شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۲
سیزده‌بدر در ماه رمضان

فاطمه اختردانش، نویسنده و کارشناس ادبی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده، به بیان خاطره‌ای از سیزده‌بدر در ماه رمضان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فاطمه اختردانش: در حیاط کوچکش، حس حضور در طبیعت را همراه با آرامش دورهمی خانوادگی، تجربه می‌کنیم. از صبح تا غروب پشت سر هم برنامه‌ی بازی و بخور بخور به راه است!

دایی و خاله و بچه‌هایشان، همه جمع می‌شوند. اولین خانواده که به دومی برسد، بازی‌های جمعی و گروهی شروع می‌شود. هر کسی هم دیر برسد، یک‌سری از بازی‌ها را از دست می‌دهد و افسوس و آه برایش می‌ماند!

از اسم فامیل و نقطه‌بازی تا وسطی و گل‌یا‌پوچ و دَبرنا و پانتومیم و بازی کارتی... البته که تقلّب هم چاشنی اکثر بازی‌ها می‌شود. مخصوصاً دایی کوچک و برادر بزرگم، دست همه را در کلک‌زدن از پشت می‌بندند. وسط بازی‌ها چند نفری هم مسئول تقسیم میوه و چای و کاهو سکنجبین می‌شوند.

ناهار هر سال هم حتماً سبزی‌پلو با کوکو‌سبزی است. (که برادر کوچک‌ترم هر سال از حجم زیاد سبزی‌ای که در غذاهای مختلف این وعده همراه با سبزی خوردن می‌خوریم، ابراز تعجّب می‌کند!)

بلافاصله بعد از ناهار دوباره بازی‌ها از سر گرفته می‌شود. مخصوصاً دَبِرنا که باید بعد ناهار بازی شود و هر خانواده‌ای که آخر شود، باید بقیه را بستنی مهمان کند؛ کاملاً اختیاری!!!

گل‌یا‌پوچ هم که دیگر حرف ندارد؛ تیم خانم‌ها همیشه پرچم‌شان بالا است و با راهکارهایی از قبیل تقسیم گل زیر چادر و کمک گرفتن از بچه‌های کوچک‌تر، با اختلاف برنده‌اند! اگرچه آقایون هم با خالی‌بازی و آوردن لوبیای اضافه، به‌عنوان گل، سعی در فرار از شکست دارند، اما موفقیتی حاصل نمی‌کنند!

بعد از ظهر هم آش داریم، چه آشی! آش رشته! آن هم در بالکنی پر از گلدان‌های مامان جون!

برنامه سیزده‌بدر خانه‌ آقاجون، هر سال به همین منوال تکرار می‌شود؛ امّا نه تنها تکراری نمی‌شود، بلکه هر سال با ذوق و علاقه‌ بسیار زیادی همه به خانه‌ آقاجون می‌شتابیم. اصلاً از روز اول عید که سبزی پلو ماهی را آن‌جا مهمانیم، روز شماری می‌کنیم برای سیزده‌بدر!

فقط در طی این سال‌ها چند چیز تغییر کرده است؛ بچه‌های آقاجون ازدواج کرده‌اند، نوه برایش آورده‌اند، نوه‌ها بزرگ شده‌اند، ازدواج کرده‌اند، عروس و دامادها اضافه شده‌اند، نتیجه‌ها هم به جمع اضافه شده‌اند... اگرچه هنوز هم سیزده‌بدرکه می‌شود، کودک درون همه، حتی بزرگ‌ترها، فعّال و پای کار است!
البته سه سال است که یک تغییر اساسی دیگر هم، اتفاق افتاده است؛ دیگر آقاجون در بین ما نیست. اگرچه خانه‌اش و سیزده بدرش، هنوز هم برقرار است. با همان روال؛ البته با حسرت حضور آقاجون و به میزبانی همیشگی مامان‌جون.

امسال سیزده‌بدر یک تغییر دیگر هم داریم؛ قرار است آش را بعد از اذان مغرب و ناهار را شام بخوریم و بازی‌ها از ظهر به بعد برقرار باشد. چون امسال ماه رمضان هم مهمان نوروز است و شادی روزه‌داری و افطار خانه‌ آقاجون، با لذّت سیزده به در خانه‌ آقاجون، همزمان و مشدّد شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها