عليرضا افشاري، نويسنده و تاريخپژوه درباره كتابسازيهاي تاريخي به خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) گفت: طيف خوانندگان كتابهاي تاريخي مختلف است، اگر بهرهگيري از جلدهاي پر زرق و برق براي جذب دانشآموزان، جوانان و نوجوانان است كار پسنديدهاي بهشمار ميآيد.
وي ادامه داد: اگر كتابي تاريخي بدون ذكر منبع منتشر شود و انديشه و پژوهشي را به مطالب آن نيفزوده باشند، نشان ميدهد كه نويسنده دست به نوعي كتابسازي زده و تنها نميتوان شكل و شمايل و پر زرق و برق بودن جلد كتاب را دليل اصلي كتابسازي بهشمار آورد.
افشاري به رمانهاي تاريخي اشاره كرد و گفت: شخصيت رمانهاي تاريخي را نميتوان محدود كرد ولي آگاهيرساني در قالب داستان و رمان نيز بايد با بهرهگيري از منابع و اسناد تاريخي باشد و آنگاه نويسنده با قلم تواناي خويش ميتواند اسناد و شخصيتهاي تاريخي را در قالب داستان و رمان براي مخاطب روايت كند.
وي افزود: اگر تاريخنگاري سطحي مينويسد، منبع نميدهد و نوشتههايش نامستند است، بيدقتي و شأن پايين آن نويسنده را ميرساند و نشان ميدهد كه دنبال كار پژوهشي و تحقيقي نيست.
اين تاريخپژوه در ادامه سخنانش گفت: اينكه نويسندهاي در نگارش كتاب تاريخي نظر خود را ارايه ميدهد و يا نقدي بر ديگر ديدگاههاي تاريخي مطرح ميكند كار ناپسندي نيست ولي اگر منبع كتاب را به دروغ و يا به اشتباه به مخاطب منتقل كند قطعا بايد با آن برخورد كرد و وزارت ارشاد نيز بهتر است مميزيهايي را براي آن در نظر بگيرد.
افشاري به راهكاري در اين زمينه اشاره و اظهار كرد: برخي از مجلات تخصصي نقد كتاب در ايران منتشر ميشود كه كتابهاي ارزشمند را براي مخاطبان معرفي ميكنند به گمانم اگر نقد كتابها را عموميتر كنيم بيشتر مردم جامعه ميتوانند با برخي از كتابهاي خوب آشنا شوند و قدرت تشخيص نيز در آنها تقويت ميشود كه به دنبال چه كتابي بروند.
وي افزود: آگاهي مخاطب در زمينه كتاب بيشتر به رسانهها و مراكز آموزشي بستگي دارد و اينگونه سازمانها ميتوانند سطح خوانندگان كتاب را ارتقاء دهند و آنها را به سمت انتخاب كتابهاي بهتر سوق دهند.
افشاري اضافه كرد: مراكز دولتي و ديدهبانهاي غير دولتي بايد بر انتشار كتابها نظارت داشته باشند. پژوهشگران و محققاني كه ديدگاه و نظريهاي را در كتابي ميآورند پيش از انتشار آن بايد در بحثي تخصصي مطرح شود و جامعه متخصص نيز به نتيجهاي در اين زمينه دست يابند، آن گاه به عنوان يك گرايش فكري برگزيده و در ديگر كتابها نيز از آن بهره گرفته شود. اين مسأله بزرگترين آسيب را به كتابهاي تاريخي وارد ميكند.
وي به نمونهاي از اين ديدگاههاي تاريخي اشاره كرد و گفت: كتاب «آشتي با تاريخ» نقدهايي بر آراي ناصر پورپيرار است و دربرگيرنده گفتوگوي پورپيرار با هفته نامه «اميد جوان» و بازتابش در ميان خوانندگان آن هفته نامه. در اين كتاب ديدگاه و نظريههاي وي درباره تاريخ ايران باستان آمده است.
وي گفت: بيشتر تاريخپژوهان معتقدند كه وي منکر وجود بخش وسيعي از تاريخ ايران و منکر وجود بسياري از شخصيتهاي مستند تاريخي است و يکي از مهمترين ويژگيهاي نوشتاري پورپيرار وجود تناقضهاي آشکار و عدم همخواني نوشتار وي با اسناد و منابع تاريخي است.
عليرضا افشاري، تاريخپژوه و نويسنده كتابهاي تاريخي است. وي افزون بر انتشار مقالات مختلف در نشريات و روزنامههاي مختلف، كتابهايي را در زمينه تاريخ ايران باستان و تاريخ معاصر منتشر كرده است. كتاب «آشتي با تاريخ؛ نقدهايي بر آراي ناصر پورپيرار» و «مردي براي تمام تاريخ؛ زندگينامه دكتر محمد مصدق» از جمله كتابهاي افشاري است. وي همچنين كتاب «تجربههاي اعتراض به آبگيري سد سيوند» را در دست انتشار دارد.
دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۷
نظر شما