اردشیر صالحپور، نویسنده و کارگردان، در آیین رونمایی کتاب «ستارههای پروین»، نوشته سارا یوسفینژاد تاکید کرد که خوزستان همواره نامش خیس از بوی نفت است.
به گزارشخبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این مراسم که با حضور ویژه سیدعلی صالحی و علاقهمندان در کافه فرهنگی مانا برگزار شد، اردشیر صالحپور، هرمز علیپور، قباد آذرآیین، فرشید خدادادیان، فریده چراغی و پروین محمدی سخنرانی کردند و در پایان نیز مراسم رونمایی از کتاب داستان بلند «ستارههای پروین» انجام شد.
اردشیر صالحپور، پژوهشگر و استاد دانشگاه، با اشاره به تقارن رونمایی از این کتاب با سالروز اکتشاف نفت مسجدسلیمان گفت: خوزستان همواره نامش خیس از بوی نفت است. مسجدسلیمان عزیز ماست ولی در فقر زندگی میکند و نفت برای ما مواهب بسیاری داشت.
هرمز علیپور، از شاعران مطرح کشور نیز در این مراسم عنوان کرد: خیلیها استعداد نوشتن را میتوانند داشته باشند، اما ذات انسان باید هنرمند باشد و نویسنده این اثر به دلیل این که دختر محمدمراد یوسفینژاد، شاعر مسجدسلیمانی است این ویِژگی را دارد.
وی گفت: داستان در آینده اتفاق میافتد. استفاده از شخصیتهای اساطیری و استفاده از هفت پرنده و تمام توصیفهای کتاب با جانمایه شاعرانه است. داستان، تخیلی است و بعد به مسائلی برمیگردیم که تازگی دارد و مربوط به مسائل روز شامل محیط زیست و آسیبپذیری زمین است که در نوع خود جالب است.
قباد آذرآیین، داستاننویس و منتقد ادبی نیز عنوان کرد: کتاب چند لایه دارد؛ لایه نخست آمیخته با سمبلهاست. این کتاب، داستان بلند است و نویسنده در انتخاب راوی دانای کل درون ذهنیات شخصیتها را کاویده و مسائل با سبک و سیاق داستان و عناصر داستان هماهنگ میشود.
فرشید خدادادیان، پژوهشگر تاریخ نیز در این مراسم تاکید کرد: بانوان و دختران ایرانی و مسجدسلیمانی باید هراس از نوشتن و خلق آثار ادبی و تالیفی را کنار بگذارند و تولید ادبی داشته باشند. کاری که خانم یوسفی نژاد و دیگر بانوان محترم ایرانی و خوزستانی و مسجدسلیمانی انجام می دهند فارغ از محتوا، از این منظر ارزشمند هستند که کلانروایتهای مردانه را تعدیل خواهند کرد.
در ادامه این مراسم، فریده چراغی، شاعر و ترانه سرای بختیاری و پژوهشگر ادبیات فولکلور با دعوت دکتر صالحپور پشت تریبون قرار گرفت و غزلی با نام «کْنار» را قرائت کرد:
اگون شاعره سینه مُلا کُنار
غزل سی کسی خونده تالا کُنار؟
همه رَهدن ایلاق و ایخونه بیت
سر چاله دلسرد مالا کُنار
خوم و ای دلِ تنگِ بی کس یه رو
چَم رو نشستیم مِن سا کُنار
یه بادینه وُرکرد و بارون گِرهد
که تُرنامه ایشوند وابا کُنار
دلِ تنگ نادُم مِن تَهده ای
اِجُمنیس و ایخوند لالا کُنار
تشی وست مِن لِر، بَلیطانه سوهد
بریده پَل و کَنده مِینا، کُنار
تیا سورِ کی نیخو وا یک بوویم
نوشتن گنه کی نه مَر پا کُنار
سرِ لاش چشمه، سر لاشِ رو
چه دُندال تهلی کُنه داکُنار
ایخونه ز بَرد و ز تیفون و تش
گِلینُم پُر ایبو ز حَرسا کُنار