پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۹
تمام هم و غم من، زدن تلنگرهای ریز با بیانی کودکانه به خانواده‌ها بود

بنفشه رسولیان، نویسنده مجموعه کتاب «قصه‌های کرمیلو» به ایبنا گفت: کسانی که بدون گوشی همراه نمی‌توانند لحظه‌ای سر کنند بسیار تنها و فاقد توانایی برقراری ارتباط موفق با دیگران‌اند. این افراد نماد بارز انسان عصر دیجیتال هستند و تمام هم و غم من در این چند جلد کتاب، تلنگر زدن بود؛ تلنگرهای ریز با بیانی کودکانه به خانواده‌ها، که آی مردم که با گوشی‌هایتان مشغول و سرگرم‌اید، بهترین نعمت برای بشر دیدار و ارتباط است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ «قصه‌های کرمیلو» را بنفشه رسولیان برای گروه سنی نوخوان یعنی کودکان بالاتر از 7 سال نوشته است؛ قصه‌هایی که مخاطب را به زیرِ زمین می‌برند با ماجراهایی که روی زمین هم بارها و بارها اتفاق می‌افتند. این مجموعه کتاب، قصه کرمیلو و خانواده‌اش است که بنا بر خواسته‌ها و کارهای او چالش‌های جدیدی را تجربه می‌کنند. عناوین این مجموعه پنج‌جلدی عبارت‌اند از: «یه بازی پُر از غول»، «خوشمزه‌های خرچ‌خوروچی»، «کیو کیو بنگ بنگ»، «کرمالوی تنهای تنها» و «اشک‌های چیک‌چیکانه». قصه‌های هر جلد از این مجموعه با تصویرگری بامزه مرضیه قائدی خواندنی‌تر شده‌اند. البته این قصه‌ها علاوه‌بر خواندنی بودن، تأمل‌برانگیز هم هستند؛ زیرا به مسئله رابطه کودکان با رسانه‌ها، بازی‌ها و فناوری‌های جدید ارتباطی می‌پردازند و حرف‌های درخور توجهی برای خانواده‌ها دارند. برای تشریح مسائل و درون‌مایه‌های مطرح‌شده در این مجموعه با بنفشه رسولیان، نویسنده کتاب گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:


در کتاب «یه بازی پر از غول» به تأثیر درخور توجه بازی‌ها بر کودکان گریزی زده‌اید. تجربه و نظر شما درباره تأثیر استفاده از فضای مجازی در کمیت و کیفیت خواب کودکان چیست؟
در همین ابتدای مصاحبه عرض کنم که به شخصه هیچ‌گونه موضع‌گیری یا مخالفتی با وجود فضای مجازی و بازی‌های کامپیوتری برای کودکان ندارم و تنها هدفی که در این راستا دنبال می‌کنم نشان دادن مسیر صحیح و برنامه‌ریزی‌شده‌ی اولیا برای کودکان است. امروزه استفاده از رایانه و فضای مجازی برای کودکان یک سرگرمی محسوب نمی‌شود؛ بلکه سبکی از زندگی است که باید آن را در مسیر صحیح، هدایت و رهبری کرد.
در ادامه باید بگویم که تأثیر استفاده از بازی‌های کامپیوتری بر کمیت و کیفیت خواب کودکان بر هیچ‌کس پوشیده نیست. کودکانی که بی‌وقفه و بدون برنامه مشغول چنین بازی‌هایی هستند قطعا در برنامه خواب و خوراک‌شان دچار اختلال خواهند شد. گاهی نیز دیده شده که اضطراب و استرس ناشی از این‌گونه بازی‌ها در رفتار و حالات بچه‌ها تاثیر‌گذار است. گاهی کودکان به دلیل غرق شدن در شخصیت‌های بازی کامپیوتری دچار تزلزل ماهیت شده و مرتبا خود را به جای آن شخصیت جا زده و احیانا دردسرهایی نیز برای خود و دیگران به وجود می‌آورند. بنابراین استفاده بی‌رویه و بدون برنامه و غیرهدایت‌شده می‌تواند تأثیرات منفی روی وضعیت کودک در حال رشد داشته باشد. کودک گاهی غذای خود را به طور کاملا سرسری و بدون لذت پای سیستم صرف می‌کند و نه تنها از آنچه خورده است لذت نمی‌برد؛ بلکه دچار نوعی بی‌نظمی و اختلال در اشتها نیز خواهد شد.
 
آیا شما این را درست می‌دانید که خانواده‌ها زمان استفاده بچه‌ها از تکنولوژی‌ها را با هر روشی کنترل کنند یا پیشنهادتان راه دیگری است؟
من واقعا راه‌حل خاصی ارائه نمی‌کنم. هر خانواده بنا بر شرایط و موقعیت خود می‌تواند چنین برنامه‌ریزی‌ای را داشته باشد؛ اما شما کودکی را فرض کنید که ساعات زیادی را در منزل تنهاست و پدرومادر به جهت شاغل بودن نمی‌توانند کنترلی روی زمان بازی یا استفاده‌های دیگر او از تکنولوژی موجود داشته باشند. متاسفانه در مدارس ما نیز آموزشی در این زمینه وجود نداشته و همه‌چیز به گردن خانواده می‌افتد و البته که خانواده نمی‌تواند به تنهایی چنین مسئولیتی را بپذیرد.
 
با توجه به کتاب «خوشمزه‌های خرچ خوروچی»؛ مخالفت مستقیم والدین با این ذهنیت بچه‌ها که دوست دارند شبیه قهرمان‌های تلویزیونی شوند، چه کنش و واکنشی را درون بچه‌ها ایجاد می‌کند؟
والدین نمی‌توانند و نباید در برابر کشش‌های طبیعی و منطقی دوران کودکی مقاومت نشان‌دهند؛ اما اگر این کشش‌ها به نوعی زمینه‌ساز آسیب‌های جسمی یا روحی برای کودکان شود باید هر چه سریع‌تر برای رفع این مشکل اقدام به ساخت و پرداخت جایگزین‌های مناسب‌تری نمایند. حذف یک علاقه و مرجع دوست‌داشتنی از زندگی کودک باید بلافاصله آلترناتیو مناسب خود را داشته باشد.
 
برای مواجهه درست بزرگترها با خیال‌پردازی‌های قهرمانانه کودکان به واسطه دیدن تلویزیون، به عنوان نویسنده این کتاب، چه روشی را پیشنهاد می‌کنید؟
همیشه و در همه حال نه به عنوان یک نویسنده بلکه به عنوان یک معلم از بچه‌ها و خانواده‌ها خواسته‌ام که با خرید کتاب و خواندن آن در محفل‌های خانوادگی، کودکان را به مطالعه علاقه‌مند کنند؛ اما نکته مهم این است که بیشتر خانواده‌های عزیز از این مقوله بسیار مهم غافل هستند. برای مثال فرزند من علاقه شدیدی به باز‌ی‌های کامپیوتری داشته و دارد؛ از طرفی خواندن مجموعه کتاب «خاطرات یک بچه‌ی چلمن» برایش لذت‌بخش بود و من همیشه سعی می‌کردم با تمام گرفتاری‌هایی که داشتم این کتاب را با حضور خودش تهیه کنم. همین باعث می‌شد که در کنار بازی‌های کامپیوتری، ساعاتی را نیز به مطالعه بگذراند.
 
امروزه پدرها و مادرها در ایجاد تفریح‌های سالم روحی و جسمی برای کودکان چه باید کنند؟
خیلی سوال کلی و جهان‌شمولی است. پدرها و مادرها می‌توانند از طریق داشتن روابط سالم و محبت‌آمیز در محیط خانه و همچنین استفاده از ساعات بیشتری برای برقراری ارتباط کلامی و چشمی با فرزندان‌شان محیط مناسب و گرمی را به وجود آورند. پدری که با فرزندانش صحبت می‌کند، بازی می‌کند، نظرخواهی می‌کند، مشارکت می‌کند و مادری که به کودکانش بها می‌دهد، اعتماد به نفس آن‌ها را تقویت و وجودشان را ارزش‌گذاری می‌کند، می‌توانند بگویند که در ایجاد فضای روحی و جسمی سالم موفق بوده‌اند.
 
در پایان کتاب «کیو کیو بنگ بنگ» از بچه‌ها پرسیده‌اید که کرمیلو باید کجا و چگونه از این بازی‌های کیوکیو بنگ‌بنگی انجام دهند. پاسخ خود شما به این سوال چیست؟
راستش من از طرح سوال و گرفتن نتیجه از داستان برای کودکان دوری می‌کنم و اصلا به خاطر ندارم کی و چرا و چگونه این جمله به انتهای داستان اضافه شده است. احتمالا باید جایی بازی کیو کیو بنگ بنگی بکنیم که کسی سردرد ندارد، کمردرد ندارد، استراحت نمی‌کند و احتمالا آدم سال‌خورده بیمار در حال استراحت آن اطراف نباشد. شخصا بهترین خاطرات دوران کودکی‌ام از همین بازی‌های کیو کیو بنگ بنگی است.
 
در ابتدای کتاب «کرمالوی تنهای تنها» ما با خاله‌جان کرمیلو آشنا می‌شویم که برای خواسته خودش که تلویزیون دیدن است، بچه‌ها را به انجام بازی‌های کامپیوتری تشویق می‌کند. این رفتار در بین والدین شایع است. شما هم بر اثر تجربه‌های دیده و شنیده آن را در کتاب‌تان جای داده‌اید؟ این نوع رفتار والدین چه اثری در روند رشد جسمی و روانی کودکان دارد؟
والدین خودخواه و بی‌توجه اصولا با سرگرم کردن کودکان‌شان به این شکل، به کارهای عقب‌افتاده یا دلخواه‌شان می‌رسند. ما در این کتاب به این‌گونه والدین اشاره کرده‌ایم که شاید تلنگری باشد به مادران و پدرانی که ساعات ارزشمند برقراری ارتباط با کودک را به بازی‌های کامپیوتری می‌فروشند. این البته در شکل بسیار بدتری با فرستادن کودکان به مدرسه در جامعه کنونی دیده می‌شود. اولیایی هستند که بچه‌ها را به مدرسه می‌فرستند تا در خانه نباشند و مانع فعالیت‌های بزرگترها نشوند و بعد درباره وضعیت تحصیلی آن‌ها نیز کاملا بی‌تفاوت هستند. بنابراین زیاد دور از ذهن نیست. تعداد اینگونه والدین فراری از برقراری ارتباط با کودکان روزبه‌روز بیشتر هم می‌شود. دلایل بسیار زیادی دارد که از حوصله این بحث خارج است و درنتیجه فعالیت و پیگیری معلم برای بهبود وضعیت درسی و اخلاقی چنین دانش‌آموزانی نیز بی‌نتیجه خواهد ماند.
 
با قانون گذاشتن والدین برای استفاده از رسانه‌ها و بازی‌های کامپیوتری چقدر موافق هستید؟ به نظر شما قوانین نتیجه‌بخش چه ویژگی‌هایی دارند؟
خیلی سوال سختی است و البته پاسخ واگرا دارد. من نمی‌توانم راه‌حل ارائه دهم؛ چرا که بچه‌ها در شرایط بسیار متفاوت در خانه‌ها و خانواده‌های بسیار متغیر از همدیگر زندگی می‌کنند. من فقط برای رفع اندکی از این مشکل، پیشنهاد برنامه‌ریزی و کنترل داده‌ام. خانواده‌ها می‌توانند با توجه به شرایط روحی فرزندشان یا شرایط زندگی خود، چنین کنترل‌هایی را برنامه‌ریزی کنند؛ اما در کل این قوانین نباید برای کودک در وهله اول بسیار دست‌وپاگیر و ضربتی باشد. قانون باید خیلی صریح، ساده، سبک و در حد توانایی کودک باشد. سنگین و سخت بودن این قوانین کنترلی او را بیش از پیش به شکستن قانون ترغیب می‌کند و اینکه همیشه باید بدانیم که با حذف فعالیتی از فضای لذت‌ساز کودک باید قطعا چیز دیگری جایگزین شود؛ چیزی که بتواند به همان اندازه برای کودک لذت‌آفرین و شادی‌بخش باشد.
 
کتاب «اشک‌های چیک‌چیکانه» دو نکته مهم را بیان می‌کند؛ یکی مسئله مهمانی‌های امروز که دیگر مثل گذشته مهمانان دورهمی گرمی ندارند و هر یک مشغول گوشی‌هایشان هستند و مسئله دیگر تبلت یا گوشی خواستن کرمیلوست که پدرومادر باید برایش خوب فکر کنند. چه ضرورتی شما را مشتاق کرد که به این دو مسئله بپردازید؟
ضرورت‌ها همیشه نماد تمام‌نمای زندگی ما هستند. وقتی در جمع‌های خانوادگی و دوستان می‌بینیم که همه افراد به نوعی درگیر گوشی همراه هستند، کمتر با هم حرف می‌زنند و کمتر ارتباط کلامی و جسمی می‌گیرند آن‌موقع است که به دور شدن روزبه‌روز و عقب‌ماندگی‌های عاطفی پی می‌بریم. کسی که بدون گوشی همراه نمی‌تواند لحظه‌ای سر کند یا حتی گاهی دیده‌شده که افراد حتی گوشی همراه خود را با خود به سرویس بهداشتی می‌برند زنگ خطری را به صدا درمی‌آورند؛ معنایش این است که بسیار تنها و فاقد توانایی برقراری ارتباط موفق با دیگران‌اند. این افراد نماد بارز انسان عصر دیجیتال هستند؛ عصری که در آن برقراری ارتباط حتی از حوزه قلم و کاغذ نیز بیرون رفته است. تمام هم و غم من در این چند جلد کتاب، تلنگر زدن بود؛ تلنگرهای ریز با بیانی کودکانه به خانواده‌ها، که آی مردم که با گوشی‌هایتان مشغول و سرگرم‌اید، بهترین نعمت برای بشر دیدار و ارتباط است. لذت دیدار و ارتباط بزرگ‌ترین مسرت برای بشر است که متاسفانه ما داریم آن را از دست می‌دهیم. به لطف فضای مجازی و عوامل بسیار زیاد دیگر که مجال بیان آن نیست کم‌کم حتی روزمان با بیان یک کلمه سلام و یک کلمه خداحافظ نیز بیگانه خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها