سرویس اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مسعود تقیآبادی: در دوران بحران و جنگ، سلامت روان افراد به شدت در معرض تهدید قرار میگیرد. فشارهای ناشی از شرایط استرسزا، ترس و عدم امنیت، همگی میتوانند منجر به افزایش سطح اضطراب و کاهش خلق و روحیه شوند. بررسی عوامل محیطی و فردی که در این فرایند نقش دارند، اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ چراکه شناخت آنها میتواند راهکارهای موثر برای مقابله و کاهش آسیبهای روانی فراهم آورد. دکتر زهرا امامزمانی، استاد دانشگاه، روانشناس بالینی و متخصص در حوزه اختلالات اضطرابی و تنظیم هیجان در این زمینه به بررسی تاثیرات جنگ بر روان افراد و ارائه راهحلهای عملی میپردازد. در مصاحبه با ایشان، ضمن بررسی عوامل موثر بر افزایش اضطراب و افسردگی در زمان جنگ، به گروههای سنی حساس، فرآیندهای مغزی درگیر و نقش خانواده و جامعه در مقابله با چالشها خواهیم پرداخت.
***
خانم دکتر در چه شرایط و با چه عوامل محیطی، سطح اضطراب و افسردگی افراد و گروههای سنی مختلف در اثر جنگ و بحران افزایش مییابد و چگونه میتوان این عوامل را شناخت؟
افزایش سطح اضطراب و کاهش خلق در شرایط بحران و جنگ امری طبیعی و تقریباً همگانی میباشد زیرا جنگ نوعی شرایط استرسزا به حساب میآید. با اینحال برخی عوامل باعث میشود سطح اضطراب تا حدی زیاد شود که برای عملکرد فرد مشکلآفرین باشد. برخی از این عوامل میتواند شناختی باشد. به عبارتی افکار فاجعهآمیز و پیشگویی منفی در مورد آینده منجر به افزایش افراطی اضطراب میشود. همچنین برخوردار نبودن از عوامل حمایتی مانند عدم ارتباط با منابع معنوی، روابط سازنده و مثبت با اعضای خانواده و شبکه دوستان نیز منجر به افزایش بیش از پیش اضطراب خواهد شد.
کدام گروههای سنی، بهطور خاص، در معرض خطر تنشهای روانی قرار دارند و چه تفاوتهایی در ماهیت اضطراب و افسردگی در این گروهها دیده میشود؟
کودکان و سالمندان نسبت به سایر گروههای سنی بیشتر در معرض افزایش اضطراب و کاهش خلق هستند. کودکان به علت اینکه تجربه، دانش و توانمندیهای مقابله ای جسمانی و روانشناختی اندکی با شرایط بحرانی دارند و از طرفی تفکر منطقی در آنان به سطح کیفی بزرگسالی نرسیده است، بیشتر در برابر شرایط بحرانی آسیبپذیر هستند. سالمندان نیز به علت بیماری، ضعف جسمانی و دور بودن از فرزندان و اعضای خانواده ممکن است در برابر فشارهای روانشناختی ناشی از جنگ آسیب بیشتری ببینند.
از نظر علمی، چه فرآیندهایی در مغز و روان افراد در اثر استرس جنگی فعال میشود که میتواند منجر به اضطراب و افسردگی مزمن گردد، و چه مداخلاتی میتواند این فرآیندها را کاهش دهد؟
در سیستم عصبی افراد در هنگام مواجهه با رویدادهای استرسزا چند مدار فعال میشوند که در ابتدا به مقابله موثر بدن با شرایط استرسزا کمک میکنند. به عنوان مثال ترشح کورتیزول در شرایط استرسزا در ابتدا میتواند به مقاومت بدن در برابر این شرایط کمک کند اما با مزمن شدن بحران، ترشح طولانی مدت کوزتیزول میتواند به افزایش فشار خون، کاهش توان سیستم ایمنی در برابر عفونتها و بیماریها و کاهش توان جسمیبرای انجام امور روزمره بینجامد. همچنین با فعالیت بیش از حد مداری در مغز مانند مدار سپتوهیپوکامپ فرد اضطراب زیادی را تجربه میکند. در این شرایط با مداخلاتی همچون درمانهای دارویی و روانشناختی میتوان فعالیت این مدارها را تعدیل نمود. در نتیجه بهترین راهکار مراجعه به متخصصان سلامت روان از جمله روانپزشکان و روانشناسان میباشد.
چه راهکارهای پیشگیرانه و مداخلات اولیه، در کاهش سطح اضطراب و افسردگی در افراد و گروههای مختلف، در مواجهه با شرایط جنگی موثر واقع میشود؟ در حقیقت آیا راهی در این بازه زمانی وجود دارد که باعث جلوگیزی از توسعه اختلال مزمن و ترس و تروما یا… شود؟
به عنوان راهکارهای پیشگیرانه بهتر است متخصصان سلامت بستههای آموزشی در مورد نحوه مواجهه با شرایط بحرانی، تاب آوری و خودمراقبتی جسمیو روانی (نحوه مراقبت از جسم و روان خود در شرایط دشوار) در برابر این شرایط را در اختیار عموم افراد جامعه قرار دهند. محتوای این بستهها بهتر است کوتاه، قابل فهم و مناسب با گروههای سنی و فرهنگی مختلف باشد.
نقش خانواده، مدرسه و جامعه در کاهش اضطراب و افسردگی در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در زمان جنگ چیست و چه برنامههای آموزشی کارآمدی قابل پیادهسازی است؟
خانواده مهمترین منبع دریافت حمایت و احساس امنیت میباشد. در شرایط بحرانی بهتر است اعضای خانواده با یکدیگر به همدلی پرداخته و اجازه ابراز هیجانها به همدیگر بدهند و هیجانها را بپذیرند. در این شرایط به هیچ وجه احساسات و هیجانها را مورد سرزنش قرار ندهند. از دیگر سو والدین بهتر است به شیوههای صحیح به تنظیم هیجانهای خود پرداخته تا بتوانند در حضور کودکان احساسات خود را مدیریت کنند تا باعث افزایش ترس در آنها نشوند. همچنین گفتگوی اعضای خانواده در مورد افکار، ترسها و نگرانیها و گوش دادن فعال به یکدیگر (گوش دادن همراه با همدلی و بدون قضاوت و برچسب زدن) در این شرایط بسیار کمک کننده است. همچنین در این شرایط والدین لازم است اخبار را از رسانهها معتبر چک کرده و بررسی اخبار را به زمانهای خاصی محدود کنند که این زمانها بهتر است در حضور کودکان نباشد. در نهایت اینکه خانواده برای کودکان وقت گذاشته و متناسب با شرایط زمانی را به امور درسی یا تفرحی کودکان اختصاص دهند. مدرسه، معلمان و مشاوران مدرسه نیز وظیفه دارند با ارائه اطلاعات صحیح به دانش آموزان به تصحیح باورهای غلط آنها در مورد شرایط موجود جامعه کمک کنند. همچنین میتوانند زمانی را در کلاس به صحبت و گفتگو در مورد دغدغههای فکری و نگرانیهای دانش آموزان اختصاس داده شود. مسئولان جامعه نیز با اطلاع رسانی به موقع، بررسی و تکذیب به موقع شایعات و ارائه خدمات بهداشت در دسترس جسم و روان جهت استفاده آحاد جامعه میتواند نقش مهمیایفا کند.
چگونه میتوان اضطراب و افسردگی جمعی را با بهرهگیری از روشهای روانشناختی و فرهنگی، در حداقل زمان ممکن کاهش داد و جامعه را به سمت آرامش روانی هدایت کرد؟
متخصصان سلامت روان مانند روانشناسان، مشاوران و روانپزشکان در شرایط بحرانی با ارائه خدمات رایگان و سهلالوصول میتوانند به کاهش پیامدهای روانشناختی منفی شرایط جنگی کمک کنند. این خدمات میتواند شامل ارائه مشاوره رایگان و مجازی به صورت تلفنی و اینترنتی و تهیه و انتشار بستههای آموزشی شامل راهکارهای مفید برای حفظ سلامت روان باشد.
چه برنامههای مدون و علمیدر سطح ملی و محلی میتوانند سطح اضطراب و افسردگی در جامعه و گروههای سنی متنوع را پایش و مدیریت کنند
برگزاری کارگاهها و وبینارهای انلاین و آفلاین جهت ارتقای سطح سلامت روان، انتشار و پخش بروشورهای حاوی نکات مفید آموزشی برای کاهش سطح اضطراب بسیار مفید است
لطفاً بفرمایید که چه روشهای درمانی فردی و جمعی بر پایه شواهد علمیدر کاهش اضطراب و افسردگی در مراحل اولیه و طولانیمدت موثر است؟
روشهای درمانی همچون درمان شناختی رفتاری، درمان هیجان مدار که در قالب جلسات فردی و گروهی برگزار میشود می تواند تا حد زیادی موجبات کاهش تنش در سطح فردی و جمعی را مهیا کند.
به عنوان سوال آخر بفرمایید که چه راهکارهای عملی، فرهنگی و حمایتی در کاهش استرس و تنش در میان اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر و در بین افراد دارای سابقه بیماریهای روانی یا جسمیوجود دارد؟
برای این قشر خاص نیروهای سلامت روان به صورت داوطلبانه در مساجد یا مراکز بهداشت میتوانند مستقر شده و خدمات روانشناختی با هزینه کم یا رایگان ارائه دهند. همچنین با برگزاری کلاسهای آموزشی میتوانند به تعداد مخاطبان بیشتری خدمات ارائه نمایند. افزون بر این مهمترین عامل، حمایت اعضای خانواده و دوستان میباشد. در این شرایط خانواده لازم است هم به لحاظ هیجانی از این افراد حمایت کرده و هم مراقبتهای جسمانی لازم مانند نظارت بر مصرف به موقع داروها را ارائه کنند.
نظر شما