«هيگسون» نويسنده و كمدين انگليسي، رمانهاي تخيلي موردعلاقهاش را به كودكان و نوجوانان معرفي ميكند.
او نوشتن رمانهاي ترسناك براي نوجوانان را در سال 2009 با رمان «دشمن» آغاز كرد؛ يك سال بعد «مرده» را نوشت و سومين بخش از اين مجموعه را در چند روز آينده روانهي بازار كتاب ميكند.
او دربارهي فهرست 10 كتاب تخيلي مورد علاقهاش ميگويد: «بايد اعتراف كنم كه اين فهرستي نيست كه از ابتدا قصد نوشتنش را داشتم. نخستين تلاشم براي نوشتن اين فهرست، شامل كتابهايي شد كه من در نوجواني دوست داشتم، بعد سعي كردم فهرستي از كتابهاي نوجوانانهي موردعلاقهام را تهيه كنم و در نهايت هر دو را با هم تركيب كردم و اين فهرست را از بينشان انتخاب كردم. البته نام برخي از نويسندگان مطرح اين عرصه مانند «تولكين» و «سي.اس. لوييس» به دليل شهرت فوقالعادهشان در اين فهرست نيامده است.
- «هري پاتر و سنگ جادو» نوشتهي «جي.كي. رولينگ»
اين كتاب يك داستان تخيلي كلاسيك است. يك بچهي دست و پاچلفتي با عينك كه ناگهان كشف ميكند، تواناييهاي ويژهاي دارد و از طريق ايستگاهي در سالن راه آهن، راهي سرزميني جادويي ميشود كه در آنجا امكان پرواز با يك جاروي پرنده را دارد.
كدام يك از ما در آرزوي پيدا كردن دري به دنياي ديگر نيست؟ كتابهاي بچهها، پر از چنين آرزوهايي است. خواه از طريق يك جالباسي، لانهي يك خرگوش و يا راههاي ديگري كه به ذهن نويسندگان ميرسد. «جي.كي. رولينگ» كار بزرگي براي كتابهاي كودك و نوجوان انجام داده و بچههاي زيادي را به مطالعه علاقهمند كرده است.
- «افسانههايي از قهرمانان يوناني» اثر «راجر لانسل گرين»
خواندن افسانههاي يوناني بود كه براي نخستين بار مرا كه يك پسربچه بيشتر نبودم با لذت مطالعهي داستان آشنا كرد. اين افسانهها پر از نشانههايي از سرزميني قديمياند. بدون اين افسانهها، بسياري از داستانهاي امروزي مانند داستانهاي مصور «مارول» اصلاً متولد نميشدند.
- «نالهي تيتوس» نوشتهي «مروين پيك»
مطالعه دربارهي قهرماناني همچون «آشيل»، «لانسلوت» و «جان كوچولو» مرا به خواندن داستانهاي تاريخي علاقهمند كرد. هر داستاني كه قهرمانانش، يك شمشير داشتند مرا جذب خود ميكرد. در اين ميان، آثار «مروين پيك» تفاوتهاي زيادي داشتند. اين كتابهاي پرحجم، ترسناك، خندهدار و پر از جزئيات جالب توجه است.
- «شواليهي شمشير» اثر «مايكل موركوك»
در كنار كتابهاي «پيك» من هميشه از خواندن داستانهاي «موركوك» دربارهي قهرمانان جاويدان لذت ميبردم. در زماني كه كيفيت داستانها با توجه به حجمشان سنجيده ميشد، كتابهاي «موركوك» حجمي بيشتر از 150 صفحه نداشتند.(البته اين نويسنده حجم كم كتابهايش را با افزايش دادن تعداد آنها جبران ميكند)او در كتابهايش سعي ميكند دنياها و آدمهاي مختلفي را به توازن برساند. گاهي اوقات در راه عدالت و قانون ميجنگد و گاه براي ايحاد بينظمي. انگار كه از نظر ذهني مدام در حال ليلي باشد.
- چهارگانهي «زمين -دريا» نوشتهي «اورسولا لو گویین»
قفسههاي كتاب، زير بار داستانهايي خم ميشود كه از نوجواناني ميگويند كه تازه با تواناييهاي جادوييشان آشنا شدهاند يا مشغول دستآموز كردن «اژدها»ها هستند. اين نوع داستانها نيز با هري پاتر آغاز نشده، شايد بتوان «اورسولا لوگويين» را نخستين كسي دانست كه از چنين دنياهاي جادويي در كتابهايش نوشت.
- «موتورهاي مرگبار» اثر «فيليپ ريوي»
«فيليپ ريوي» نويسندهي معاصرِ موردعلاقهي من است. او يك نويسندهي بزرگ و يك قصهگوي فوقالعاده است. من هميشه مجموعهي «موتورهاي مرگبار» او را دوست داشتهام. مفهوم اصلي داستان بسيار جالب توجه است. شهرهاي آينده مكانيزه ميشوند. اقيانوسها خشك ميشوند و ماشينها از كف اقيانوسهاي خشك شده عبور ميكنند. در اين مجموعه، جزئيات خلاقانهي علمي با ماجراجويي و هيجان تركيب مي شود و همراه با شخصيتهاي به ياد ماندني نوجوانان را جذب داستان ميكند.
- «دستيار خونآشام» نوشتهي «دارن شان»
«دستيار خونآشام»، آغاز يك دورهي جديد از داستانهاي تخيلي نوجوانان است. داستان تكاندهندهاي دربارهي يك پسربچه كه به يك خونآشام تبديل ميشود. «شان» مستقيماً براي بچهها مينويسد و خودش را با اين موضوع كه بزرگترها از او راضي باشند اذيت نميكند.
- «بازي گرسنگي» اثر «سوزان كالينز»
احساسي كه موقع خواندن اين كتاب به من دست داد، شبيه حالتي بود كه نخستين بار از خواندن كتابهاي «دارن شان» در وجودم حس كردم. «بازي گرسنگي» بازتابي از رسوم يوناني است. نوجوانان بيگناه به كفارهي گناهان پدرانشان به جنگ فرستاده ميشوند.
- «نورهاي شمالي» نوشتهي «فيليپ پولمن»
سهگانهي درخشان «پولمن» جايگاه او را در ادبيات تخيلي نشان ميدهد. در حقيقت «پولمن» در فهرست تمام كساني كه ميخواهند برترينهاي ادبيات تخيلي را معرفي كنند، جاي ميگيرد، اما من به اين دليل نام او را در اين فهرست قرار دادهام كه شايد بعضي از نوجوانان به دليل ديدن اقتباس سينمايي اين رمان از خواندن آن صرفنظر كنند. اما كتاب «نورهاي شمالي» اثر منحصر به فردي است كه نبايد خواندن آن را از دست بدهيد.
- «نورومنسر» اثر «ويليام گيبسون»
اين كتاب را ميتوان به عنوان يك اثر علمي-تخيلي معرفي كرد و حتي شايد بعضيها آنرا كتاب كودك و نوجوان نيز ندانند، اما من آنرا در فهرستم قرار ميدهم و فكر ميكنم اين كتاب يكي از بانفوذترين كتابهايي است كه در قرن بيستم نوشته شده است. اين كتاب در سال 1984 نوشته شده است اما ايدههايي مانند اينترنت در آن مطرح شده است.
نظر شما