سي و ششمين نشست گروه ادبيات عصر كتاب امور كتابخانههاي زنجان به نقد و معرفی كارنامهی نویسندگی ابراهیم گلستان با نگاهی به كتاب « نوشتن با دوربين» اختصاص يافت.
در این جلسه، كتاب «نوشتن با دوربین» گفتوگوی صریح پرویز جاهد با ابراهيم گلستان به بحث و بررسی گذاشته شد.
مسعود تارانتاش، منتقد ادبي، با نقل جملهای از وودیآلن كه میگوید: «روشنفكرها هم مثل مافیا هستند، فقط از بین خودشان میكشند»، گلستان را از پایهگذاران داستاننویسی مدرن ایران دانست و گفت: مراد از داستاننویسی مدرنی كه گلستان از آغازكنندههای آن به حساب میآید، روشی در داستانپردازی است كه در آن برخلاف بسیاری از نویسندگان نسل دوم داستاننویسی در ایران، كانون توجه بر ساخت و ساز در داستان شده است.
وي از قول حسن محمودی در روزنامهی شرق اظهارداشت: دو مؤلفه مهم، آثار گلستان را تا به امروز در داستاننویسی فارسی برجسته میكند. گلستان در داستانهایش بیش از هر نویسنده ایرانی دیگر، به نقد سنت و فرهنگ ایرانی از راه به تصویر درآوردن آن در قالب داستان میپردازد. او جامعهای را به تصویر میكشد كه تجربه شكست را با خود به همراه دارد.
این سخنران با اين اداعا كه زبان گلستان در داستان نويسي به آثار كلاسيك نزديك است، ادامه داد: گلستان با دقت از شگردهای زبانی و ساختاری ادبیات كهن به ویژه گلستان سعدی در سبك داستانپردازي خود استفاده میكند و دو تراز از نثر و زبان را در آثارش به كار برده مي برد. تراز اول، نوع روان، ساده و همبستهای است كه نویسنده مضمون و درونمایه آثارش را فدای آن نمیكند و در نتیجه خواننده با آن به سهولت ارتباط برقرار مي كند. تراز دوم، نثری مشخص است كه در عمل وزن شعری پیدا كرده است.
تارانتاش تاكيد كرد: گلستان به همراه صادق چوبك و جلال آلاحمد از چهرههای برجسته نسل دوم داستاننویسی ایرانی معاصرند كه دید سینمایی خاص به گلستان كمك میكند تا روایت را از پشتِ ابر زبان بیرون آورد. قصه برای او موجودی قائم به ذات است.
اين منتقد سپس به كتاب «نوشتن با دوربین» پرداخت و اضافه كرد: گلستان در این كتاب با اعتماد به نفس درخور توجهی از فیلمها و داستانهایش الگو میآورد و بسیاری از «بلغورها»ی جاهد از بعضی «قزمیت»های انگلیسی و روس را نشان ادا درآوردن و نشخوار جماعت شبهفكر ایرانی میداند.
تارانتاش در عين حال به تخريب شخصيت ها از سوي گلستان در اين كتاب اعتراض كرد و گفت: باید آثار افراد و نه روش زندگی شخصيت ها را نقد كنيم.
در ادامه این نشست، محمد فضلی نیز به نكاتی از كتاب مورد بحث پرداخت و آن را كتابی غیرجدی دانست.
سپس فاطمه میرمعزی، مدرس و استاد دانشگاه، درباره شخصیت نویسنده به ذكر نكاتی چند پرداخت.
وي در قسمتي از سخنان خود تصريح كرد: هر شخصی منزلت و جایگاهی دارد و بیشك یك سری از نقشها بر آن منزلت مترتب است. اگر بتواند آن نقش مرتبط با جایگاه را به خوبی ایفا كند، میتوان او را انسانی موفق دانست. گاهی در این میان با ایفای نقش نمایشی روبهروییم؛ فردی كه آگاهانه میكوشد نقش خود را به گونهای ايفا كند تا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
میرمعزی با یادآوری این نكته كه گلستان در این گفتوگو به وظیفهخویش عمل میكند، توضيح داد: گلستان به قضاوتها و واكنش اطرافیان و دیگران بیتوجه است؛ چرا كه هدف، افق و وظیفهای راستین برای خود قايل شده است.
وی با اذعان به این نكته كه سینما برای گلستان شأنی فراتر از سرگرمی و تجارت دارد، افزود: وی همواره به ارزشهای زیباییشناختی و هنری اندیشیده و با آثارش در ارتقای زبانِ سینمایی كوشیده است. او همواره خودش بوده و هست و به جرأت میتوان از او به عنوان شخصی یاد كرد كه خودشكوفاست و به تحقق خویشتن دست یافته است؛ شخصیتی كه كار خود را میكند، مسؤولیت خود را میشناسد و حرفی برای گفتن دارد، بدون اینكه قصد خودنمایی و خودستایی داشته باشد.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران، نشست آتی گروه ادبیات هفدهم مردادماه به بررسی و معرفی مجموعه شعر "صبح خواب مانده است" حسین نظریان، شاعر زنجانی، اختصاص خواهد يافت.
نظر شما