او كه براي گفتوگو درباره اثر تازهاش «بغض مرد سياه» در برنامه «آفريك پرس» راديو فرانسه شركت كرده بود به بازگويي نكات برجسته و روح حاكم بر كتاب تازهاش پرداخت كه به زودي از سوي نشر فايارد فرانسه در اختيار خوانندگان قرار ميگيرد. آلن مابانكو سال 2006 با دريافت جايزه ادبي رنودو شهرت بسياري در دنياي ادبيات فرانسه پيدا كرد.
اين نويسنده آفريقايي ضمن سخن درباره كتابش تمايل هميشگي سياهان را به ارایه بيلاني از تيرهروزيهايشان خصوصا آنچه بر مبناي بردگي، استعمار و تبعيض نژادي قرار گرفته، تأسف آور دانست.
او در تشريح فصلي از كتابش كه مانند نامهاي به پسرش نوشته شده است خطاب به او ميگويد: نبايد چنين چيزي (اين وقايع تاريخي) براي ساختن هويت تو به كار گرفته شود.
بنا به نظر نويسنده رمان «خاطرات خارپشت» که جایزه رنودو را برایش همراه آورد، هويت يك انسان و حاصل زندگي شخصي اوست كه خشتهاي آن بايد روز به روز روي هم قرار گيرند تا آنكه بنايش ساخته شود. براي داشتن هويت تنها افتخار ساده به سياه بودن كافي نيست.
مابانكو با ابراز تضاد عميق و فلبياش با ناله سر دادن سياهان كتابش را بازگويي نگاهي دوباره به زندگي شخصياش ميداند كه قصهوار و به زباني داستاني بيان شده است.
او ميگويد: من نميخواستم كتابي تاريخي بنويسم يا كتابي عوامفريبانه؛ بلكه قصدم اين بود كه كتابم مانند يك زندگينامه شخصي روشنفكرانه ديده شود نه آنكه خود را با ناله و خشمي بيدار شده معرفي كند.
در بريدهاي از اين اثر كه در صفحه اينترنتي مابانكو منتشر شده است ميخوانيم: «من سياه هستم و لزوما به راحتي ميتوان آن را ديد. از اين رو سياهاني هم هستند كه فكر ميكنم در پاريس مرا برادر خطاب ميكنند. آيا ما واقعا برادر هستيم؟ بين يك سياه كارائيبي، سنگالي و يا فردي در منطقه ده پاريس چه نقطه مشتركي وجود دارد جز رنگي كه آنها مدام به خاطر داشتنش از تحقير شدن شكايت ميكنند؟
قطعا من تباري را كه آنها براي خود ساختهاند از ياد بردهام؛ تباري مملو از تيرهروزي و تحقير- دادخواستي درباره بردگي، استعمار و اوضاع زندگي مهاجران... چرا كه وراي ظاهر آنچه آنها به دور خود جمع كردند تنها ناله و زاري به گوش ميرسد.
مابانكو در صحبتهايي كه از راديو فرانسه با مخاطبان در ميان گذاشت، تأكيد كرد: گرايشي از قرباني شدن به وفور در دنياي سياه وجود دارد. اين يك امر غير قابل انكار است اما با اين حال نميتوانم مسووليت همه اين بدبختيها را به گردن سياهان بگذارم.
بخشي از دنيا متعلق به سفيدهاست اما آيا من مجبورم وجودم را فداي آن كنم كه خود را به آنچه كه سفيدپوستها از من ساختهاند يا مرا مجبور به انجام آن كردهاند مشغول كنم؟ اين سوال اصلي است.
آلن مابانكو سال 1966 در پوانت-نوآر جمهوري كنگو به دنيا آمد. او پس از فارغالتحصيلي از رشته حقوق دانشگاه مارين-انگوآبي در برازاويل در سن 22 سالگي، از فرانسه بورس تحصيلي گرفت و به اين كشور نقل مكان كرد. وی پس از طي تحصيلات تكميلي در دانشگاه دوفين پاريس، به مدت 10 سال در گروه دريايي سوئز-ليون به كار مشغول شد، اما تا زمان انتشار نخستين رمانش «آبي-سفيد-قرمز» در سال 1998 وقت زيادي را به نوشتن اختصاص داد.
وی که با همان نخستين رمان توانست جايزه بزرگ ادبي آفريقاي سياه را كسب كند، پس از آن رمان «ليوان شكسته» را منتشر كرد و به دنبال آن با رمان «خاطرات خارپشت» جايزه رنودوي سال 2006 را از آن خود كرد. هر دو اثر سالهاي 2005 و 2006 از سوي نشر سويل فرانسه به بازار آمدند.
مابانکو از سال 2002 به مدت سه سال در «آن آربور» آمريكا به تدريس ادبيات فرانسه پرداخت و از سال 2006 در دانشگاه كاليفرنيا-لس آنجلس به عنوان استاد مدعو به تدريس مشغول شد و سال 2007 به درجه استاد تمام ادبيات فرانسه نایل شد. او در حال حاضر در سانتا مونيكاي كاليفرنيا زندگي ميكند.
نظر شما