شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۵:۵۹
شعارهای حماسی توده مردم، الهام‌بخش شاعران انقلاب اسلامی بود/ رهایی شعر از نحله‌های ادبی کاذب به برکت نهضت امام خمینی (ره)

رضا اسماعیلی، شاعر انقلاب اسلامی و دبیر علمی هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر تاکید دارد که اولین نسل از شاعران انقلاب اسلامی، توده‌های انقلابی و مردم کوچه و بازار بودند که با شعارهای حماسی و انقلابی خود، بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهل‌وچهار سال از پیروزی نهضت اسلامی ملت ایران گذشته و این حماسه بزرگ مردمی به رهبری امام خمینی (ره) توانسته چنان در فرهنگ و اندیشه ایرانیان تاثیرگذار شود که ادبیاتی استوار و منحصر‌به فرد به نام شعر و داستان انقلاب شکل گرفته است و هر روز بالنده‌تر و شکوفاتر به حیات خود ادامه می‌دهد.

فرارسیدن 22 بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی بهانه‌ای شد تا دقایقی در گفت‌وگو با رضا اسماعیلی، پژوهشگر ادبی، شاعر انقلاب اسلامی و دبیر علمی هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر به بررسی میزان همگامی شعر انقلاب با نهضت امام خمینی (ره) و وجوه اشتراک و تفاوت این گونه ادبی با حوزه‌های مشابه آن بپردازیم که در ادامه می‌خوانید.

هر پدیده و گونه ادبی تاریخ تولد و تکوین دارد. لطفا درباره نحوه شکل‌گیری و تولد شعر انقلاب توضیح دهید.
شعر انقلاب اسلامی، همزمان با قیام تاریخی ۱۵ خرداد سال ۴۲ متولد شد. از همین رو این مقطع تاریخی را باید به عنوان تاریخ تولد شعر انقلاب اسلامی، ثبت کنیم. با پيروزی انقلاب در بهمن ماه ۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلامی و تاثيرپذيری شاعران معاصر از شخصيت انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی حضرت امام (ره)، لهجه ادبيات معاصر تغيير كرد و «گفتمان ادبی» جديدی در حوزه ادبيات معاصر شكل گرفت كه اين گفتمان برآمده از بطن فرهنگ دينی و انقلابی و مبتنی بر آموزه‌های وحيانی و قرآنی بود. پيروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و باصلابت امام در جامعه، الها‌م‌بخش شاعران در خلق و آفرينش آثار ادبی با مضامين جديد شد و گفتمان ادبی ايستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبديل به گفتمان پويا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسير جديدی به راه افتاد.  
   
تا چه اندازه شعر انقلاب همپای نهضت امام خمینی (ره) پیش رفت؟
شعر انقلاب از آغاز شکل گیری نهضت و در تمام سال‌های پر فراز و نشیب بعد از انقلاب، همپای نهضت امام پیش رفته است. اولین نسل از شاعران انقلاب اسلامی، توده‌های انقلابی و مردم کوچه و بازار بودند، مردمی که با شعارهای حماسی و انقلابی خود (به صورت خودجوش) بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند که از جمله آن می‌توان به شعارهای انقلابی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» اشاره کرد. در واقع این مردم بودند که راه ادبیات انقلاب اسلامی را هموار کردند و در ادامه شاعران بزرگی چون طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری، علی معلم، سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، یوسفعلی میرشکاک، نصر‌الله مردانی، احمد عزیزی، سپیده کاشانی، سیمیندخت وحیدی، فاطمه راکعی، ساعد باقری، محمدرضا عبدالملکیان، سهیل محمودی، حسین اسرافیلی، عباس باقری، علیرضا قزوه و عبدالجبار کاکایی از این شعارها الهام گرفتند و با بهره‌گیری از این مضامین انقلابی و عمیق دست به خلق و آفرینش ادبی زدند و به نمونه‌‌سازی در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی پرداختند.

آیا می‌توان دهه 60 را دوره بنیان‌گذاری رسمی ادبیات انقلاب اسلامی دانست؟
بله. در دهه 60 گروهی از شاعران جوان انقلابی در حوزه اندیشه و هنر اسلامی آن زمان و حوزه هنری فعلی، گرد هم آمدند و جریان ادبیات انقلاب اسلامی را که در روزهای قیام و فریاد و اعتراض و آتش و خون زیر ساخت آن با شعارهای انقلابی از سوی مردم آماده شده بود در حوزه اندیشه و هنر اسلامی به صورت رسمی پایه‌گذاری کردند. ادبیات انقلاب اسلامی در این دهه به اقتضای شرایط انقلابی جامعه، ادبیاتی معنا بنیاد و مضمون محور بود، ادبیات دهه 60، ادبیاتی برخاسته از بطن شعارها و آرمان های انقلابی ملت سربلند ایران بود. در واقع همت شاعران در دهه 60 این بود که شعارهای انقلاب، اهداف و آرمان‌های حضرت امام (ره) را در اشعار خود تبیین و بیان کنند.

شعر انقلاب در دهه 60 چه ویژگی‌های خاصی داشت؟
شاعران در این دهه بیشتر به دنبال معنا بودند؛ یعنی فرم‌گرایی و ساختار خیلی مدنظر شاعران نبود؛ چراکه شاعران در این برهه از زمان به شعر به عنوان یک رسالت انقلابی و اسلامی نگاه می‌کردند. از دهه 70 باید به عنوان دهه بالندگی و بلوغ ادبیات انقلاب اسلامی نام ببریم. ادبیات انقلاب اسلامی در این دهه به بلوغ رسید و شاعران انقلاب با تجارب ارزنده‌ای که در طول دهه 60 کسب کرده بودند، با اشراف و پختگی بیشتر، با تلفیق هنرمندانه فرم و محتوا آثار فاخر و درخشانی در حوزه شعر اسلامی پدید آوردند. در این دهه ادبیات انقلاب اسلامی به یک تعادل شاعرانه و هنرمندانه رسید. در این دوره شاعران از تعصبات ادبی بی‌منطق و کور فاصله گرفتند و حتی بدبینی و تعصباتی که نسبت به شعر نیما وجود داشت، کنار گذاشته شد و شاعران انقلاب با مطالعه دستاوردهای شعر نیمایی و بهره‌مندی از قابلیت‌ها و ظرفیت‌های قالب‌های نیمایی، موفق به ابداع و نوآوری‌های قابل تاملی در حوزه زبان شدند و از قابلیت‌ها و ظرفیت‌های این ژانر ادبی برای بیان مضامین انقلابی و اسلامی استفاده کردند.

مهمترین نقش شعر انقلاب در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی چه بوده است؟
شعر انقلاب اسلامی نقشی موثر و محوری در پیشبرد اهداف انقلاب داشته است. شاعران انقلاب در طول ۴۴ سال گذشته در تمام صحنه‌های سرنوشت‌ساز انقلاب حضور فعال داشته و با زبان شعر به دفاع از آرمان‌های برآمده از متن و بطن انقلاب اسلامی پرداخته‌‌اند. 

جایگاه شعر انقلاب را در ادبیات فارسی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 شعر انقلاب اسلامی، ادامه منطقی سیر تکوینی و روند تکاملی ادبیات پارسی است و شاعران انقلاب، فرزندان خلف شاعران بزرگی همچون عطار، مولانا، فردوسی، سعدی و حافظ هستند. تاثیر انقلاب اسلامی بر شعر و ادبیات معاصر از زوایای گوناگون قابل بررسی است که امروز بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی باید از سوی ادیبان و محققان مورد بررسی جدی و عالمانه قرار گیرد. انقلاب اسلامی شعر را از دایره بسته مخاطبان خاص بیرون کشید و به متن جامعه وارد کرد. در واقع انقلاب شعر را از انحصار نحله‌های ادبی کاذب آزاد کرد و با دمیدن روح معنویت در کالبد شعر، مردم را دوباره با شعر آشتی داد. انقلاب اسلامی شعر را از ورطه افراط و تفریط رهانید و خلاقیت و نو آوری را در مسیری منطقی و معقول هدایت کرد و با پیوند شعر نو و سنتی به ترمیم گسست ایجاد شده در نسل‌های ادبی پرداخت. نتیجه این پیوند خجسته، تجدید حیات و احیای قالب‌های ادبی با بهره‌گیری از قابلیت‌های نیمایی بود که این رویکرد هوشمندانه تا حدود زیادی به بحث و جدل‌های تکراری میان شاعران نوپرداز و سنتی پایان داد و بین شاعران معاصر همدلی و همزبانی ایجاد کرد.

شعر انقلاب اسلامی چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با شعر مشروطه دارد؟
اختلاف نظرهایی که از آغاز تاکنون در حوزه تعریف شعر انقلاب اسلامی وجود داشته و دارد، به دلیل این است که ما در اغلب موارد «شعر انقلاب اسلامی» را با «شعر انقلاب مشروطه» و «شعر عصر انقلاب» یکی می‌پنداریم، در حالی که هر یک از این عناوین ماهیتی مستقل و متفاوت دارند. شعر انقلاب به شعری گفته می‌شود كه موضوع و مضمون اصلی آن، «انقلاب اسلامی» و هنجارها و ارزش‌های برآمده از آن است. شعر انقلاب، شعری معنا‌بنیاد و مفهوم‌محور با اصول زیبا شناختی نشات گرفته از آموزه‌های الهی و انسانی است. در این نکته تردیدی نیست، در ذهن و زبان شاعرانی که در فضای انقلاب بالیده و قد کشیده‌اند، منظور از «شعر انقلاب»، همان شعر انقلاب اسلامی است؛ ولی حذف پسوند «اسلامی» ناخودآگاه باعث خلط مبحث می‌شود و حتی گاهی ذهن اهل پژوهش و تحقیق را نیز در ارائه تعریفی جامع و مانع از «شعر انقلاب اسلامی» به اشتباه می‌اندازد. از این منظر تفکیک و مرز بندی بین عناوین فوق برای سهولت کار و ارائه تعریفی کاربردی، روشن و روش‌مند از شعر انقلاب اسلامی ضرورت تام دارد. 

آیا هنوز شعر مشروطه جریان دارد؟
 بله «شعر مشروطه» هر چند شعری است که ریشه در انقلاب مشروطه دارد، ولی در مقاطع تاریخی بعد از انقلاب مشروطه (دوران حکومت رضاخان و محمدرضا) و تا به امروز همچنان به حیات خود ادامه داده است. شعری پرتکاپو، جسور و پرخاشگر با چهره‌‌های انقلابی، تاثیرگذار و شاخصی همچون عارف قزوینی، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، سیداشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال)، تقی رفعت، ابوالقاسم لاهوتی، نیما یوشیج، اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد، خسرو گلسرخی، سیاوش کسرایی و سیمین بهبهانی است که بیشتر صبغه‌ای ناسیونالیستی و ملی‌گرایانه دارد. از شاخص‌ترین مولفه‌های مضمونی شعر مشروطه استبدادستیزی، وطن‌دوستی و آزادیخواهی است. شعر انقلاب مشروطه هر چند لهجه‌ای انقلابی دارد، ولی از آنجا که مضامین آن با هنجارها و ارزش‌های انقلاب اسلامی انطباق کامل ندارد، نمی‌توان آن را در تعریف با شعر انقلاب اسلامی یکی دانست.

مهمترین تفاوت‌های شعر انقلاب و شعر مشروطه کدام است؟
در حوزه وجوه اشتراک مضمونی «شعر انقلاب مشروطه» با «شعر انقلاب اسلامی» می‌توان به استبدادستیزی، استقلال‌محوری، آزادی‌خواهی، وطن‌دوستی، قانون‌مداری و مردم‌‌سالاری اشاره کرد. در عین حال این دو جریان ادبی به خاطر وجوه افتراق مضمونی در مواری نیز از هم فاصله می‌گیرند. برای مثال در شعر انقلاب مشروطه با نوعی غرب‌باوری و شیدایی و شیفتگی در برابر فرهنگ غرب مواجهیم، به طوری که غرب به کعبه آمال بعضی از شاعران عصر مشروطه تبدیل می‌شود! حال آنکه شعر انقلاب اسلامی ماهیتی استکبارستیز و غرب‌گریز دارد. شعر مشروطه در مواردی لهجه‌ای دین‌ستیز و اعتقادگریز دارد. هر چند که این دین ستیزی در شعر رنگی از مبارزه با جهل، خرافات و تحریفات را دارد؛ ولی در مواردی نیز به کفر و الحاد کشیده می‌شود. برای مثال میرزاده عشقی در شعری می گوید «قصه آدم و حوا همه وهم است و دروغ/ نسل میمونم و افسانه بود از خاکم» عشقی در این شعر اشاره به نظریه تکامل داروین (زیست‌شناس انگلیسی) دارد که بر اساس نص صریح آیات قرآن فرضیه‌ای باطل و در تقابل با آموزه‌های دینی است. گسست از سنت‌‌ها و تجدد‌زدگی افراطی از دیگر مولفه‌های مضمونی شعر مشروطه است. بعضی از شاعران عصر مشروطه با استخدام واژگان فرنگی و اشاره به مظاهر تمدن غرب در شعر (به زعم خویش) در مسیر تجدد ادبی گام برمی‌داشتند. یکی از مولفه‌های بارز شعر انقلاب اسلامی بازگشت به خویشتن، خودباوری و بازیابی هویت فرهنگی است که این ویژگی خود به خود ذهن و زبان شاعران مسلمان را به سمت احیای سنت‌های اصیل دینی و ملی هدایت می‌‌کند. «چپ‌روی ادبی» نیز از دیگر وجوه تمایز شعر انقلاب مشروطه با شعر انقلاب اسلامی است که ظهور شاعران مبارزی همچون ابوالقاسم لاهوتی، خسرو گلسرخی و سیاوش کسرایی (در عرصه شعر) و صمد بهرنگی (در عرصه ادبیات داستانی) موید این ویژگی است. همچنین شکل‌گیری جریان‌های شعر چریکی، توده‌ای و کارگری در جان و جهان شعر مشروطه، مسیر این شعر را از مسیر شعر انقلاب اسلامی جدا می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها