزیدهای از این قبیل کتابها آمده است:
• امام زمان (ع) و سید ابن طاووس (رحمهالله)
سید جعفر رفیعی، یاران قائم (ع)، 272 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ دوم سال 1378، 5000 نسخه، 7000 ریال.
• برنامه سلوك در نامههای سالكان با آثاری از عارفان وارسته: امام خمینی، بهاری همدانی، حسینقلی همدانی، سیدبن طاووس
علی شیروانی، دارالفكر، 444 صفحه، وزیری (شومیز)، چاپ اول سال 1385، 2000 نسخه، 29500 ریال.
• سید بن طاووس: سوره پرواز
عباس عبیری، شركت چاپ و نشر بینالملل، 94 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ سوم سال 1385، 2000 نسخه، 6000 ریال.
• منظومه فارسی مقتل سیدالشهداء (لهوف سیدبن طاووس (ره))
وهاب حسینی، اعتدال، 56 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ اول سال 1386، 3000 نسخه، 10000 ریال.
• آرای كلامی سید بن طاووس
سید لطفالله جلالی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 224 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ اول سال 1387، 1500 نسخه، 26000 ریال.
• طواف عشق: گزیده و بازنویسی لهوف سید بن طاووس
محمدحسین رجبی دوانی، امیركبیر، كتابهای جیبی، 144 صفحه، جیبی (شومیز)، چاپ اول سال 1389، 3000 نسخه، 17500 ریال.
• منظومه لهوف: الفین فی مقتل الحسین (ع): اولین منظومه اشعار مبنی بر مقتل علی بن طاووس
رضا كیانی رهنانی، حیات طیبه، 200 صفحه، وزیری (شومیز)، چاپ دوم سال 1391، 3000 نسخه، 70000 ریال.
• عشق و عطش: روایت تاریخ كربلا بر اساس لهوف سید ابنطاووس
امید آرام، كتاب قدسیان، 256 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ اول سال 1392، 3000 نسخه، 70000 ریال.
[2] . شهیدی گلپایگانی، سید محمدباقر؛ راهنمای سعادت (ترجمه کشف المحجه)، تهران، نشر سعدی، 1382 هجری، ص 14.
[3] . سید بن طاووس، علی بن موسی؛ کشف المحجه یا فانوس، ترجمه اسدالله مبشری، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 13 8 ش، چاپ اول، ص 294.
[4] . تقیالدین، حسن بن علی بن داوود حلی؛ الرجال، تحقیق علامه سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف اشرف، نشر حیدریه، 1392 هجری، ص 45.
[5]. پیشین، ص 46.
[6] . پیشین، ص 46.
[7] . راهنمای سعادت، ص 16.
* طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق / تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش.
[8] . قمی، شیخ عباس، الکنی و الألقاب، نجف أشرف، نشرحیدریه، 138 هجری، ج 1 ص 341.
[9] . موارد الإتحاف، ج 1 ص 107 ــ 110.
[10] . الکنی و الألقاب، ج 1 ص 342.
[11] . راهنمای سعادت، ص 165 ــ 167.
[12] . پیشین، ص 161.
[13] . پیشین، ص 161.
[14] . پیشین، ص 165.
[15] . پیشین، ص .161
[16] . پیشین، ص 161.
[17] . الحاقه، آیه 44.
[18] . موسوی خوانساری، محمد باقر؛ روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، تحقیق اسدالله اسماعیلیان، قم، نشر اسماعیلیه، 1391 هجری، ج 4، ص 326.
[19] . راهنمای سعادت، ص 140.
[20] . مجلسی، محمدباقر، کتاب الإجازات در بحار الأنوار، بیروت، نشر مؤسسه وفا، 1403 هجری، چاپ سوم، ج 107، ص 43.
[21] . شهیدی گلپایگانی، سید محمدباقر، راهنمای سعادت، ص 36.
[22] . پیشین،ص 36.
[23] . بحار، ج 107، ص 43.
[24] . راهنمای سعادت،ص 40.
[25] . پیشین،ص 32.
[26] . پیشین،ص 40.
[27] . راهنمای سعادت،ص 98.
[28] . بحارالانوار، ج 107، ص 63 و 64.
[29] . پیشین، ج 1، ص 205.
[30] . قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویة فی أحوال علماء المذهب الجعفریة، ترجمه و تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، نشر بوستان کتاب، 1385 شمسی، ج 1، ص 542.
[31] . جهت اطلاع بیشتر درباره تألیفات سید بن طاووس و جزئیات آن به کتاب «کتابخانهی سید بن طاووس و احوال و آثار او» اثر اتان کلبرگ مراجعه شود.
[32] .الفوائد الرضویه، ج 1، ص 543.
[33] . سید بن طاووس، علی بن موسی، لهوف، تحقیق شیخ فارس تبریزیان الحسون، نشر دارالاسوه، 1414 هجری،چاپ اول،ص 87.
[34] . بحار، ج 107، ص 44.
[35] . راهنمای سعادت، ص 137.
[36] . نقیب اسم است برای مهتر قوم و سرپرست گروه، و نقابت مقامی بود که از طرف خلیفه برای مهتر قوم جهت رسیدگی به امور مادی و معنوی آن ها، اعطاء میشد.
[37] . احمد بن علی بن عنبه، جمالالدین؛ الفصول الفخریه، به اهتمام سید جلالالدین محدث أرموی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1363 شمسی، ص 131 و 132.
[38] . ابن فوطی شیبانی، کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن احمد؛ مجمع الآداب فی معجم الألقاب، تحقیق محمد کاظم، تهران، نشر مؤسسه الطباعه و النشر، 1416 هجری، چاپ اول، ج 4، ص 508.
[39] . ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا؛ تاریخ فخری در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1367 شمسی، چاپ سوم، ص 19.
نظر شما