اكرمي در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، درباره مقايسه جريان ترجمه فعلي در حوزه فلسفه با نهضت ترجمه اسلامي گفت: كم و بيش ميتوان گفت كه ما جرياني قوي در قلمرو ترجمههاي فلسفي داريم اما در مقام مقايسه اين جريان با نهضت ترجمه بيتالحكمه مامون عباسي، بايد گفت كه آن نهضت ترجيح دستگاه حكومتي بود و سازوكاري متمركز داشت. نظام حاكم سرمايهاي براي ترجمه در نظر گرفته بود و افرادي كه از سوي آنان به كار گماشته شده بودند، به شكل هدفمندي آثار خاصي را براي ترجمه انتخاب ميكردند. بنابراين، جريان ترجمه امروز ما از بسياري جهات با آن دوران قابل مقايسه نيست.
مدير گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات افزود: موج ترجمه ما نيرومند است اما چندان متمركز و هدفمند نيست و بخش دولتي در آن نقشي ندارد. البته برخي از مراكز علمي و ناشران دولتي در ترجمه متون غربي به فارسي فعالند اما اين بخشها نيز دچار نوعي بروكراسي و ديوانسالارياند و افرادي كه مديريت اين نهادهاي دولتي را بر عهده دارند، چندان توانمند نيستند و تجربه نشان داده است كه نميتوانند به طور آكادميك و علمي، افراد ذيصلاح را براي انجام امور علمي برگزينند.
اين مترجم و نويسنده آثار فلسفي، بار ديگر بر نيرومند بودن موج ترجمه معاصر در حوزه متون فلسفي تاكيد كرد و گفت: اهالی فلسفه در کشورمان خواستار مطالب گوناگون فلسفیاند، در حالی که برخی کتابها شمارگان کمی دارند و به همین دلیل، علاقهمندان کمتری موفق به تهیه آنها میشوند. در چنین شرایطی برخی از مترجمان و ناشران متضرر میشوند.
اكرمي این جریان ترجمه را از جهات بسیاری غیرقابل مقایسه با نهضت ترجمه دوره خلافت عباسیان دانست و گفت: آن جریان، آگاهانه بود و سبب ترجمه آثار مهم زیادی شد، آثاري که تاثیرات درازآهنگی بر عالم اسلامی داشتند. اکنون ما در حوزه دایرهالمعارفنویسی تا اندازه زیادی پیشرفت کردهایم اما با دوره نهضت ترجمه فاصله زیادی داریم، زیرا آن سالها، دورهای درخشان در عرصه علمی جهان اسلام قلمداد میشود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آمار نشر متن فلسفی افزایش قابل ملاحظهاي داشت اما این افزایش آمار به تنهايي نمیتواند جریانی به قدرت بیتالحکمه را بسازد.
نويسنده كتاب «كانت و مابعدالطبيعه» با بیان اینکه «جریان ترجمه موجود آنقدرها هم بیبرنامه نیست» عنوان کرد: ناشران دولتی و خصوصی برای ترجمه و انتشار متون فلسفی غرب برنامههایی دارند و نمیتوان تمام این جریان را بدون هیچ برنامهای تصور کرد. البته اين برنامهريزيها برخلاف قرون نخستين اسلامي متمركز نيستند.
اكرمي اوضاع ترجمه متون فلسفي در ايران را نسبت به برخي كشورهاي همطراز بهتر دانست و گفت: متاسفانه مترجم و ويراستار خوب كم داريم، زيرا سود مادي چنداني در كار ترجمه وجود ندارد. شمارگان اندك كتابها نيز كفاف ناشر و مترجم را نميدهد. بنابراين، بديهي است كه مترجم تماموقت نخواهد توانست از پس هزينههاي زندگياش بربيايد. اگر حتي 3000 نسخه از يك كتاب به فروش برسد نيز ناشر و مترجم تا اندازهاي منتفع ميشوند و وضع ترجمه ما بهتر از اين خواهد شد.
وي به نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در رونق بيش از پيش ترجمه اشاره كرد و گفت: اگر اين وزارتخانه دستكم 1000 نسخه از هر كتاب را براي ارايه به كتابخانههاي عمومي خريداري كند، ترجمههاي فلسفي نيز اوضاع بهتري پيدا خواهند كرد. در چنين شرايطي، هم ناشر و مترجم و هم علاقهمندان به فلسفه سود خواهند برد. بيتوجهي به برخي از كتابها و نخريدن آنها از سوي نهادهاي دولتي، سبب شكنندگي برخي از ناشران خصوصي ميشود. مدارس، دانشگاهها و كتابخانههاي عمومي زيادي در كشور وجود دارند كه اگر تنها يك نسخه از هر كتاب توسط نهادهاي دولتي روانه اين مراكز شوند، شمارگان كتابها افزايش مييابد و امكان تحول جريان ترجمه فعلي فراهم ميشود.
مترجم كتاب «فلسفه سياسي معاصر، دولت و جامعه» يادآوري كرد: جريان ترجمه غيرمتمركز يك ويژگي مثبت دارد، مبني بر اينكه در محتواي ترجمهها اعمال سليقه صورت نميگيرد. متمركز نبودن جريان ترجمه و تصميمگيري نكردن براي انتخاب كتابها از سوي يك نهاد خاص، سبب ميشود متون ترجمهاي جهتدار نباشند و دامنه گستردهتري را شامل شوند و اين يك ويژگي مثبت است.
وي به خيل كتابهاي مهم فلاسفه بزرگ غرب اشاره كرد كه هنوز به فارسي ترجمه نشدهاند و گفت: كتابهاي كلاسيك فلسفه غرب، مورد نياز جامعه علمي ايرانند. اين آثار بايد بدون اعمال حساسيت زياد و با در نظر گرفتن امتيازات تسهيلكننده براي چاپ آنها، منتشر شوند، زيرا ترجمه و انتشار آنها يك ضرورت است.
مترجم كتاب «پيدايش فلسفه علمي» افزود: براي مثال، اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اعلام كند كه از ترجمه و انتشار كتابهاي درجه يك فلسفي غرب حمايت ميكند، آنگاه شاهد موجي جديد و قوي از ترجمه خواهيم بود و جامعه نيز بهره زيادي از اين خيزش خواهد برد.
وي جريان ترجمه فعلي را خوب ارزيابي كرد و گفت: به طور كلي شرايط فعلي كشور در حوزه ترجمه آثار فلسفي تا اندازه زيادي رضايتبخش است. تمايلي به نااميدانه سخن گفتن ندارم اما شرايط فعلي ميتواند بهتر از اين هم باشد. تعداد عناويني كه در اين حوزه منتشر ميشوند، رضايتبخش است اما شمارگان آنها مناسب نيست. هنوز بخش عظيمي از آثار فلسفي غرب را به فارسي برنگرداندهايم، در حالي كه بسياري از آثار ترجمهشده نيز به ترجمه دوباره نياز دارند، زيرا هر نسلي با اندوختههاي زباني خود بايد ترجمههايي را از اين آثار ارايه دهد.
یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۰
نظر شما