چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۴
شش عامل کلیدی در گیرایی و جذابیت عقاید و اعمال انسانی

«جیم دیویس» در کتاب «مسحور»/ Revited توجیهی روان‌شناسانه در مورد اشتیاق و علاقه ما به برخی چیزها ارائه می‌دهد که سرشار از ایده‌های جذاب است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، جیم دیویس / Jim Davies چندان اعتقادی به روزنامه‌ها ندارد. او می‌نویسد: من نگرانم که در خبرها هیچ‌یک از ویژگی‌هایی که چیزی را ارزشمند می‌کنند، منعکس نشود و این جالب نیست. این موضوع باعث تنش و اضطراب می‌شود و به شما احساس پیچیده‌ای از واقعیت القا می‌کند.

اما خبرها جدا از اینکه دیویس چه نظری درباره آن‌ها دارد، مردم را درگیر خود می‌کنند و دیویس در این کتاب به بررسی چرایی این موضوع پرداخته است. درواقع دیویس معتقد است گیرایی و جاذبه بسیاری از عقاید و اعمال به شش عامل کلیدی بستگی دارد. او می‌گوید این عوامل در پس موضوعات فرد محور، وجود الگوها، عدم تجانس و تحریک بیم یا امید بروز می‌یابد. محرک‌های محیطی که جسم و احساسات ما را درگیر خود می‌کنند و افکاری که در تعصبات روانی ما نقش دارند نیز احتمالاً جذاب و پرکشش هستند.

دیویس هشدار می‌دهد که باید محتاط باشیم. بسیاری از خبرها مسائلی غیرعادی و بی‌اهمیت به ما منتقل می‌کنند که ما آن‌ها را عادی و باورکردنی می‌پنداریم.

شاید او نخستین کسی نباشد که به این موضوع فکر کرده اما برای توضیح اینکه چرا بعضی چیزها برای ما گیرا و جذاب هستند، برخی موضوعات موردعلاقه بسیاری از مردم را بررسی کرده است. او توضیح می‌دهد که اصطلاحات هماهنگ و قافیه‌دار برای ما جذاب و پرکشش هستند زیرا در فرآیند ذهنی ما به‌آسانی هضم می‌شوند و آواهای تکراری آن‌ها به خاطر علاقه‌ای که به الگوها داریم، گیرا هستند. اصطلاحاتی که در نگاه اول به نظر متناقض می‌رسند نیز به دلیل عدم تناجس، چشم مشتاق ما را تحریک می‌کنند.

از سوی دیگر خواندن داستان جذاب است زیرا ما را درگیر استخراج اطلاعات مفید می‌کند و باوجودآنکه بخشی از ذهن ما می‌داند که آنچه می‌خوانیم غیرواقعی است اما بخش دیگر ذهنمان شخصیت‌ها و وقایع آن را واقعی می‌پندارد.

اما روایت دیویس از اجماع علمی برای فرضیه‌های آزمایش نشده خود، به طرز عجیبی بدون ساختار است و مطالعات موردی او، جدا از موضوع به نظر می‌رسند.

همچنین دیویس از مراسم مذهبی می‌گوید که به خاطر علاقه ما به الگوها برایمان جذابت داشته و علاقه ما به افراد و اهداف به این معنی است که به خدایی که بشر را دوست دارد، ایمان‌داریم و اینکه تعصب یعنی تفسیر موضوعات به طریقی که با اعتقادات ما همخوانی داشته باشد و اینکه فردی که آماده پذیرش دین است در یک سیر تکاملی تعالی می‌یابد زیرا با بهره‌گیری از اجتماع، خودخواهی را کنار می‌گذارد. بااین‌حال حتی دیویس با اذعان به اینکه ارائه توضیحات تکاملی رفتار کار چندان سختی نیست، تصدیق می‌کند که چنین فرضیه‌های روانشناسی نیز منتقدان خود را دارد.

اما حتی اگر موافق برخی فرضیات او نباشید، شکی نیست که برخی توضیحات او، قانع‌کننده هستند. گرچه او خود بارها به خوانندگان در مورد افتادن در دام عقاید جذاب هشدار می‌دهد ولی گویا خود در چنین دامی گرفتارشده است. درواقع با توجه به هشدار دیویس درباره اینکه «عقایدی که در ابتدا به نظر پوچ می‌رسند ممکن است پس از تکرار قابل‌قبول‌تر شوند، شاید بهتر باشد این کتاب را فقط یک‌بار بخوانید!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها